تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۴:۰۹

اسرائیل درباره توافق هسته‌ای ایران و آمریکا به‌طور جدی ابراز نگرانی کرده‌است.

این واکنش قابل‌انتظار بود اما آنچه معلوم نیست اینکه چرا اینقدر نگران است و قرار است چطور موضع استراتژیک خود را تغییر دهد.موقعیت استراتژیک کنونی اسرائیل خوب است. بعد از 2 سال ناآرامی، پیمان صلح اسرائیل با مصر همچنان پابرجاست. سوریه در جنگ به سر می‌برد و ممکن است به کانونی برای فعالیت‌ تروریست‌ها تبدیل شود اما تهدیدی استراتژیک متوجه اسرائیل نیست. در لبنان، حزب‌الله چندان به جنگ با اسرائیل نزدیک نیست.

رژیم اردن که اساسا متمایل به اسرائیل است تا‌کنون توانسته در مقابل فشار مخالفان دوام آورد؛ به‌عبارت دیگر، وضعیت برای اسرائیل همان است که بعد از پیمان صلح کمپ‌دیوید بوده. مرزهای اسرائیل از هرگونه حمله نظامی در امان است. فلسطینی‌ها هم درگیر اختلافات داخلی خود هستند و اگر چه از غزه موشک‌هایی شلیک می‌شود اما از انتفاضه جدید در کرانه باختری خبری نیست.

به این ترتیب می‌توان گفت که نظامیان اسرائیل با تهدید موجودیتی روبه‌رو نیستند البته به غیراز یک مورد؛ ایران هسته‌ای. تل‌آویو به‌شدت نگران آن است که ایران روزی به سلاح هسته‌ای مسلح شود و فارغ از اینکه این مسئله اساسا چقدر امکان تحقق دارد، همواره برای اسرائیلی‌ها یک کابوس است. به همین‌خاطر است که برای اسرائیلی‌ها برنامه هسته‌ای ایران در صدر همه اولویت‌های امنیتیشان قرار دارد. معلوم نیست که اسرائیلی‌ها چطور می‌خواهند شریک استراتژیک خود یعنی آمریکا را در این نگرانی هم شریک کنند یا این مسئله در روابط میان تل‌آویو با واشنگتن چطور تأثیر می‌گذارد؟ اسرائیل بدون کمک آمریکا نمی‌تواند با ایران روبه‌رو شود.

شاید در حال حاضر اسرائیل چندان به آمریکا وابسته نباشد و نیاز نداشته‌باشد اما وضعیت همیشه اینطور نمی‌ماند و ممکن است اتفاقات دیگری بیفتد و شرایطی روی دهد که طی آن اسرائیل به کمک آمریکا بیشتر از این نیاز داشته‌باشد. بنابراین دور شدن آمریکا از موضع اسرائیل در مقابل ایران، برای تل‌آویو یک بحران است. نگرانی و واکنش‌های تند اسرائیل به توافق آمریکا و ایران را باید در همین چارچوب درک و ارزیابی کرد.

ایران سلاح هسته‌ای ندارد. غنی‌سازی اورانیوم برای تولید سلاح هسته‌ای لازم است اما کافی نیست. سلاح هسته‌ای چیزی بیش از اورانیوم نیاز دارد و مجموعه‌ای از تکنولوژی‌های پیچیده است که کمترینش سیستم‌های الکتریک پیشرفته و سنسورهاست. ایران فعلا نه این سیستم‌ها را دارد نه تمایل و توانایی داشتن آن را نشان داده‌است. اینکه گفته می‌شود ایران از زمان 6ماهه توافق موقت کنونی برای رسیدن به این توانایی‌ها استفاده می‌کند هم دور از ذهن است. بالاخره قبل از دستیابی به سلاح، نیاز به آزمایش هسته‌ای است. بدون آزمایش‌های زیرزمینی نمی‌توان به سلاح هسته‌ای رسید. به همین‌خاطر کشوری نمی‌تواند مخفیانه به سلاح هسته‌ای دست یابد.

یکی از دلایل دور از ذهن بودن حمله هوایی اسرائیل یا آمریکا به ایران، همین دور از ذهن بودن دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است. دلیل دیگرش هم البته دشوار بودن گزینه نظامی است. نیروی هوایی اسرائیل امکان و توان انجام حملات هماهنگ به چندین تاسیسات ایران را ندارد. تاسیسات هسته‌ای ایران تحت حفاظت شدید قرار دارند و از سوی دیگر معلوم نیست که هر کدام چه کارایی‌ای دارند و چه موادی در آنها نگهداری می‌شود. همچنین ارزیابی اینکه کدام تاسیسات بعد از حمله نابود شده‌اند و کدام‌ها همچنان فعال باقی مانده‌اند کار دشواری است. به این دلایل، حمله هوایی اسرائیل چندان کار آسانی نیست. آنها که می‌گویند چنین حمله‌ای آسان است همان‌هایی هستند که با ارزیابی غلط اطلاعاتی می‌گویند که ایران تا بمب هسته‌ای فاصله کمی دارد اما در نهایت باید گفت دلیل اصلی حمله نکردن آمریکا یا اسرائیل به ایران،دور بودن گزینه دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای است.

10سال بعد اسرائیل

این مقاله را با توضیح که« اسرائیل اکنون در امنیت است» آغاز کردم. اگر به 10سال بعد نگاه کنیم و بخواهیم پیش‌بینی بکنیم، باید بگوییم که این شرایط برای اسرائیل قابل دوام نیست. آینده مصر نامشخص است. شاید در مصر دولتی روی کار آید که دشمن اسرائیل بشود. سوریه مانند لبنان وضعیت ناآرامی دارد و معلوم نیست که سرنوشتش چه خواهد شد. معلوم نیست تا 10سال دیگر خاندان هاشمی در اردن در قدرت باشند یا نه. مصر در سال 1967چندان تهدید نظامی نبود اما ناگهان در سال 1973به یک قدرت نظامی تبدیل شد.

10سال دیگر باز هم ممکن است چنین تحولی روی دهد. در حال حاضر اسرائیل به آمریکا نیاز ندارد. کمک مالی و نظامی آمریکا به اسرائیل اکنون بیشتر جنبه تعهد نمادین دارد اما ترس اسرائیل این است که آمریکا رفته‌رفته از موقعیت مداخله مستقیم در اوضاع منطقه خارج شود. این برای اسرائیل خطرناک است چون ممکن است روزی به مداخله مستقیم آمریکا نیاز داشته‌باشد. این وضعیت از یک جهت دیگر هم برای اسرائیل خطرناک است و آن اینکه، هر چه رابطه آمریکا در منطقه متنوع‌تر بشود و با کشورهای بیشتری رابطه داشته‌باشد، اهمیت اسرائیل برایش کمتر می‌شود.

اگر آمریکا روابطش را با عربستان، ترکیه و دیگران تقویت کند آن وقت اسرائیل به عاملی در میان عوامل سیاست خارجی آمریکا در منطقه تبدیل می‌شود و دیگر مهم‌ترین عامل نیست.در نهایت اینکه اسرائیل قدرت کوچک و ضعیفی است. قدرت این رژیم در ضعف همسایگانش معنا می‌یابد. این ضعف اما دائمی نیست و رابطه آمریکا با هر کدام از کشورهای منطقه می‌تواند شرایط را تغییر دهد. اکنون هم تغییری عمده در حال وقوع است. اسرائیلی‌ها به حمایت کنگره و افکار عمومی آمریکا چشم دوخته‌اند. در سال‌های اخیر اما این حمایت کمتر شده ولی از بین نرفته‌است.

اسرائیل از 2 جهت بازنده شده‌است؛ اول اینکه کنترل استراتژی منطقه‌ای آمریکا را از دست داده و دوم اینکه کنترل روند و جریان سیاست در آمریکا از دستش خارج شده‌است. نتانیاهو از مذاکره میان آمریکا و ایران نفرت دارد، نه فقط به‌خاطر برنامه هسته‌ای ایران بلکه به‌خاطر تغییرات استراتژیک در سیاست آمریکا. واکنش خشم‌آلود اسرائیلی‌ها به این دلیل است که می‌دانند اکنون دیگر نسبت به گذشته کمتر در آمریکا نفوذ دارند.

جورج فریدمن
استرتفور

منبع: همشهری آنلاین