تاریخ انتشار: ۱۳ تیر ۱۳۸۶ - ۰۸:۵۶

فاطمه رسول زاده: خداوند در آیات متعددی «امتحان» را برای جهانیان مایه عبرت دانسته است: «و اذا ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن؛ به خاطر آورید هنگامی که خداوند ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و از عهده آن به خوبی بر آمد».

 این آیه از مهمترین فرازهای زندگی ابراهیم (ع) سخن می‌گوید؛ آزمایش‌هایی که عظمت مقام ابراهیم را مشخص ساخت و پاداش پیروزی او چنین است: «قال انی جاعلک للناس اماما؛ من تو را رهبر و پیشوا قرار می‌دهم». ابراهیم می‌پرسد:«قال و من ذریتی؛ از دودمان من کسی به امامت می‌رسد؟»، و پاسخ چنین است: «قال لا ینال عهدی الظالمین؛ یعنی مقام امامت به ظالمان نمی‌رسد»(1). پس خداوند تقاضای او را لبیک می‌گوید، اما این تنها برای پاکانی است که از امتحانات الهی سربلند بیرون آیند.

جهان صحنه آزمایش الهی است
قرآن می‌فرماید: «و لنبلونکم بشیءٍ من الخوف والجوع و نقص من الاموال والانفس والثمرات و بشرالصابرین؛ ما شما را با ترس و گرسنگی و کاستی در دارایی و جان آزمایش می‌کنیم»(2). آزمایش‌های بشری، همگانی است و در واقع برای شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمایش الهی در واقع همان پرورش و تربیت است. این، قانون کلی و سنت دائمی پروردگار است. امتحان خداوند به کار باغبانی پر تجربه تشبیه شده است که دانه‌های مستعد را در سرزمین‌های آماده می‌پاشد.

این دانه‌ها با استفاده از مواهب طبیعی شروع به رشد می‌کنند تا شاخه گلی زیبا یا درختی تنومند و پر ثمر بار آید که بتواند به حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد و این است آزمایش الهی. امیرالمومنین(ع) در بیان فلسفه امتحانات الهی می‌فرماید: «و ان کان سبحانه اعلم بهم من انفسهم و لکن لتظهروا الافعال بها یستحق الثواب والعقاب؛(3) گر چه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه‌تر است، ولی آنها را امتحان می‌کند تا کار‌های خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد». در واقع صفات درونی انسان به تنهایی نمی‌تواند معیاری برای ثواب و عقاب باشد، مگر زمانی که در اعمال انسان خودنمایی کند.

 خدا بندگان را می‌آزماید تا آنچه را که در «درون» دارند در «عمل» آشکار کنند؛ استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند. در این نگرش الهی، اگر آزمایش الهی نبود، این استعدادها شکوفا نمی‌شد.

بنابراین، آزمایش خداوند عمومیت دارد اگر‌چه برای بعضی مشکل و برای بعضی آسان است.
قرآن به نمونه‌هایی از امتحان خداوند در مورد بعضی پیامبران نیز اشاره می‌کند:«هنگامی که یکی از پیروان سلیمان، تخت بلقیس را در کمتر از یک چشم به هم زدن از راه دور برای او حاضر کرد، سلیمان گفت: این لطف خدا است برای اینکه مرا امتحان کند آیا شکر‌گزاری می‌کنم یا کفران؟»(4). خداوند حتی فراتر رفته و می‌گوید: «و نبلوکم بالشر والخیر»(5).

بنابراین، مواردی که در آیه نام برده شده است، جنبه انحصاری ندارند، هر چند نمونه‌هایی روشن از آزمایش‌های الهی است. مردم در برابر آزمایش‌های الهی به دو گروه تقسیم می‌شوند: گروهی که از عهده امتحانات بر می‌آیند و گروهی که به توفیق دست نمی‌یابند.
« ترس»(در تعبیر قرآنی، خوف) که پیش می‌آید، گروهی خود را می‌بازند و برای گریختن از ضرر و زیان، شانه از زیر بار مسئولیت خالی می‌کنند(6). اما گروهی دیگر در برابر عوامل خوف‌آفرین، بر «ایمان و توکل» آنها افزوده می‌شود: «الذین قال لهم...و نعم الوکیل»(7)

رمز پیروزی
بر اساس ایده قرآنی در این موضوع، آن چه را که باعث پیروزی در سنت آزمون الهی است  می‌توان در موارد زیر مرتب کرد:

1- پایداری.

2 - توجه به گذرا بودن حوادث این جهان و اینکه جهان گذرگاهی بیش نیست. علی(ع) می‌فرماید: «اینکه می‌گویید: انالله... اعتراف به این حقیقت است که ما مملوک اوییم و اینکه می‌گوییم: وانا الیه راجعون، اقرار به این است که ما از این جهان خواهیم رفت و جایگاه ما جای دگر است.(8)

3 - استمداد از ایمان و لطف الهی.

4- تاثیر توجه به تاریخ پیشینیان و بررسی موضع آنان در برابر سنت آزمایش الهی برای آماده ساختن روح انسانی.

5 - توجه به این حقیقت که همه این حوادث در پیشگاه خدا رخ می‌دهد و تاثیر آن در پایداری.
هیچ کس مجبور به پیروی شیطان نیست.

اگر به داستان قوم سبا توجه کنیم، می‌بینیم که قرآن در یک نتیجه گیری کلی از داستان قوم سبا چنین می‌نمایاند که مرگ انسان در دل زندگی او نهفته است و اینکه چگونه آنها بر اثر تسلیم در برابر هوای نفس وسوسه‌های شیطانی، گرفتار آن همه ناکامی شدند. در عین حال قرآن در اینجا به دو نکته اشاره می‌کند:

1 - شیطان سلطه‌ای بر آنها نداشت.

2 - کسی را به پیروی مجبور نمی‌کند.

این ما هستیم که به شیطان درون اجازه ورود می‌دهیم، ولی پیداست بعد از اجابت دعوت، او آرام نمی‌نشیند و پایه‌های سلطه خود را مستحکم می‌کند. در واقع بر اساس این آموزه، هدف از آزادی ابلیس در ایجاد وسوسه این بود که مومنان، از بی‌ایمانان و اهل تردید بازشناخته شوند. گرچه خداوند به تمامی آنها علم دارد ولی باید میدان امتحان فراهم شود تا هر کس آنچه را در درون دارد با اراده و اختیار فردی‌اش به میدان عمل درآورد و علم خداوند تحقق عینی یابد.

اُحد، تجلیگاه صبر و پیروزی
جنگ احد را نیز می‌توان سرمشقی بزرگ برای مسلمانان، وسیله‌ای برای دلداری و تقویت روحیه آنان و آزمایشی الهی یاد کرد؛ چرا که آنان در ابتدا از خداوند طلب« صبر و پیروزی و استقامت» کردند، اما خداوند اگر چه آنان را به جهاد تشویق کرده بود، اما گفت: آیا گمان می‌کنید همین که بگویید ما ایمان داریم به حال خود رها می‌شوید و آزمایش نخواهید شد؟

البته از طرز بیان آیه این‌گونه برداشت می‌شود که شاید در میان مسلمانان آن روز، افرادی به محیط اسلام قدم گذارده بودند که آمادگی روحی برای جهاد نداشتند و این سخن در باره آنهاست وگرنه مجاهدان راستین، وضع خود را بارها در میدانهای جهاد تا آن روز روشن ساخته بودند. در حقیقت جمله فوق دو مفهوم را به مسلمانان گوشزد می‌کند:

 1. جهاد در راه خدا برای محو آثار شرک ؛ 2. ترک هر گونه رابطه و همکاری با منافقان و دشمنان که اولی دشمنان خارجی را بیرون می‌راند و دومی دشمنان داخلی را. در حقیقت خداوند در این آیه « ولیمحص...الکافرین»(9) به یکی از مهمترین نتایج شکست جنگ احد اشاره کرده و می‌گوید: «تا بدینوسیله خداوند افراد با ایمان را خالص گرداند (و ورزیده شوند)» و عیوب جمعیت‌ها را آشکار سازد و عیار شخصیت شان سنجیده شود.

سخن پایانی
زندگی همه ما انسانها آمیخته با انواع آزمون‌های الهی است. «زندگی دینی» به معنای داشتن انضباط فکری و عملی است و انسان در این میان «برترین موجود» معرفی شده است، فقط به خاطر قوه تعقل. در این صورت، انسان « خلیفه الله» است و تمام منابع این جهان در اختیار اوست. شکی نیست که در میان افراد بشر تفاوت‌های مصنوعی وجود دارد که نتیجه ستمگری بعضی انسان‌ها است. اختلاف‌هایی مانند ثروت و فقر، علم و جهل و سلامت و بیماری غالبا زاییده استعمار و استثمار و اشکال مختلف بردگی و ظلم‌های آشکار و پنهان است.

آزمایش؛ سنت  الهی
«خداوند بندگانش را به کیفر کارهای ناپسند به، کاهش میوه درختان و دریغ داشتن باران و فرو بستن درهای نیکی دچار می‌سازد تا آن  که توبه‌کاری توبه کند و گنه‌کاری دست از گناه بردارد و عبرت آموزی پند پذیرد...» (نهج‌البلاغه، خطبه 143، ص138).

 این سخن علی (ع) در بیان اغراض الهی برای آزمایش بندگان به وسیله سختی‌ها، ضمن آن که به رویه‌ای اخلاقی در مناسبات بنده و خدا اشاره می‌کند، به «ابتلا و آزمون» به عنوان یکی از سنت‌های عمومی خداوند نیز اشاره می‌کند. خدا بر اساس غایت آفرینش انسان و ویژگی‌های و جودی‌اش، او را در معرض این سنت قرار می‌دهد.

 براساس این آموزه اخلاقی، دینی و کلامی، امتحان الهی به انگیزه «کشف مجهول» انجام نمی‌گیرد، بلکه در این جا نیز  غایت فعل خداوند (آزمون) به مخلوق (انسان) بازمی‌گردد و غرض از آزمایش، چیزی جز پرورش استعدادهای نهفته انسان و برآمدن گوهرهای درونی او نیست. آدمی در کوران آزمایش الهی، سنگ معدنی را می‌ماند که در کوره‌ای آتشین نهاده می‌شود تا از ناخالصی‌ها جدا گردد و جوهره‌اش آشکار شود.

پی‌نوشت‌ها:
1 - بقره/ 124* 2 - بقره/ 155*3 -نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 93*4- نمل/ 40*5 - انبیاء/ 35*6- نمل/5
*7 - آل عمران/ 173*8 –نهج‌البلاغه، کلمات قصار، جمله 99*9. سباء / 21