لبته برخي آپلودكنندگان محتوا، اطلاعات و محتواي توليد شده ديگران را باز انتشار ميكنند. دوران اينترنت طي 4دهه اخير چند سيكل را پشت سر گذاشته است. دوران رشد و نوباوگي، دوران توسعه زيرساختها و شبكهها و دوران توليد محتوا و به اشتراكگذاري اطلاعات. بهنظر ميرسد فضاي سايبر اكنون وارد دوران تازه خود يعني دوره توليد محتوا شده است.
بررسيها نشان ميدهد سهم وبفارسي از محتواي كل اينترنت چيزي در حدود يك هزارم است اين در حالي است كه كاربران اينترنت در ايران سهمي معادل 2درصد كل كاربران اينترنت در دنيا را دارند. اين يعني ايران توليدكننده محتوا در اينترنت و فضاي مجازي به شمار نميرود و بيشتر مصرفكننده است. البته همان يك هزارم محتوا نيز بيشتر توسط وبلاگهاي فارسي و سايتهاي خبري توليد شده است و دستگاههاي دولتي و نهادهاي فرهنگي و متوليان ذخيره و نگهداري محتوا در ايران نقش اندكي در اين فرايند داشتهاند.
سؤال اساسي اين است چه كساني متولي توليد محتوا هستند؟ آيا نهادهايي مانند كتابخانهها، دانشگاهها، حوزههاي علميه، دستگاههاي دولتي و سازمانهايي مانند صدا وسيما، سازمان تبليغات اسلامي، فرهنگستانها و صاحبان انديشه و فكر، به اندازه كافي براي اين محيط تازه، محتوا توليد و منتشر كردهاند؟ آيا در تمام اين سالهايي كه انرژي و توان خود را صرف مسدودسازي سايتها كردهايم، به اندازه سر سوزني به توليد محتواي سايبري و ديجيتال فكر كردهايم؟ اساسا متولي توليد محتوا در كشور كيست؟
تهديدها و آسيبهاي ناشي از فضاي سايبر تا حد زيادي ناشي از فقدان محتواي سالم در اين فضاست. در غياب توليدكنندگان محتواي سالم فارسي، ساير كشورها، شركتها و نهادهاي چند مليتي و صاحبان بيزينس و صنعت سرگرمي در دنيا به توليد محتواي جذاب و انبوه پرداخته و كاربران اينترنت را با اين محتوا تغذيه كردهاند.
اين وضعيت براي ما تبديل به تهديد و آسيب شده است اما با تكيه به گنجينههاي غني محتوايي ادبي، عرفاني، ديني و ملي ميتوان نهتنها تشنگان محتواي ديجيتال را سيراب كرد بلكه به ساير كاربران اينترنت در دنيا نيز محتواي سالم ارائه داد. اين گنجينهها مانند مخازن نفت و گاز زيرزميني است كه نياز به اكتشاف، استخراج و پالايش دارد. ما بيش از همه چيز به متخصص توليد محتوا نياز داريم.