اما سؤال اين است كه ما چه چيزي براي ارائه در فضاي مجازي داريم؟ پاسخ به اين سؤال نيازمند واكاوي داشتههاي محتوايي ما در حوزههاي مختلف فرهنگي و اجتماعي است.محتوا در فضاي مجازي چيست؟ از چه جنسي است؟ توليدكنندگان اين محتوا و اطلاعات چه كساني هستند؟ چگونه ميتوان داشتهها و ذخاير فرهنگي و ادبي را تبديل به محتواي قابل استفاده در فضاي مجازي كرد؟ آيا مثلا با اسكنكردن يك كتاب ديني و انتشار آن روي يك سايت حوزوي ميتوان ادعا كرد كه محتوا توليد كردهايم؟ نقش دستگاههاي مسئول و متوليان امور فرهنگي كشور در حوزه توليد محتوا چيست؟
در واكاوي دلايل ضعف توليد محتوا در فضاي مجازي در ايران به چند نكته بايد اشاره كرد:
اول اينكه اساسا در فرهنگ غالب در ايران، اصل بر عدمانتشار اطلاعات است مگر اينكه خلافش ثابت شود. درحاليكه در فرهنگ امروز دنيا، اصل بر انتشار گسترده و آزادانه اطلاعات است مگر مواردي كه با امنيت و منافع ملي در تضاد باشد.
دوم اينكه: توليد محتوا در ايران بهدليل فقدان حاكميت كپيرايت و نپيوستن ايران به كنوانسيونهاي بينالمللي حقوق مولفان، منجر به ورشكستگي توليدكنندگان ميشود. سالها سرمايهگذاري و صرف وقت و انرژي و هزينه در كمتر از چند روز به باد فنا ميرود؛ بهعبارت ديگر توليدكننده محتوا سود سرمايهگذاري خود را بهدست نياورده با ناكامي مواجه ميشود. لذا براي تشويق توليد محتوا بايد نظامات قانوني در اين زمينه تقويت شود.
سرمايهها و داشتههاي ما براي توليد محتواي ديجيتال، گنجينههاي ادبي، عرفاني، مذهبي، تاريخي و تمدني ما هستند؛ همانهايي كه اگر ما آنها را استخراج نكنيم هاليوود به سمتشان خواهد رفت و نسخه تحريف شده تاريخ، فرهنگ و تمدن ما را به دنيا معرفي خواهد كرد.
اسطورهها و افسانههاي تمدن ايران هريك قابليت توليد صدها برنامه، بازي رايانهاي، سريال، فيلم، شخصيتپردازي، انيميشن و ساير ژانرهاي ديجيتال را دارد. به گواه دانشنامه بريتانيكا، تمدن فارسي زبان قديميترين تمدن بشري است كه هنوز در چارچوب يك كشور به نام ايران در حال ادامه حيات است. اين تمدن داراي آثار، تاريخ، فرهنگ، هنر، ادبيات و داشتههاي افتخارآفرين است. ايران در دوران تمدن اسلامي نيز دستاوردهاي شگفتانگيزي داشته است كه قابليت ارائه به دنياي امروز و مخاطبان امروز دنيا را دارد؛ مخاطباني كه با ظهور و گسترش انقلاب اسلامي طي چند دهه اخير در ايران، هر روز كنجكاوتر از ديروز بهدنبال محتوا و پيام انقلاب اسلامي ميگردند و البته در رسانههاي مجازي كمتر اثري از آن مييابند.
اين ذهنهاي كنجكاو بايد با محتواي سالم و غني پاسخ داده شود. چون در 2دهه گذشته استراتژي حاكم بر فضاي مجازي فارسي، سلبي بوده در مورد توليد محتوا كاري درخور انجام نشده است. اينك وقت توليد محتواست؛ نوبت جنبش توليد محتوا. جنبشي كه در آن تمام سازمانها، دانشگاهها، حوزههاي علميه، رسانهها و نخبگان نقش اساسي و زير بنايي دارند.حتي ميتوان براي تحقق اين راهبرد نقشه راه توليد محتواي فضاي سايبر تعريف كرد و طي يك برنامه زماني به اين هدف دست يافت.
نظر شما