تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۶:۳۸

علی سیف‌اللهی: چگونه منتظر باشیم؟ با ناامیدی‌هایی که درباره انتظار ظهور به‌وجود می‌آید، چه کنیم؟ در زمان غیبت امام زمان(عج) چه کنیم؟ منتظر واقعی چه‌کسی است؟برای پاسخ به این سؤالات بزرگ و این دغدغه‌هایی که سراغ همه ما می‌آید، باید سراغ کسی رفت که آموزه‌های دینی را بشناسد.

چه گزينه‌اي بهتر از حجت‌الاسلام علي سرلك كه سال‌هاست در اين موضوع كاركرده و حالا هم با حضور در برنامه‌هاي مختلف راديويي و تلويزيوني، چهره خوش‌صحبت و محبوب رسانه‌اي به‌حساب مي‌آيد. عضو هيأت علمي دانشگاه هنر غير از آيات و احاديث، از شعر و مثل به استادي استفاده مي‌كند و براي همين‌هاست كه شنيدن حرف‌هايش لذتبخش مي‌شود و شنيدني. او درباره سبك زندگي آدمي كه منتظر امام زمانش است، در يك كلام مي‌گويد منتظر يعني انسان آماده.

در تب و تاب ‌مقصد باشيد

مهم‌ترين ويژگي سبك زندگي مهدوي اين است كه انسان مي‌خواهد در بزرگ‌ترين رخداد آفرينش، نقش‌آفرين بوده و سهم داشته باشد. وقتي من دوره ظهور را مقصد و كمال خلقت بدانم و در پي اين باشم كه براي چنين ظرفيتي نقش و سهم داشته باشم و توان من براي پيشكش‌شدن آماده باشد، اين تفكر مدل و سبك زندگي را كلا متفاوت مي‌كند؛ يعني انسان منتظر ايفاي نقش است نه منتظر منجي و حل‌كننده مشكلات. اين انسان حتما اهل فكر و معنويت و حقيقت است و خلقياتش كاملا از فضايل اشباع شده و سبك زندگي‌اش سبك زندگي مجاهد و مهاجر است، يعني براي رسيدن به مقصد كوتاه نيامده و مرتب در تب و تاب است. ‌ اگر كسي چنين نگاهي يافت و به تعبير سهراب مرغ مهاجر باشد، همراهانش فرق مي‌كنند و مدار زندگي‌اش در جريان ويژه‌اي قرار مي‌گيرد.

مؤثر باشيد

ما در اتفاق ظهور اجتماعي و بيروني حضرت، اگر مؤثر نباشيم، مقصر هستيم. يك منتظر بايد بداند كه اگر حضرت ولي‌عصر(عج) تا كنون نيامده‌اند از كوتاهي ماست، يعني خودش را مسئول بداند كه چرا امام زمانش نيامده است. منتظر بايد آماده باشد و در نيامدن حضرت هم بايد به جزع بيفتد و بگويد حتما من مقصر هستم و كوتاهي كرده‌ام. گفت «گفتم شبي به مهدي اذن نگاه خواهم/گفتا كه من هم از تو ترك گناه خواهم»؛ يعني اگر اين طرف اتفاقي بيفتد و اين اتفاق از جنس انتظار واقعي باشد، آن وقت شايد بتوانم بگويم من منتظر سهم خودم را انجام داده‌ام وگرنه مقصر هستم.

نااميد نباشيد

ما نبايد به مسئله انتظار و ظهور، نگاه پراگماتيسمي يا اصالت نتيجه‌اي داشته باشيم ؛چرا كه آن‌وقت ممكن است به يأس برسيم. امام‌صادق(ع) فرمودند: «شما منتظر باشيد؛ حتي اگر فرج رخ ندهد، شما وظيفه خود را انجام داده‌ايد». در نگاه تربيتي انجام وظيفه مهم است و نه رسيدن به مقصد. امام‌زمان(عج) مي‌خواهند بيايند كه ‌ انسان را تربيت كنند، منتظر واقعي در مكتب انتظار تربيت مي‌شود.

رهبر عالم داشته باشيد

ولي خدا و انسان كامل در پرتو نگاه و مديريت خود، استعدادها را شكوفا مي‌كند و انسان‌ها را به ظرفيت‌هاي شايسته‌شان نزديك مي‌كند. اينكه روايت است در عصر ظهور هر يك از ياران امام‌عصر‌(عج) به اندازه 40نفر تلاش مي‌كنند به اين معنا نيست كه نيرويي بيشتر به آنها داده مي‌شود بلكه نيروي دروني آنها كشف و فعال مي‌شود.

آنچه ما از آن در جامعه جهاني رنج مي‌بريم به‌ويژه در مناسبات اجتماعي حاكم بر عالم، حكام و مديران و رهبران غيرخودساخته‌اي است كه به‌دليل ناتوانايي‌هاي روحي و فكري نمي‌توانند در قاعده هرمي كه آنها در راس آن قرار دارند، اين استعدادها را آزاد كنند؛ اگرچه با جلوه‌اي از اين استعدادها تحولات شگرفي رخ مي‌نماياند، به‌عنوان مثال پيروزي انقلاب اسلامي و 8 سال دفاع‌مقدس در برابر قدرت‌هاي زمان نشان مي‌دهد كه وقتي رهبري آسماني روي كار آيد در قاعده اين هرم استعدادهاي جوان تا چه اندازه متجلي مي‌شود و انسان خاطر‌جمع مي‌شود كه اگر حكام از انسان‌هاي الهي باشند آحاد انسان‌ها به چه رشد و بلوغي دست مي‌يابند. امروز هم آنهايي كه خود را در پرتو نگاه رهبري قرار مي‌دهند از رشد و بلوغي ويژه برخوردار مي‌شوند‌.

آماده باشيد

براي آمدن امام زمان (عج) ما نياز داريم كه يكسري از مهارت‌ها و آمادگي‌ها را درون خودمان فراهم كنيم. يكي از مهم‌ترين‌هاي آنها، ياد گرفتن كار جمعي است. ولايت‌پذير باشيم، ياد بگيريم كه وقتي در يك كار جمعي شركت مي‌كنيم، مويد اين كار جمعي باشيم، نه كندش كنيم، نه تضعيف. كسي كه مويد جمعي كار مومنين نيست و از جامعه ديني فاصله مي‌گيرد و اين فاصله، هزينه ايجاد مي‌كند، منتظر نيست. مهارت كار جمعي را بايد ياد گرفت.

كساني كه مشكل خانوادگي دارند، يا در محيط‌هاي كاري كه رابطه درستي باسرپرست يا زيردست‌‌ها‌ ندارند، بدون ترديد بايد مهارت‌هايي را در خودشان ايجاد كنند؛ يا مهارت مدارا يا مهارت رفاقت. اگر هميشه جنگ و كدورت و كينه و رد‌و‌بدل كردن اره و تيشه هست، بايد بدانيم مهارت همراهي نداريم. اگر كينه و دعوا وجود دارد، من منتظر بايد بدانم كه ظرفيت همراهي ولي خدا را ندارم و بايد با اين ويژگي، به‌عنوان يك علامت بيماري و سندروم برخورد كنم.

آرمانخواه باشيد

مهم‌ترين ويژگي يك جوان، آرمانخواهي و بيدارگرايي اوست كه كم‌ها و كوچك‌ها او را قانع نمي‌كند و همواره درصدد فتح قله‌هاست، از اين رو، وي درپي مدينه فاضله، اتوپيا و آرمان‌شهر است . طبيعتا اين ويژگي با حكومت جهاني حضرت ولي‌عصر (عج) و با انتظار تشكيل حكومت حق، همخواني دارد. از ديگر ويژگي‌هاي جوان، پويايي، تلاشگري و توانايي براي كار و فعاليت است. نسل جوان قدرت ذهني و بدني خاصي دارد كه از او يك موجود مؤثر و مفيد ساخته است. از ديگر ويژگي‌هاي او به‌دليل عدم‌دلبستگي، ‌آرمانخواهي‌ها‌ست، از اين رو، جوان آمادگي براي ايثار و فداكاري و ورود به عرصه جهاد و جانبازي را هم دارد؛ يعني جداي از اينكه موجود مؤثر و پرتوان است بر سر آرمان‌هايش توان فداكاري و جانبازي و قهرمان شدن را نيز دارد. از ديگر ويژگي‌هاي جوانان خلاقيت است‌ كه تنوع و تغيير در ذهنشان فراوان است. اگر مجموعه اين عناصر را كنار هم بگذاريم و امام عصر (عج) را به آن بيفزاييم، گويا جامعه مهدوي را نمايش مي‌دهيم، از اين‌روست كه شايد گفته مي‌شود ياران امام عصر (عج) اكثرا جوان هستند.

خودتان را بشناسيد

امام صادق‌(ع) در آموزه‌اي كه به يكي از اصحاب نزديكشان به نام زراره داشتند، فرمودند كه در زمان غيبت و امتحان، شيعيان اين دعا را بسيار بخوانند:‌ اللهم عرفني نفسك فانك ان لم تعرفني نفسك لم اعرف رسولك، ‌اللهم عرفني رسولك فانك ان لم تعرفني رسولك لم اعرف حجتك، ‌اللهم عرفني حجتك فانك ان لم تعرفني حجتك ضللت عن ديني (دعا در غيبت امام‌زمان(عج) مفاتيح ص 1287) معناي دعا اين است كه خدايا خودت را به من معرفي كن كه اگر تو را نشناسم، پيامبر تو را نخواهم شناخت و اگر پيامبر تو را نشناسم، حجت تو را نمي‌شناسم و از دين گمراه خواهم شد.قرآن در آيه 21سوره احزاب مي‌فرمايد: «لقد كان لكم في رسول‌الله اسوه حسنه لمن كان يرجو الله و اليوم الاخر...» پيامبر(ص) اسوه حسنه است، براي چه‌كسي؟ لمن كان يرجو ‌الله؛ يعني براي آن كساني كه خدا را مي‌خواهند، آنان كه خدا را نمي‌خواهند نه‌تنها پيامبر بر ايشان اسوه نيست بلكه مشكل آنهاست، بنابراين ايشان را اذيت مي‌كنند و دندان و سرشان را مي‌شكنند. پس زماني طرز تلقي درستي نسبت به چرايي انتظار پيدا مي‌كنيم كه بدانيم بزرگ‌ترين دنيا مقصد ماست و نه اين دنيا. اگر تنها همين دنيا مقصد ما باشد نه‌تنها به امام زمان(عج) نيازي نداريم بلكه با او درگير هم مي‌شويم.امام‌حسين(ع) وقتي مي‌خواستند از منا به سمت كربلا حركت كنند، فرمودند كه هر كس مي‌خواهد تا پيش خدا برود با ما بيايد و كسي را كه نمي‌خواهد تا خدا برود با امام زمانش چه كار؟

پا در ركاب باشيد

انتظار يك طعم توأم تلخ و شيرين دارد. از آن جهت كه انسان در جايگاه وظيفه‌اش قرار گرفته، خيلي طعم شيريني دارد. انسان منتظر يعني انسان آماده، انسان پا در ركاب و اسلحه در دست و بينش در ذهن. اين‌چنين انساني در عالم، سر جاي خودش قرار دارد؛ انتظار براي انسان منتظر مايه مباهات است چون در نقطه تاريخي خويش و نقطه اداي تكليف قرار گرفته است، از اين جهت طعم انتظار بسيار شيرين است اما از آنجا كه آنچه منتظر آن است، رخ نداده و او همچنان دور از ولي خويش و در محروميت به سر مي‌برد، بسيار تلخ است؛ تلخي آن هم از جنس تلخي‌هايي است كه انسان را خيلي آزار مي‌دهد؛ تلخي‌اي كه همه وجود انسان را پر مي‌كند. بنابراين منتظر، روز و شب زمزمه مي‌كند كه «بي‌همگان به سر شود بي‌تو به سر نمي‌شود/ داغ تو دارد اين دلم جاي دگر نمي‌شود». يك منتظر بايد مطمئن باشد پايان اين عالم و آخر اين حركت، فرجام خوشي است. اتفاق خيلي خوبي رخ مي‌دهد. اگر همه زشتي‌ها، آلوده‌ها و تبهكاران دست به‌دست هم بدهند، باز هم نمي‌توانند جلوي ظهور را بگيرند. به‌خاطر همين منتظر بايد دلش قرص باشد به اينكه اين اراده الهي است.

در منزلگاه عشق باشيد

بحران معنويت يعني فقدان معناي زندگي. وقتي معناي زندگي مفقود شود، سبك و شيوه زندگي به ندانم‌كاري‌ها و چه كنم چه كنم‌ها مي‌كشد. اساسا وقتي حضرت‌حجت‌(عج) ظهور كنند مهم‌ترين اتفاق اين است كه انسان‌ها متوجه معناي صحيح زندگي خود شده و مي‌فهمند در منزل عشق هستند. وقتي انسان فهميد براي چه آفريده شده است، چگونگي زندگي را نيز كشف مي‌كند. انساني به بحران معنويت دچار مي‌شود كه معناي زندگي را نمي‌داند، مراد از آن را نمي‌فهمد و اگر آن را دريابد، خودبه‌خود به اين مسير مي‌رود كه چگونه زندگي كند. باور شيعه بر اين است كه در عصر ظهور كه شيعه اميدوار است فرج حضرت حجت‌(عج) نزديك باشد، در آن زمان خواهيم ديد كه انسان‌ها شوق زندگي، عشق به حيات و عشق به جزئيات عالم برايشان معنا مي‌يابد، زندگي در مسير حقيقي خود قرار مي‌گيرد و همه مناظر طبيعي را مي‌بيند. امروز قطار زندگي بشر در مسيري اشتباه حركت مي‌كند همين است كه دچار بحران معنويت، بحران آرامش، بحران شناخت حقيقت و بحران اخلاق شده. اين بشر مسيري غلط را در پيش گرفته به تعبير قرآن «اين تذهبون» كجا مي‌رود اين قطار؟كه در عصر ظهور همه اين مشكلات برطرف شده و زندگي معنا مي‌يابد.

منتظر باشيد

مومن نمي‌تواند غيرمنتظر باشد، مومن غيرمنتظر يك عبارت پارادوكسيكال است؛ مثل مثلث چهارضلعي. وقتي مي‌گوييم مومن، يعني منتظر. در آيه 65سوره نساء هم داريم: «فلا و ربك لايومنون حتي يحكموك فيما شجر بينهم ثم لا يجدوا في انفسهم‌حرجا مما قضيت و يسلموا تسليما» خدا قسم مي‌خورد به ايمان نمي‌رسند هرگز، مگرآنكه در اختلافاتشان تو را به‌عنوان داور انتخاب كنند ‌اي پيامبر و از حكمي كه درباره آنان مي‌كني ذره‌اي احساس سختي نكنند. بنابراين ولايت محك توحيد است. انسان بدون ولي انسان بدون خداست. شنيده‌ايد كه اگر كسي عبادت كند، نماز بخواند، روزه بگيرد و... اما كارهايي كه مي‌كند مطابق فتواي مرجع تقليدش نباشد يا مرجعي براي خود انتخاب نكرده باشد اعمالش باطل است. چرا؟ نماز خوانده و روزه گرفته اما اعمالش باطل است؛ چون اين نسبت را با نايب امام برقرار نكرده. او سرخود راه افتاده، محوريت را رعايت نكرده است. در قرآن هم داريم «و من الناس من يعبدالله علي حرف» (سوره حج- آيه11) از مردم كساني هستند كه تنها به حرف و زبان، خدا را بندگي مي‌كنند. اين ايمان نيست. تخيل ايمان است و هيچ ارزشي ندارد.

حركت كنيد

انسان منتظر چون چشم‌انتظار بزرگ‌ترين اتفاق هستي است و از آن جهت كه خود را براي نقش‌آفريني در دولت كريمه آماده مي‌كند، ديگر اسير گنداب‌‌ها و چاله‌ها نمي‌شود. چنين فردي روح بسيار بزرگي پيدا مي‌كند. او مي‌كوشد در هر نقشي كه هست و هر كاري كه انجام مي‌دهد نسبتي با امام‌زمان(عج) برقرار كند. در روايت آمده است در آخر‌الزمان خود را به اندازه يك تير هم كه شده براي ياري حجت خدا آماده كنيد. اين ايجاد آمادگي، بالندگي و تكاپو را به ارمغان مي‌آورد. انسان منتظر ديگر رخوت به سراغش نمي‌آيد و دائما در تلاش و حركت است، بنابراين ويژگي منتظران، ميل و شوق به شهادت است، هرچند صداي توپ و تانك يا شليكي به گوش نرسد، پيوسته و روز و شب زمزمه مي‌كند كه «وجعلني من المستشهدين بين يديه» مثال خوبي كه در اين رابطه مي‌توان داشت اين است كه دانش‌آموزي كه مي‌خواهد در سال آخر دبيرستان خود را براي كنكور آماده كند، چقدر تلاش مي‌كند و به تكاپو و حركت وادار مي‌شود نسبت به سال‌هاي قبل، چون او دارد خود را براي كار بزرگي كه همت بزرگي را مي‌طلبد آماده و تربيت مي‌كند. مكتب انتظار هم به اين صورت است. جامعه‌اي كه در فضاي انتظار نفس مي‌كشد و زيست مي‌كند به پويايي مي‌رسد.

با امام‌زمان(عج) باشيد

سيطره تفكر اومانيستي‌اي كه تفكر انسان تا خدا را به انسان تا انسان تبديل كرده و در مقابل خدا ايستاده است، زيست با ولي خدا را براي انسان‌هاي آخرالزمان بسيار دشوار كرده است. اين تفكر كه غلبه زيادي پيدا كرده است فيلم توليد مي‌كند، رسانه دارد، رمان دارد، كتاب و فرهنگ توليد مي‌كند. بايد اقرار كنيم كه كار را دشوار كرده است؛ البته غيرممكن نيست بلكه انسان دوره ما انساني است با ماموريت‌هاي سخت‌تر و امتحانات ويژه كه البته چون درگيري‌ها و شدايد و بلاها بر اين انسان بيشتر است، ارزش كار او هم بيشتر است. در روايات داريم كه دينداري در آخرالزمان مثل نگه‌داشتن آتش در كف دست است؛ اينقدر سخت است اما نشدني نيست. وظيفه ما هم اين است كه نظام معرفتي خودمان را اصلاح كنيم، احتياجمان به ولي خدا را دريابيم و از سر طلب واقعي و نه عادت و كليشه به امام‌زمان(عج) بپردازيم. بعد هم اينكه هر كاري از دستمان برمي‌آيد براي ياري حضرت انجام دهيم، خود را به ياري ايشان ملزم، بازار طرفداري از امام‌زمان(عج) را گرم و افرادي را اهل اين ماجرا كنيم و در هر نقشي كه هستيم، نسبتي با امام‌زمان(عج) برقرار كنيم.