اين آرزوي بزرگ كه سرانجام دستي از آستين حق در خواهد آمد و تمام رنج و اندوه بشر را پايان خواهد بخشيد، اختصاص به شيعيان ندارد. همة مذاهب و فرقههاي مسلمان، حتي وهابيت، اين انديشه را پذيرفتهاند. آنان فقط در برخي جزئيات و خصوصيات با ما اختلاف نظر دارند؛ وگرنه، اصلِ «مهدويت» چيزي نيست كه مسلماني بتواند آن را انكار كند. گذشته از روايات بسيار متعدد و معتبر، اين آيههاي جاودان قرآن است كه وعده آمدن او را ميدهد؛ آمدني كه منّت بر مستضعفان است و آنان را رهبران و قدرتمندان زمين ميكند (قصص، 5) و بندگان شايسته را وارث زمين ميگرداند (انبياء، 105)؛ هر چند مشركان نخواهند (توبه، 33).
مهدويت و انتظار آمدن منجي، حتي اختصاص به مسلمانان هم ندارد. نگاهي به تاريخ و يا به بشريت امروز نشان ميدهد كه «انسان» و «انسانيت» در انتظار حادثهاي است؛ حادثهاي شيرين و اميدبخش كه نميداند از كجا و چگونه در اعماق وجودش جا گرفته است. براي همين است كه بهرغم همه سياه بختي و نكبتي كه زيادهخواهان براي بشريت پديد آوردهاند، هنوز هم همه به اين آرزو دل بستهاند كه «پايان شب سيه سپيد است».
اگر اين اميد نبود، حتماً زندگي هم نبود. متوني كه از برخي اديان باقي مانده، بهرغم همه تحريفها و دستبردها، آمدنِ «او» را بشارت دادهاند؛ چرا كه حذف اين بشارتها، گرفتن روح از بدن انسان است و پاشيدن گردِ مرگ بر جهان هستي؛ چيزي كه آنان هم نميخواهند و اگر هم بخواهند، نميتوانند. علاوه بر اين متون ديني، قرآن هم تصريح كرده است كه مثلاً اين وعده در «زبور» هم بوده است (انبياء، 105) و حتي موسي هم در برابر قوم بهانهگير خود دستور ميداد تا با كمك گرفتن از خدا صبر كنند و در انتظار پيروزي آخر باشند(اعراف، 128).
انتظار در روايات فراواني «افضلالاعمال»، «افضلالعباده» و يا «احبّ الاعمال اليالله عزوجل» ناميده شده است. امّا چرا و چگونه؟
دشمنان و بدخواهاني كه نميتوانستهاند، نور اميد و انتظار فرج را از دل و فطرت بشر ريشهكن كنند، سالهاست چشم طمع به منحرف كردن اين آرزو و تبديل آن به ضدخود دوختهاند. آنان اكسير انتظار را دارويِ خواب معرفي كردهاند و به كمك كج فهمان چنين القا كردهاند كه منتظرِ او بايد تسليم پيشامدها و زيادهخواهان شود و چشم بر وظيفه و تلاش بپوشد؛ اين در حالي است كه انتظار از مقولة «عمل» است نه «امل»!! اين چه كوردلي و جهالتي است كه افضلِ «اعمال» را دست برداشتن از عمل معنا ميكند؟! انتظار، يعني جهاد، يعني اقدام، يعني فداكاري امّا همراه با اميد به پيروزي حتمي و اين همان سنگي است كه شيشه عمر استكبار و مستكبران را ميشكند؛ همان اتفاق بزرگي كه خدا به «مستضعفان» (و نه فقط شيعيان و مسلمانان) وعده داده است. (قصص، 5).
«اقدام اميدوارانه» كه بزرگترين تكليف ما در زمان غيبت و برترين عبادت ما در اين حالت به شمار ميرود، چيست؟ اين اقدام را نبايد به حوزه فردي منحصر كرد. اين فريب ديگري است كه باز هم ميخواهند با دادنِ نشاني نادرست ما را از وظيفه اصلي منحرف و غافل كنند. بدون ترديد، تهذيب خويش و عمل به تكاليف فردي ضرورتي انكار ناپذير است، امّا معناي آن ناديده گرفتن وظايف اجتماعي نيست. زمينهسازي براي تحقق آن آرزوي شيرين، اصلاح كژيها و دعوت مردم به برپا ساختن نظامهاي عادل و الهي است؛ براي همين است كه انتظار در روايات ديگري از كندن تيغهايِ تيز شاخهاي با حركت دست بر آن (كالخارطِ للقتاد) سختتر توصيف شده و ثواب آن اجر هزار شهيد، مانند شهداي بدر و احد، اعلام گرديده است.
بيحالي و بيعملي كه اين اندازه سخت و مستحق پاداش نيست! آنچه اين همه دشوار است و پاداشي بيش از آن هم ميتواند داشته باشد، همان «اقدام اميدوارانه» است كه ضمن دعاي افتتاح در شبهاي نورانيماه مبارك رمضان، قرنهاست كه تكرار كردهايم؛ رغبت به تشكيل دولت كريمهاي كه موجب عزت اسلام و مسلمانان و ذلت نفاق و منافقان باشد و ما در آن دولت كريمه دعوتكنندة جهانيان به سوي اطاعت خدا و از پيشروان و رهبران مردم به سوي خدا باشيم... انشاءالله
عضو حقوقدان شوراي نگهبان