سينما، تئاتر و تلويزيون به سهم خود و در حد بضاعت و امكاني كه براي ثبت حقيقت جنگ داشته، لحظههايي از اين دوره مهم تاريخي را انعكاس داده ولي اين قصه همچنان ادامه دارد و بهنظر نميرسد بتوان پاياني براي آن متصور شد. «آخرين نامه» به كارگرداني مهرداد كورشنيا اثري است درباره 3مرد كه در موقعيتي ويژه در جنگ گرفتار شدهاند. نمايش، شرح اين همجواري و ارتباط آنها با فضاي جنگي منطقه است. كورشنيا براي تلطيف فضا از طنز استفاده كرده و در نگاه اول رويكرد طنزآميز و گاه همراه با هجو نمايش قرار است تلخي جنگ را از پيكر داستان دور و با استفاده از شخصيت فرمانده (نويد محمدزاده) تماشاگر را غرق در موقعيتهاي خندهآور كند اما ضربه اصلي در پايان نمايش با شهادت اسماعيل رقم ميخورد؛ نوجوان تهراني قصه كه داوطلبانه شهادت را انتخاب ميكند و دقيقا نماينده نسلي است كه دفاع 8ساله مرهون ايثار و بزرگواري آنهاست.
آنچه آخرين نامه را بهعنوان اثري نمايشي سرپا و باطراوت نگه داشته، موقعيتي است كه خلق ميكند. اين موقعيت خاص در اجرا به كمك طراحي صحنه خاص جلوه عيني مضاعف گرفته است. هيچ نشانه، وسيله يا ابزار اضافي در صحنه نيست و تصور ديدن نشانههاي آشناي جنگ بيهوده است. صرفا در كلام و حركت بازيگران است كه آشكار ميشود آنها در شرايط جنگي قرار دارند. هيچيك از شخصيتها قهرمان نيستند، اسماعيل نوجواني با جثه كوچك است كه فرماندهاش از او راضي نيست، سرباز شمالي نگران نامزدش است و فرمانده داستاني غريب و جذاب دارد. همين معمولي بودن شخصيتها به قصه تازگي ميدهد و آن را از بسياري آثار مشابه درباره دفاعمقدس متمايز ميكند. كاش كارگردان در كوتاه كردن بعضي فصلها مثل نامهنگاري براي نامزد سرباز شمالي با دست و دلبازي بيشتر عمل ميكرد تا نمايش در لحظههايي صرفا به جايگاه اثري براي خنداندن و سرگرمي تنزل نكند. حيف است كه تاريخ تراژدي جنگ به لودگي آغشته شود.