مرحوم حاج حميد نمازي از فعالان انقلابي در حوزه فرهنگ بود كه در حدود 20سال به پژوهش و مبارزه در حوزه عرفانهاي كاذب و نوظهور پرداخت. خبر درگذشت ايشان بازتاب گستردهاي در رسانهها داشت كه به گفته خيلي از مسئولين فرهنگي، درگذشت اين سردار عرصههاي فرهنگي ضايعهاي سنگين بر عرصه فرهنگي انقلاب است. خبرنگار همشهريدو، عصر 6ارديبهشتماه 1393مصاحبهاي با مرحوم حميد نمازي درخصوص عرفانهاي نوظهور و انحرافي انجام داد كه بخش كوتاهي از آن روزدوشنبه 29ارديبهشتماه در قالب گزارش ويژه در همين صفحه منتشر شد. مصاحبهاي كه ميخوانيد متن كامل آن گفتوگوي 2ساعته و آخرين مصاحبه حاج حميد نمازي درخصوص عرفانهاي كاذب است.
- فرقههاي انحرافي به چه شكل هستند و چطور افراد را درگير خودشان ميكنند؟
سيستم عرفانهاي انحرافي بسيار شبيه منافقين است و حتي همانطور حزبي و تشكيلاتي عمل ميكنند. حتي شيوه رفتاري و برخوردي اين دو گروه بسيار به هم شبيه هستند و پيروان لجباز و قسمخوردهاي دارند. سركردگان اين عرفانها هم مانند مسعود رجوي (سركرده منافقين) يك تبيين از جهاني دروغين ميآورند كه ميتوانند اين مقدار آدم جذب كنند. فرقههايي كه با تبيين جهان جلو ميآيند كلاه قشنگي سر ديگران ميگذارند. مثلا الان اگر من از شما بپرسم تبيين جهاني اسلام چيست؟شما جواب ميدهيد ما در اسلام براي خدا، ملائك، شيطان، انسان، مرگ و حتي روابط اجتماعي تعريفهاي درست و مشخصي داريم. اين افراد هم همينكار را ميكنند. يك تبيين جهاني ارائه ميدهند كه اصلا درست نيست اما اين موضوع را براي هوادارانشان جا مياندازند. در ضمن فرقهها 2 حالت دارند. يا فرهنگي هستند و يا درماني. در فرقههاي درمانگر جوري القا ميكنند كه انگار بيماري شما را آنها خوب كردهاند. بيشترشان هم القاست و افراد را از اين طريق شستوشوي مغزي ميدهند. همچنين باورپذيري ما نسبت به امور ماورايي بسيار بالاست. مثلا شما اگر اين قندان را بدون دخالت دست از روي ميز جابهجا كنيد عدهاي حاضرند حتي به شما ايمان بياورند. بسياري از مردم در اين موضوع خلأ اعتقادي داشتند كه سعي كردهاند اين خلأها را با اين حرفها پر كنند. حالا اگر كسي كاري كرد كه پاي شما خوب شد اين معني درست بودن او را نميدهد. ولي بسياري از القائات در اين فرقهها وجود دارد. متأسفانه در ابتداي كار بعضي از چهرههاي سرشناس متوجه بيراهه بودن و ماترياليستي بودن رؤساي اين فرقهها نشدند و همكاري كردند. همكاري آنها باعث شد كه آنها از وجهه اين افراد به نفع فرقهشان سوءاستفاده كنند. متأسفانه بسياري از درسخواندهها و تحصيلكردههاي ما درگير اين گروهها ميشوند و بايد با آگاهسازي جلوي اين كار را گرفت كه خوشبختانه با عملكرد بهموقع رسانهها الان وضعيت بهتر شده است.
- اين فرقههاي انحرافي چه چيزي براي ارائه كردن به مخاطبانشان دارند؟
ببينيد در يكي از فيلمهاي يك فرقه از عرفانهاي انحرافي، خانمي حالتهاي غيرطبيعي دارد. رئيس فرقه دست او را ميگيرد و بالا و پايين ميكند و مدام ميگويد «ديگه خوب شدي». اگر بعضي از فيلمها را ببينيد متوجه ميشويد كه قطعا نمايشي است. هيچ وقت كسي در حالت به قول آنها «اتصال» اينطور حرف نميزند. در يكي از فيلمها قرار است جن شرور از تن يك نفر بيرون آورده شود. بعد از اتصال دادن فرد، رئيس فرقه با او گفتوگو ميكند و از او ميخواهد كه از بدن شخص بيرون برود. جن شرور جواب ميدهد «مهندس گير نده ديگه، بذار باشيم ديگه، جام خوبه بذار بمونم» مثلا جواني در فيلمها وجود دارد كه هربار در هر گروه با لباس و تيپ جديدي وارد ميشود. معلوم است كه تربيت شده كه سركلاس بيايد و بازي كند. هر دفعه هم براي انجام عمل او انتخاب ميشود. درست مثل بازيگر تئاتر كه هر شب براي گروههاي مختلف اجرا دارد. همه اين رفتارها قرار است مخاطبان اين را شستوشوي مغزي بدهد.
- روساي اين فرقهها چطور اين جزوات و مفاهيم را بهدست آوردهاند؟
به گفته رئيس يكي از معروفترين اين فرقهها، او شبي احساس ميكند كه زخم معدهاش خوب شده است و بعد از آن هر سؤالي كه از جهان داشته پاسخ داده شده است. بعد هم عنوان ميكند كه من مزد اشتياقم را گرفتم. يعني به روحالقدس وصل شدم و الهاماتي گرفتم و يك تواناييهايي پيدا كردم و ديگر لزومي ندارد كه به دين و قرآن و رساله اصلا فكر كنم. حالا من به شما ميگويم چطور امكان دارد به كسي كه اصلا نماز نميخواند و هنوز دنبال اين است كه خدا هست يا نيست مزد اشتياق بدهند؟ ايشان صراحتا اعلام ميكند كه من يكبار هم قرآن نخواندهام. دليلش هم اين است كه اگر قرآن ميخواندم مردم ميگفتند كه حرفهايم را از جايي گرفتهام. بايد معلوم ميشد كه من تمام آگاهيهايم را از همان لوح محفوظ گرفتهام. اين حرفها را همهاش از خودش درآورده است. اصلا معلوم نيست ايشان درس خوانده باشد. رئيس اين فرقه ميگويد كه بين سالهاي 64تا 67 در يكي از دانشگاههاي تركيه درس ميخوانده. اما اصلا اسم دانشگاه را بلد نيست. يكبار ميگويد مكانيك خوانده، دفعه بعد ميگويد محيط، بعد از آن هم ميگويد آب و خاك خواندم. به او ميگوييم مدركت كجاست؟ جواب ميدهد كه يكبار استادم سر كلاس به امام و انقلاب توهين كرد و نتوانستم طاقت بياورم و با او درافتادم. بعد از آن از ترس اينكه مرا بگيرند چمدانم را جمع كردم و به ايران برگشتم. ايشان اصلا انقلاب را ريشهاي قبول ندارد و تناقضات اين شكلي در حرفهايش زياد است.
- مدركي داشت كه نشانتان بدهد؟
يك عكس آورد كه همراه مادرش كنار آبي ايستاده و ميگويد اينجا تركيه است. حتي يك برگه جزوه، كتاب و يك عكس از آنجا ندارد. حتي اسم اساتيد را ميپرسي نميداند. بعد اسم يك دانشگاهي را ميآورد كه طبق تحقيقات ما اين دانشگاه بعد از زماني كه او ميگويد تاسيس شده است.
- حرفهايش منبع علمي دارد يا اينكه بشود آنها را با منابع علمي و معنوي تطبيق داد؟
نه اصلا. مثلا يكي از بياناتش اين است كه ابرهاي الكتروني حول هسته اتم، بالهاي ملائكه هستند. يا در تعريفهايش خدا را عدمتعريف ميكند. وقتي ميگويي عدميعني نابودي ميگويد اين عدمنه يك عدم ديگر. يا مثلا به جاي خدا ميگويد هيچ قطبي و مدام روي اين موضوع اصرار ميكند. اين شخص در جزواتش فقط يك سري از مفاهيم فيزيكي را سرهمبندي كرده است. انديشه فكري او مادهگرايي يا ماترياليستي است مثلا در منطق، او از جزء به كل ميرسد. او معتقد است كه تا جزء نباشد كل تشكيل نميشود. اگر سري به كتابهاي مادهگراها بزنيد متوجه شباهت اعتقادات آنها با حرفهايش ميشويد. حتي در گروه او به افراد شركتكننده گفته ميشود كه چون يك سري از شاخصهاي معرفتي را ندارند بهاصطلاح ترمز دستي نماز براي آنها كشيده شده است و ديگر نيازي نيست نماز بخوانند چون نمازشان داراي كيفيتي كه بايد باشد، نيست.
- اين فردي كه ميگوييد چه زماني دستگير شد؟
در ارديبهشت 1390پس از يك سلسله تذكرات دستگير شد. با وجود دستگيري اما متأسفانه هنوز جايگزينان او به فعاليت و جذب افراد ادامه ميدهند و كلاس برگزار ميكنند.
- بعد از دستگيري چه واكنشهايي نشان داد؟
او خيلي دوست داشت در اين مدت حداقل يك سيلي بخورد كه بگويد اينجا مرا شكنجه ميدهند. روزي كه قرار بود براي تست هوش به بيمارستان برود با قاشق غذاخوري دستش را زخمي كرده بود تا آنجا نشان بدهد. بدون اينكه حواسش به اين باشد دوربين بالاي سرش تمام اين اتفاقات را ضبط ميكند. او از اين تناقضات زياد دارد.
- حالا واقعا توانايي درمان بيماري را دارند؟
اكثر اينها القائات است. اما روششان اثرات نامطلوب زيادي در افراد بهجاي ميگذارد كه تأثيرات آن تا مدتها ادامه دارد. يكسري القائات عجيب دارند كه مثلا ميگويند به امضاي فلاني خيره شويد اثراتي دارد اين القاءها مردم را دچار توهماتي ميكند. جوري القا ميكنند كه انگار بيماري شما را ما درمان كرديم درصورتي كه طرف همزمان با اين كلاسها هنوز داروهايي كه برايش تجويز شده بود را مصرف ميكرده اما فكر ميكند اين بهبودي كار فلاني است.
- ولي خب حتما يك اتفاقي سر اين كلاسها ميافتد كه برخي جذبش ميشوند.
آخر چه اتفاقي؟ گفتم كه اينها همهاش تلقين است. يكبار سركرده اين فرقه قرار شد من را اتصال بدهد. دست من را گرفت و گفت چشمانت را ببند. من يك ربع بعد چشمهايم را باز كردم گفتم خب چي شد؟ گفت: اتصال دادم. گفتم: من كه چيزي نفهميدم. گفت چون مقاومت ميكني. يكبار ديگر اين اتفاق افتاد و من باز چيزي متوجه نشدم بعدش هم به من گفت تو ميتواني همين الان بروي بالاي سر مريض و شفا بدهي!
خود اين سركرده دندانهايش خراب است و از دندان درد مدام به دندانپزشك مراجعه ميكند. اگر توانايي درمان دارد چرا كاري براي خودش نميكند؟
- در مورد آسيبهايي كه افراد مراجعهكننده به اين فرقههاي انحرافي دچارش ميشوند بيشتر صحبت كنيد. مثلا چه آسيبهايي گريبانشان را ميگيرد؟ منظورم آسيبهاي جسمي يا رواني؟
طبق تحقيقاتي كه از آسيبديدگان انجام داديم، كارهاي شيطاني زيادي در اين فرقهها انجام ميشود. من جواني را ميشناسم 3سال است كه برونريزي(نام يك عملي است كه در يكي از اين فرقههاي انحرافي انجام ميشود) ميكند و مدام صداي حيوان درميآورد. بعد ميگويند اين فرد مشكل از خودش است يا از قبل مشكلاتي داشته كه به ما نگفته و ديگر كاري نميشود برايش كرد. بسياري از كساني كه بهاصطلاح درمان شدهاند بعد از مدتي مشكلشان دوباره برگشته است و هيچ كدامشان درمان قطعي نشدهاند.
- بيشتر چه قشري در دام اين حلقهها گرفتار ميشوند؟
هر نوع آدمي در ميان افراد شركتكننده وجود دارد؛ مذهبي، غيرمذهبي حتي غيرمسلمان؛ تحصيلكردههاي زيادي هم شركت ميكنند. اما بيشتر زنان خانهدار در كلاسهايشان شركت ميكنند.
- مشكلات اخلاقي هم گزارش شده؟
همه فرقههاي به اين شكل مشكلات اخلاقي دارند. بهطور مثال در يكي از دورهها كه در فرقه ضاله مشابه ديگري بود 20نفر كه زن و مرد در اتاق هستند. مربي 12سيب را به كلاس ميآورد و 20دقيقه زمان ميدهد تا هركس يك سيب براي خودش بردارد. دليلي هم كه ميآورد اين است كه اگر كسي نتواند گليم خودش را بيرون بكشد به درد اين كلاسها نميخورد. حالا فكر كنيد كه در اين 20دقيقه چه هرج و مرج و چه درگيري بين زن و مرد براي گرفتن سيب ميشود. بعد از 20دقيقه هم 8نفري كه سيب ندارند گريه ميكنند و ميخواهند كه در كلاس بمانند. مربي يكي از خانمهايي كه سيب ندارد را جلوي آقايي كه سيب دارد مينشاند و از او ميخواهد كه به آقا فحش بدهد. خانم دستپاچه ميشود و ميگويد اهل فحش دادن نيست. بعد كه مجبور ميشود فحشي بدهد. مربي عصباني ميشود و ميگويد: «پاشو از كلاس برو بيرون اين فحشه كه تو ميدي؟» حالا فكر كنيد اين زن و مرد بعد از چند دقيقه ركيكترين فحاشي را نسبت به هم انجام ميدهند. يا مثلا در نمونهاي ديگر، از خانمي درخواست ميشود كه نقش يك زن خياباني را بازي كند بعد يكي از شركتكنندگان آقا هم بايد بيايد و نقش كسي را بازي كند كه دنبال اين خانم راه بيفتد و خواهان رابطه با او شود. اينها نشانه بيماريهاي اخلاقي افراد اين فرقه است كه از اين طريق خودشان را ارضا ميكنند. حتي اينها خانههاي تيمي مختلطي دارند كه باهم زندگي ميكنند كه درست مانند سيستم منافقين است. اينها مقر آسيب است كه متأسفانه تعدادي از جوانان عزيز ما درگير آن شدهاند. براي همين است من از رسانهها ميخواهم در اين خصوص اطلاعرساني كنند تا حتي اگر تعداد اين جوانها كم است، ولي همين تعداد كم هم از هر نوع آسيبي بايد مصون بمانند.