زنگ ميزنم تا گزارشي براي معرفي آن مركز بنويسم اما چنان در نقش فرو ميروم كه ناگهان مشكلي كه قرار است دربارهاش حرف بزنم را باور ميكنم و از اينكه حالا شخص ديگري هم از اين مشكل مطلع خواهد شد دچار ترس ميشوم. درست عين خيلي از مادران و خواهراني كه ميخواهند با فرافكني و طفره رفتن از حرفزدن و لاپوشاني، اعتياد برادر، پدر، شوهر يا مادرشان را پنهان و انكار كنند. از آنجا كه هنوز نميدانم در چه رابطهاي قرار است حرف بزنم، با شنيدن صداي مرد آن طرف خط، تصميم ميگيرم با همين مسئله شروع كنم؛ اينكه نميتوانيم درباره مشكلي كه وجود دارد (در اينجا يعني اعتياد) حرف بزنيم. هنوز كمي مضطربم و تا خودم را جمع و جور كرده و جملات شكسته و بيربط اوليهام سر و ساماني بگيرد و بتوانم حرف را جوري مطرح كنم كه براي خودم و او دقيقتر روشن شود مسئله چيست، مرد سكوت ميكند تا دست و پايم را بيش از اين گم نكنم. فقط با جملات سؤالي كوتاه سعي ميكند سكوت، آزاردهنده نشود و زودتر اعتماد به نفسم را بازيابم. بالاخره مسئله مطرح ميشود. «خط ملي اعتياد»؛ اين نخستين جملهاي است كه با گرفتن شماره 09628ميشنويد و در ادامه، منشي ميگويد: «اين خط آماده ارائه راهنمايي در زمينه پيشگيري، درمان و كاهش آسيب در زمينه مواد اعتيادآور است». و من نقش يكي از مشتريهاي آنها را بازي ميكنم.
مانع ازدواج او شويد!
بايد يك سناريو بسازم، ميگويم گمان ميكنم برادرم دچار اعتياد به مادهاي شده با اين حال نميتوانيم در اينباره با او صحبت كنيم. انگار يك جور رودربايستي يا خجالت يا ترس بين خودمان و او وجود داشته باشد كه مانع مطرح شدن موضوع ميشود. آقاي آن طرف خط صبر ميكند تا جملاتم كه حالا با هيجان دارند از دهانم خارج ميشوند تمام شود و ميان حرفم نميپرد. بعد سؤال ميپرسد از سنش كه جواب ميدهم 26ساله است. از اينكه از كي و چطور به او شك كردهايم و توضيح ميدهم حدود 2 سال است به او مشكوكيم و در پاسخ به سؤال بعديش جواب ميدهم در طول اين مدت فقط يكي دوبار، آن هم بهصورت سربسته به موضوع اشاره شده، جوري كه به در بزنيم تا ديوار هم بفهمد. او هم خودش را زده به آن راه و منكر شده است. ادامه ميدهم: بله! رفتارهايش در اين مدت تغيير كرده. ارتباط چنداني با رفقاي سابقش ندارد، دوست دارد خانه را تاريك كند، با كسي حرف نميزند و هيچ علاقهاي به معاشرت نشان نميدهد. به همينخاطر است كه صحبت كردن با او سختتر و ترسناكتر شده. ميپرسد ازدواج كرده يا نه؟ جواب نه مثبت است نه منفي. بهزودي قرار است ازدواج كند. حالا بيتعارف و بيمكث، عكسالعمل نشان ميدهد: «قبل از هر چيز بايد مانع از ازدواجش شويد. وارد كردن او به يك زندگي متاهلي اشتباه بزرگي است كه فقط سختيها را بيشتر ميكند.» از ارتباطم با برادر خياليام ميپرسد و اينكه چقدر او را ميبينم. ميگويم ازدواج كردهام با اين حال هنوز زياد ميبينمش. هرچند كه زياد حرفي با هم نداريم. در تمام جملات، با «خانم محترم» خطابم قرار ميدهد و بعد از اينكه توضيحاتم تمام ميشود توصيه ميكند قبل از هر چيز بايد يكي از خانواده، مثل شوهرم يا كسي كه بتواند خوب و قوي حرف بزند بنشيند و مسئله را با او مطرح كند. توضيحاتي هم درباره چطور صحبت كردن با او ميدهد و مزاياي طرح موضوع و كنار گذاشتن رودربايستي را ميشمرد. از ماده مصرفياش سؤال ميكند. نميدانم. ميپرسد شيشه؟ نميدانم. اما مادهاي قهوهاي در جيبش پيدا كردهام كه بهنظرم ميرسد ممكن است ترياك باشد. برايم توضيح ميدهد كه الزاما ترياك نيست و ميتواند مخدر ديگري باشد كه شكل و شمايلي مانند ترياك دارد.
اعتياد برادرم خيلي جدي است؟
حالا ديگر اعتماد به نفس گرفتهام و راحتتر حرف ميزنم. بهخصوص كه مرد پشت خط هم بياينكه قضاوتي بكند يا طور دردناكي سؤال پيچم كند كه در جواب دادنش وا بمانم، يا رفتار برخورنده و تحقيرآميزي داشته باشد حرف ميزند و در كمال آرامش و توجه جواب ميدهد. متوجه اهميت ماجرا براي مخاطبش كه من باشم هست و سعي ميكند با تمام وجود كمك كند. به همينخاطر است كه سؤالهاي متعدد مطرح ميكند تا از زواياي مختلف، ماجرا را ببيند. از تحصيلات خودم ميپرسد و از شغل برادر. از اين ميگويد كه رها كردن شغل نشانه بزرگي از بيمسئوليتي است و خيلي مهم است تا زماني كه نتواند قبول مسئوليت كرده و درمان شود، وارد زندگي مشترك نشود. بعد برايم توضيح ميدهد كه ورود به زندگي مشترك چه دردسرهايي براي او و ما خواهد داشت. از درخواست طلاق و اجرا گذاشتن مهريه گرفته تا ضربههاي روحي و... متوجه برادر و خانواده خواهد شد. پس در جمعبندي حرفها، قبل از هر چيز ميخواهد ماجراي ازدواج را فعلا فراموش كرده يا معلق كنيم تا كار به نتيجهاي برسد. سپس تشريح ميكند كه رودربايستي و نگفتن ما و مادرمان به او چطور ميتواند او را بيشتر در مشكلي كه دارد غرق كند و باعث شود زمان براي همه از دست برود.
در نقشم غرق شدهام. فكر ميكنم من كه حالا دارم نقش يك خواهر داراي برادر معتاد را بازي ميكنم، و يا همه ما كه قرار است اين مطلب را بخوانيم، واقعا چقدر از بروز چنين مشكلي در ميان اطرافيانمان دوريم؟ آن هم در شرايطي كه اعتياد خيلي نزديكتر از اين حرفهاست و برخلاف تصور فقط سراغ آدمهاي بياراده، بيتحصيلات و بيكار نميرود... ؛ حرفهايش كه تمام ميشود ميپرسم آيا معني نشانههايي كه دادهام ميتواند اين باشد كه اعتياد برادرم خيلي جدي است؟ قصد ندارد بيدليل آرامم كند و در عين حال نميخواهد بينشانه قطعي نگرانيام را بيشتر. ميگويد براي تشخيص اين مسئله نميتوانند اينطور راحت حكم صادر كنند. حالا اگر انكار كرد چه كنيم؟ «باز هم با او صحبت كنيد. دفعه اول يك نفره و دفعات بعدي اگر احساس ضرورت كرديد چند نفر كه برايش اهميت دارند و رويشان حساب ميكند با او بنشينند حرف بزنند و بگويند كه متوجه مشكلي كه وجود دارد هستند.» ميخواهم خداحافظي كنم. بهعنوان آخرين جمله ميگويد «خانم محترم از خودتان بپرسيد با نگفتن چه مشكلي حل خواهد شد؟»
خانم محترم علف توهمزاست
گوشي را كه ميگذارم از اينكه چنين جايي وجود دارد و افرادي هستند كه اينطور صميمانه و بيهيچ هزينهاي ميتوانند راهنمايي و كمك به افراد نيازمند بدهند جور غيرمنتظرهاي خوشحالم! فقط نميدانم چند درصد از مردم از وجود چنين جايي كه تا ديروز خود من هم از وجود آن بياطلاع بودم مطلعند تا قبل از اينكه دير شود يا خودشان را خيلي تنها ببينند بتوانند حداقل كمكها را از چنين جايي دريافت كنند؟ اين خط شايد يكي از امكانات موجود است كه در سرتاسر ايران كار ميكند و ميتواند به مردم مشاوره و راهنمايي بدهد؛ خطي كه فقط براي افراد عادي نيست. افرادي كه به يكي از مخدرها اعتياد پيدا كردهاند هم ميتوانند به آن زنگ بزنند تا بتوانند هم درباره خطرات مواد و عوارضش اطلاعات واقعي و نه الزاما اغراق شده بگيرند، هم اگر مايل به ترك باشند از مراكز معتبر ترك اعتياد مطلع شوند، هم اينكه اگر نياز به مشاوره دارند مشاوره بگيرند براي ترك.
دوباره با اين خط تماس ميگيريم تا ببينيم آيا فقط همان يك نفر است كه اينطور دردمندانه پاسخگوست يا باقي اپراتورها هم همينطور برخورد ميكنند. اين اپراتور به اندازه آن يكي مهارت يا حوصله ندارد. البته فقط در قياس با آن يكي ميشود اينطور گفت وگرنه در نوع خودش به هر مسئلهاي كه مطرح ميشود جواب ميدهد. فقط به اندازه نفر قبلي سؤالهاي متعدد نميپرسد تا پاسخ يا راهحلي دقيقتر و كاملتر بدهد. شايد هم اين بهدليل مشكلي باشد كه مطرح شده و اينقدرها جدي تلقي نشدهاست. اين بار ميخواهم درباره مصرف علف يا گراس بپرسم. وسط حرفم ميپرد كه «علف از گياه شاهدانه است و يكي از مواد توهمزا.» بهنظرم ميرسد اينطور پريدن وسط حرف براي كسي كه با مطرح كردن مشكل يا مسئلهاش چندان راحت نيست نبايد خوشايند باشد. با اين حال بنا را بر اين ميگذارم كه شايد فكر كرده ميخواهم بپرسم علف چيست. ميپرسم اعتيادآور است؟ تكرار ميكند: «خانم توهمزاست»! خب حالا بهعنوان يك زن كه دارد از مسئله ترسناك يا دردناك و نگران كنندهاش با يك مرد غريبه حرف ميزند كمي احساس خشم و تحقير شدن ميكنم. احساسي كه ممكن بود از زنگ زدن پشيمانم كند. با اين حال ادامه ميدهم. شروع ميكند به توضيح دادن درباره اعتياد علفي. اينكه اين ماده هم مثل مواد اعتيادآور ديگر ميتواند فرد را بهخود وابسته كند و اگر چه اعتياد جسمي ندارد اما اعتياد روانياش قوي است، سلولهاي مغزي را از بين ميبرد، فراموشي ميآورد و... و فرد درصورت عدممصرف دچار عصبيت ميشود. ميپرسم مصرفكننده اين ماده هم مانند مصرفكنندههاي مخدرهاي ديگر، نشانههايي رفتاري دارند كه بشود از روي آنها به مصرف يا اعتيادشان پي برد؟ درباره موردي كه مشكوك به مصرف است ميپرسد و ميگويم مورد برادرم است كه 19 سال دارد و پشت كنكوري است. درباره وضعيت رفتاريش سؤال ميكند و اينكه آيا رفتارهاي غيرعادي هم در او ديدهايم يا خير. درست نميدانم فقط گاهي انرژي زيادي دارد و زيادي خوشحال و سرحال است و خندههاي اغراقآميز ميكند و حرفهايي ميزند كه چندان منطقي بهنظر نميرسند. بهنظرش با توجه به آنچه ميگويم احتمالا مورد، مصرفكننده است و لازم است با او صحبت شده و درمان شود. درمان؟ براي مادهاي كه اعتياد جسمي ندارد چه درماني؟ آيا لازم است جايي بستري شود؟ توضيح ميدهد كه چنين فردي را بايد نزد روانكاو يا روانپزشك ببريم. صحبتم با او هم تمام ميشود.
آمار
«شيشه» نخستين دليل تماس
شيشه با ۴۵ درصد در صدر موضوعات مورد سوال تماسگيرندگان با خط ملي مشاوره اعتياد است و بيشترين تماسها هم به ترتيب از طرف همسران، مادران و خواهران مصرفكنندگان است.
در سال 1392تعداد كل تماسها با خط مذكور 223هزار و 425نفر بوده كه از اين تعداد به 161هزار و 184تماس (يعني 72درصد) پاسخ داده شده است.
76درصد از تماسگيرندگان زن و 24درصد مرد بودهاند و 6درصد از تماس گيرندگان زن، مصرفكننده مواد بودند.
13/5درصد تماس گيرندگان مصرفكننده مواد و 86/5درصد آنان مصرفكننده نبودهاند.
در بين مواد، بيشترين موضوعات سؤالشده مربوط به مصرف شيشه با 45درصد، ترياك با 14درصد، هروئين با 5درصد، كراك با 3درصد و ساير مواد 33درصد بوده است.
سؤالات شايع با اين خط غالبا معرفي مراكز درماني و تمايل فرد براي درمان، ارائه راهنمايي پيشگيري براي خانوادهها و نشانهها و عوارض مواد مصرفي بهخصوص مواد صنعتي، معرفي كمپ براي ترك اعتياد و راهكارهاي راغب كردن فرد معتاد براي مراجعه به درمان بوده است.
شناسنامه
بدون خجالت، بدون هزينه
كمكي كه ميشود از اين شماره تلفن گرفت به راحتي و آساني و بيهيچ خجالت، دردسر و با كمترين هزينه اتفاق ميافتد و هم به خانواده و هم به فرد مصرفكننده اين اعتماد به نفس را ميدهد كه بتوانند مسئله را پذيرفته و اقدام درست در راستاي درمانش بكنند. به گفته يكي از مسئولين، اين خط مورداستقبال زيادي هم از سوي خانوادهها و هم از سوي مصرف كنندهها قرار گرفته و بهطور روزانه عده زيادي از سرتاسر ايران با اين خط تماس ميگيرند و خدمات مشاوره دريافت ميكنند.
اين شماره تلفن يعني 09628، اسفندماه سال 87 با همكاري ستاد مبارزه با موادمخدر و سازمان بهزيستي كشور راهاندازي شد تا مردم بتوانند با تماس با آن راهنمايي و مشاوره گرفته و درصورت تمايلشان به نزديكترين مركز درماني اعتياد معرفي شوند. اين خط كه تمام استانهاي كشور را پوشش ميدهد هر روز(حتي ايام تعطيل) از ساعت 8صبح تا 8شب فعال است و مشاورين خانم و آقا درخصوص مسائل متنوع مربوط به اين حوزه پاسخگو هستند تا افراد در كمال آرامش و امنيت خاطر، بياينكه نگران قضاوت شدن باشند بتوانند طرح موضوع كنند.
اين طرح با همكاري مسئولان دفتر اعتياد بهزيستي و ستاد مبارزه با موادمخدر و سازمانهاي مردمنهادطراحي شده و اين قابليت را دارد كه درصورت نياز بهصورت اتوماتيك وار به خط 1480مشاوره سازمان بهزيستي وصل شود تا علاوه بر خدمات مربوط به مسائل اعتياد، در زمينه خانواده، كودك و... هم مشاوره و خدمات ارائه كند.