البته بهنظر نگارندگان، اين دو وضعيت هيچ كدام رجحان واضحي بر آن يكي ندارد، منتها دليلي ندارد كه شما هم با ما همعقيده باشيد. بنابراين اگر فكر ميكنيد ابوريحان بيروني خيلي دانشمند بزرگي بوده و كارش هم درست است، پس به تحقيق درباره انتخاب همسر هم بايد اهميت بدهيد و تا ميتوانيد و ميشود و جان در بدن داريد، درباره طرفتان اطلاعات جمع بكنيد. ازدواج، گاهي وقتها، خيلي با وضعيت آقاي ابوريحان در آن قصه فرق معناداري ندارد. بنابراين الان نگاه نكنيد حرفهايي به شوخي و جدي اينجا ميگوييم ولي باور كنيد همهچيزهايي كه نوشتهايم همهشان ريشه علمي دارند و بايد موبه مو آنها را عملي كنيد تا به نتيجه دلخواهتان برسيد.
چرا بپرسيم؟
درست است كه شما در زمينه كشف استعدادهاي ديگران صاحب سبك هستيد و با دستگاه اشعه ايكسِ قلبتان نيات واقعي هر كسي را ميفهميد و اصلا نتيجه نگرفتن منچستريونايتد در فصل پيش هم بهخاطر عدماستفاده از شما در مقام استعدادياب باشگاه بوده اما ممكن است همان كسي كه شما در نگاه اول فكر ميكنيد دقيقا همسر ايدهآلتان است در نگاه دوم اينطوري بهنظر نرسد. نظر به اينكه در زمينه ازدواج، تمام مردها ادعاي علامگي دهر دارند، بهتر است بعد از ديدن و پسنديدن و يك دل نه صد دل عاشق شدن، يك مهلتي هم به خانواده بدهيد تا بهتان بگويند اين كفشي كه شما با خودتان برداشتهايد آوردهايد خانه، اصلا مال سيندرلاست يا مال خواهرهاي حسودش. فوقش بعدا كه تحقيق كردند و نظرشان با نتيجه مطلوب شما يكي از آب درنيامد، ميتوانيد با گير دادن به نحوه محاسبات و شاخصهاي آماري كه هيچكس درست ازشان سردرنميآورد، نتيجه پژوهششان را زير سؤال ببريد و يك تيم تحقيقاتي جديد به محل اعزام كنيد. بعد اين چرخه استخدام پژوهشگر، انتشار گزارش تحقيقاتي و زير سؤال بردن آمارهاي بهدست آمده را آنقدر ادامه دهيد تا بالاخره يك تيم تحقيقاتي مناسب به پستتان بخورد. اينكه ديگر اينقدر عصبانيت و خشونت و بربريت و سنگكيت ندارد!
از كجا بپرسيم؟
قديمترها موقع تحقيق ميرفتند سراغ 7 همسايه اين طرف و 7همسايه آن طرف و بعد با 40-30 زونكن پر از اطلاعات بومي برميگشتند كه همانها چندماهي سرگرمشان ميكرد. الان با وجود اينكه امكان اضافه كردن 7همسايه در جهت عمودي هم بهدست آمده است، مشكلي كه در قبال اين افزايش امكانات تحقيقي عارض شده، نداشتن ديتاي مناسب توسط همسايههاست. اين است كه براي تحقيق، محل كار و گروه دوستان را پيشنهاد ميدهند كه طبيعتا هر دوي اين موارد به شنيدن محاسن و مزاياي كيس مورد نظر ختم ميشود. پيشنهاد اين است كه با يك جور جيمزباند بازي و مثلا از روي اكانت طرف در شبكههاي اجتماعي، روزي را كه با دوستانش قرار نمايشگاه كتاب گذاشته بفهميد و آنجا در يك محيط صد درصد فرهنگي از طريق يك آدم مطمئن ايشان را تعقيب و تفحص كنيد. از محاسن اين كار يكي اين است كه هم از محيط، بخارات فرهنگي متصاعد ميشود كه چانه آدم را گرم ميكند و هم اينكه به نسبت 10ساعت فرصتي كه براي نيل به عمقيترين لايههاي شخصيتي او داريد، خيلي ارزان است. ضمنا اينقدر توي پروفايل طرف نگرديد. آن عكسها همگي فوتوشاپي است.
از كي بپرسيم؟
استادان فن گفتهاند كه 7 منبع براي تحقيق قبل از ازدواج وجود دارد، 2منبع بستگان سببي و نسبي هستند كه بايد بعد از جلسه خواستگاري برويد سراغشان و اگر قبل خواستگاري برويد، خيلي ضايع است و مجبور ميشويد بحث را به آب و هواي استراليا و گرماي بيسابقه زمين و سرعت آب شدن يخهاي قطبي و «حالا خرسها چه كار كنند» بكشانيد كه طبيعتا خيلي بهكار ازدواج نميخورند. اين است كه بايد برويد سراغ 5منبع ديگر كه ميشود قبل از خواستگاري هم رفت سراغشان. جز يك گروه كه شامل بقال محل به تنهايي است، در مورد اينكه 4منبع ديگر دقيقا چه منابعي هستند و گنجايششان چند ليتر است، بين دانشمندان اختلاف است. منتها يادتان باشد كه حرفهاي هر كسي را بهعنوان حقيقت غيرقابل تغيير نبايد بپذيريد. الان نيم قرني ميشود كه آلبرت اينشتين نظريه نسبيت را اختراع كرده است. پس زحمت بكشيد و هرچه كه شنيديد را نه از بيخ و بن لايك بدهيد، نه منفي كامل حساب كنيد. يادتان باشد هر كسي دوستي دارد كه تعريفش را ميكند و دشمني كه دوست دارد روي تن طرف به جاي سر، يك كيلو سبزي پاكنشده قرار گرفته باشد. اول سعي كنيد دوستان و دشمنان را از هم تشخيص بدهيد، بعد بنشينيد درست و حسابي و از سر دل سبزي پاك كنيد.
چطوري بپرسيم؟
طبيعتا يكي از بهترين و مفرحترين و البته كمخرجترين سرگرميهاي عالم، سر درآوردن از احساسات ديگران بدون بروز دادن احساسات خودمان است. منتها حواستان باشد كه بقيه هم اين بازي را دوست دارند و تا جايي كه ميتوانند، سعي ميكنند چيزي بروز ندهند. پس خيلي با طمانينه و آرامش و صبر و حوصله، مثل اين كارآگاه بيعرضههاي فيلمها كه تا آخر فيلم بيننده همهاش دارد از دستشان حرص ميخورد كه «اين بابا چقدر دست و پا چلفتي است!»، اما آخر فيلم معلوم ميشود طرف از آن جيزقولبلاها بوده و در تمام مدت داشته سرنخ جمع ميكرده عمل كنيد. سياست گام به گام جز در جنگ ويتنام همهجا جواب داده است. سؤالي نپرسيد كه جوابش يك كلمهاي (بله/ خير) باشد. با طرف تحقيق 20سؤالي بازي نكنيد. اگر طرف بقال محل است، ضمن اطلاعات گرفتن در مورد كيس موردنظر، قيمت چندتا چيز خيلي گران را هم طوري بپرسيد كه طرف فكر كند همهشان را با هم ميخواهيد بخريد. البته وقتي كه هيچ كدامشان را نخريديد، ديگر فردا به همان بقالي نرويد و يك سوپري ديگر را امتحان كنيد.
چي بپرسيم؟
حالا لازم نيست همان دم حجله از بقال محل زهرچشم بگيريد كه «دختره از اين آدمها كه فرطي ميزنند زير گريه كه نيست!» بهجايش يك سؤالهايي بكنيد كه هم ملت جوابش را بدانند، هم اينكه دوزار اطلاعات از تويش بتوانيد دربياوريد؛ مثلا اينكه طرف ماشين دارد يا ندارد، دقيقا بهمعناي اين نيست كه سركار خانم مدير و مدبر و كدبانو باشد. نه، ممكن است ماشينش را ليزينگي خريده باشد و قسطهايش بماند براي شما. در تمام مكتبها، تشخص، مهرباني و صداقت برگهاي برنده هستند و در مقابل، جيغ جيغو بودن و حسابگري مدل اسكروچي نقاط ضعف به شمار ميآيند. ضرر ندارد كه طرف همانقدر كه پول را خوب ميفهمد، شريك زندگياش را هم درك كند. البته لازم نيست حتما آدمها را هم مثل سكه، از طريق فشردن زير دندانها امتحان كنند. توجه به قانون جهاني آشغالگذاشتن راس ساعت 9جلوي در هم از نكاتي است كه از اتاق فرمان اشاره ميكنند حتما بايد در اين قسمت پرسيده شود. با تشكر از همكاران محترم، توجه شما را به ادامه برنامهها جلب ميكنم.
چي نپرسيم؟
اين چه لذتي است كه شما از گولزدن ديگران، ازجمله خودتان ميبريد؟ شما كه مهمترين سرگرميهاي زندگيتان فكر كردن و حرف زدن است و همهاش دوست داريد توي خودتان باشيد، ديگر چرا دختر مردم را (كه اسمش داد ميزند من مخفف 4 كلمه درآمد و خريد و تفريح و رفاه هستم) ميخواهيد بدبخت كنيد؟ شما اگر حال ميكنيد صبح تا شب فقط توي خانه بنشينيد، چرا موقع تحقيق ميپرسيد «دختره كه از اينها نيست كه از فعاليتهاي اجتماعي بدش بيايد، ايشششش»؟ اصلا چرا راجع به سوابق عضويت ايشان در گروههاي مردمنهاد (NGO سابق) تحقيق ميكنيد؟ شمايي كه خودتان ديپلمتان را هم به زور گرفتهايد و بهنظرتان درسخواندن خيلي هم كار لوس و بيمزهاي است، چرا توي فرم تحقيقاتيتان جلوي مقاطع مختلف تحصيلي جاي تيك گذاشتهايد؟ شما كه صبح تا شب توي «ساندويچيها» غوطه ميزنيد و از مزه ديزي بدتان ميآيد، چرا درباره ميزان روغني كه طرف در قورمهسبزي مورد استفاده قرار ميدهد تحقيق ميكنيد؟ هر سؤالي كه به ذهنتان ميرسد را كه حتما نبايد بپرسيد. رسم نمودار هم يك قاعده و اصولي براي خودش دارد.
كجا حتما برويم؟
هنوز هم در محلههاي سنتي و مركزي شهر خانوادهها را از مساجد و معتمدين پرسوجو ميكنند و اطلاعات دختر و پسر فلاني و فلان شخص با جزئيات شرايط اجتماعي و خانوادگياش طوري در اختيار محققين قرار ميگيرد كه ارزش و شخصيت خانواده عروس يا داماد محفوظ بماند. پس اگر براي تحقيق به چنين محلههايي ميرويد حتما سراغ افراد قديمي يا روحاني يا خادم مسجد برويد تا ببينيد آن فرد يا خانواده اهل منبر و حسينيه و اعتقادات مذهبي هستند يا نه. ضمن اينكه فكر كنيد گروهي براي تحقيق درباره خواهر و برادر خودتان آمدهاند؛ دوست داريد آنها چگونه پرسوجو بكند؟ طبيعتا تحقيق با پيكان جوانان مدل 60 با لباس جاهلهاي دستمال بهدست در منطقه نياوران و يا مازراتي مدل 2015 در منطقه كمتر توسعه يافته كمي حساسيتبرانگيز است. براي همين سعي كنيد براساس محلهاي كه به تحقيق ميرويد خودتان را وفق بدهيد و آداب و شئون تحقيق را رعايت كنيد. همچنين اين موضوع گوشه ذهنتان باشد كه هر چقدر براي شما و خانوادهتان آبرو و اين چيزها مهم است براي دختر يا پسر مورد تحقيق و خانوادهاش هم اين موضوعها اهميت دارند.
چهكسي هندوانه مرا سوراخ كرد؟!
خب بله، ممكن است طرف مقابل هپاتيت داشته باشد، ايدز داشته باشد، جذام داشته باشد، سرطان داشته باشد، هزار جور مريضي داشته باشد. خب او كه مريض است، شما هم كه عاشقي هلاكتان كرده، خانم والده هم كه فقط به بيرون كردن شما فكر ميكنند؛ نتيجه اين ميشود كه شما بعد از خوردن يك قاشق عسلِ روي زندگي كمكم به قسمتهاي زيرين ظرف ميرسيد و ميبينيد شدهايد پرستار سر خانه و آن چندماهِ «يك لحظه غفلت» حسابي كار دستتان داده، مگر اينكه واقعاً عشقولانهتان همچنان پايدار بماند.
متأسفانه يا خوشبختانه جز آن تست اعتياد و آزمايش خوني كه عموهاي محضري به زور ميفرستندتان سراغش، روش ديگري براي جلوگيري از فريب جوانان سادهلوح وجود ندارد. البته با همان 2تا تست هم خيلي چيزها معلوم ميشود اما چيزهاي ديگري هم هست كه بايد از زير ابر دربيايند و مثل خورشيد بر آينده روابط شما پرتوافشاني كنند.
يك روش خوب براي اين كار، خوندادن است. خوبياش در اين است كه مجاني درميآيد. شما ميتوانيد با يك كم زبان ريختن، طرف مقابلتان را متوجه مزاياي انساني و خداپسندانه امر شريف اهداي خون كنيد و بعد پس از نوشجانكردن آبميوه اهدايي، منتظر بمانيد تا معلوم بشود سركار آقا (يا خانم) بيماري خاصي دارند يا نه.
راه براي كشف ساير بيماريها، به اين كمخرجي نيست. شما بايد يك مهماني ترتيب بدهيد و طرف را دعوت كنيد خانه خودتان. از اينجا به بعد ساده است. 8-7 ساعت پياپي شاهداماد يا خانمعروس را نگه ميداريد ورِ دل خودتان و بلاانقطاع از قد و بالايش تعريف ميكنيد. مطمئن باشيد كه ديگر خودش مُقُر خواهد آمد. مخفي نگهداشتن علائم بيماري يا اعتياد براي چند ساعت يكنفس كار هر كسي نيست. فقط اگر طرف خواست به بهانه دستشويي، به شما ركب بزند، اول خوب بگرديدش قرصي، اسپرياي، سوزني، چيزي با خودش نبرد آن تو.
اما از آنجا كه ممكن است طرف قبل از آن جلسه رمانتيك كذايي، قرصهاي اعصابش را خورده باشد، دوتايي رفتن پيش يك روانپزشك هم بد چيزي نيست. اسمش را هم ميگذاريد «مشاوره ازدواج» و تازه كلاس هم دارد. فقط حواستان باشد كه يكوقت آقاي دكتر بهخودتان گير ندهد، دكترند ديگر (از ديگر اخلاقهاي بد دكترها يكي هم اين است كه مريضي طرف مقابل را به شما نميگويند حواسشان هست كه يك قسمي هم خوردهاند).
تا اينجاي قصه اگر جلو رفتهايد، ديگر ميتوانيد كمي به طرف مقابل اعتماد كنيد و اگر او بعد از اينهمه بلايي كه سرش آوردهايد راضي باشد با شما ازدواج كند، ميشود به ساير مراحل هم فكر كرد. اما اگر در اين قسمت از برنامه تازه با هم فاميل از آب درآمديد، ديگر لازم است يك تست و مشاوره ژنتيك هم بدهيد تا حداقل بچهتان به اين باهوشي نباشد.