اينجا مشهد است؛ شهري كه درخششاش را از وجود نوراني هشتمين ستاره درخشان آسمان امامت ميگيرد. با نزديكشدن به ايام ولادت امام رضا(ع) اين شهر جنبوجوش بيشتري را در خود ميبيند و حال و هواي ديگري ميگيرد. به حرم امام رضا(ع) كه قدم ميگذاري از لحظه اول ورود به اين مكان مقدس مردان سرمهايپوش را در جاي جاي اين مكان مقدس ميبيني كه مشغول خدماترساني به زوار امام رضا(ع) هستند و براساس وظايفي كه به آنها محول شده كارها را پيش ميبرند.شايد جالب باشد بدانيد بسياري از خادماني كه در حرم مشغول حركت دادن ويلچر زائرين سالمند يا بيمار هستند و يا در كفشداري مشغول به كارند از مدارج بالاي علمي برخوردارند و يا در يكي از مناصب دولتي نيز فعاليت ميكنند و براي خادمي حرم امام رئوف نهتنها حقوقي نميگيرند بلكه مدتها در صف انتظار بودهاند تا اين افتخار نصيبشان شود و عنوان خادمي حرم را بهدست بياورند.عليرضا. ش، معاون يكي از ادارات استان خراسانرضوي است كه از خادمان بخش كفشداري حرم امامرضا(ع) است و در صحن جمهوري اسلامي كار ميكند.
او هفتهاي يكبار نوبت كاري خود را طي 12ساعت در حرم ميگذراند و به زوار امامرضا(ع) خدمت ميكند. عليرضا در مورد شروع روز كاري كه بايد در حرم آغاز شود ميگويد: اول از همه بايد بگويم كه اين افتخار بزرگي است كه بهعنوان خدمتگزار ولينعمت تمام ايرانيان، يعني امام رضا(ع) در حرم اين امام بزرگوار خدمت ميكنم و در اين 15سالي كه افتخار اين خدمترساني به من داده شده خير و بركاتش را در زندگيام مشاهده كردهام.با او قراري ميگذاريم كه از شروع شيفت كارياش همراهش شويم و ساعتي را به بهانه همكلام شدن با او در كنار مضجع شريف امامرضا(ع) بخشي از كار خادمان را از نزديك ببينيم.
اول از همه سلامي به آقا ميدهد و وارد صحن ميشود. براي ثبت ساعت ورودش به محل مشخص شده در دفتر مخصوص اين كار ميرود و بعد از انجام آن، با لباس سرمهاي مخصوصي كه خادمين به تن دارند وارد صحن جمهوري ميشويم.
پس از خوشوبش كوتاه با دوستاني كه در مسير كفشداري ميبيند بالاخره به محل كارش ميرسيم. كساني كه قبل از او در اين محل مشغول خدمترساني به زائرين هستند با آمدن افراد جايگزين يكبهيك محل كار خود را ترك ميكنند و حالا نوبت عليرضا و ساير همكارانش است كه اداره اين كفشداري را براي 12ساعت در دست بگيرند.
مردمي كه وارد حرم ميشوند با رسيدن به صحن جمهوري انگار كه به سرمنزل مقصود خود نزديكتر شدهاند؛ با چنان اشتياقي قدم در داخل صحن ميگذارند و به سمت كفشداري حركت ميكنند گويي كسي آنها را به سوي بهشت ميخواند. زائرين يكبهيك كفشها را تحويل ميدهند و وارد صحنها و رواقهاي اصلي ميشوند.
عليرضا از حساسيت كاري كه در حرم برعهده خادمان است ميگويد؛ «ما در اينجا با مردمي روبهرو هستيم كه براي زيارت يا رفع حاجتهايشان به پابوسي امام رضا(ع) آمدهاند. صبر و حوصله در كنار اخلاق و رفتار خوش بايد از خصوصيات بارز اين افراد باشد، بههمين دليل هم بعد از هر 3ساعت كار، زماني را براي استراحت داريم تا بتوانيم با روي گشاده از مهمانان امام رئوف استقبال كنيم.»
عليرضا در مورد ديدگاهي كه جامعه نسبت به خادمين حرم دارد ميگويد: تمام خادمين حرم امام هشتم به خوبي ميدانند لباسي كه برتن دارند چه حرمت و جايگاهي دارد. مردم وقتي با يكي از خادمين روبهرو ميشوند انتظار دارند برخورد و رفتار او در شأن جايگاهي كه در آن قرار دارد باشد. شايد بسياري از افرادي كه امروز اين لباس را برتن دارند داراي مناصب علمي و سياسي بالايي باشند ولي وقتي داخل حرم ميشوند تمام آنها را پشت درهاي حرم ميگذارند و تنها براي خدمت به زائرين امام رضا(ع) كار ميكنند.
از او در مورد خاطرات جالبي كه در اين 15سال خادمي امام رضا(ع) دارد ميپرسيم ميگويد: خدمت در كنار مضجع نوراني امام هشتم لحظه لحظهاش خاطره است و بهترين لحظات عمرم را در اين مكان مقدس سپري ميكنم. در اين مدت حاجتهاي زيادي را كه در زندگي داشتم به لطف نگاه امام رئوف بهدست آوردهام ولي 2 چيز هيچگاه از ذهنم پاك نميشود؛ اول اينكه با لبخند يك زائر و كمكي كه به او ميكنم حلاوت و شيريني زيارتش بيشتر ميشود و دوم شفا يافتن بيماراني است كه به حرم امام هشتم ميآيند. حتي در ميان اين افراد انسانهايي مشاهده كردهام كه اعتقاد چنداني به اين موضوع نداشتند ولي بعد از حل مشكلشان به الطاف الهي در سايه توجه امام رضا(ع) پي بردهاند.
در حين صحبت ما يكي از زائرين كه براي ورود به حرم كفشهايش را به كفشداري ميسپرد از همه كفشداران التماس دعا دارد و ميگويد: بعد از 10سال دوباره اين توفيق نصيبم شده كه براي زيارت به مشهد بيايم. خدا را شكر كنيد كه اينجا در كنار اين حرم نوراني خدمت ميكنيد. خيليها آرزو دارند حتي يك ساعت به جاي شما باشند.
عليرضا بخش آخر صحبتهاي او را ادامه ميدهد و ميگويد: واقعا هم همينطور است، درحال حاضر حدود 20هزار نفر در بخشهاي مختلف حرم امام رضا(ع) مشغول خدمترساني به زوار هستند ولي بسياري از افراد علاقهمند به حضور در اين مكان مقدس در صف انتظار ايستادهاند تا نوبت مفتخر شدن به پوشيدن لباس خادمي نصيبشان شود.
او از عشق و علاقه مردم براي انجام كاري هرچند كوچك در حرم امامرضا(ع) ميگويد و خاطرنشان ميكند: خيلي وقتها مشاهده ميكنيم زائرين با عشق و علاقه جاروي نظافت حرم را از دستان خادمين آن بخش ميگيرند تا در ثواب خدمترساني به زائرين امامرضا(ع) سهيم باشند.
3 ساعت ابتدايي خدمت عليرضا به همين سرعت تمام ميشود و براي استراحت به خوابگاهي كه براي خادمين درنظر گرفته شده ميرود. مرا به يكي از دوستانش كه در بخش ويلچر حرم مشغول خدمت است معرفي ميكند تا از تجربيات او هم استفاده كنم.
جواد. ت مدرك دكتري دارد و از استادان دانشگاه است. كارش حركت دادن ويلچر سالمندان و بيماراني است كه براي زيارت به حرم ميآيند. با افتخار از كاري كه انجام ميدهد ياد ميكند و ميگويد: درگذشته هر وقت به حرم ميآمدم از خدا ميخواستم افتخار خادمي حرم امام رضا(ع) را نصيبم كند تا اينكه بعد از حدود 5 سال انتظار توانستم به اين آرزو دست پيدا كنم و الان حدود 8 سال است به اين كار مشغولم.
او كه در بخشهاي مختلف حرم امام رضا(ع) بهعنوان خادم كار ميكرده ادامه ميدهد: هروقت مردم مرا با اين لباس ميبينند التماس دعا دارند و اين موضوع مسئوليت كار ما را بيشتر ميكند.
اين خادم حرم امام رضا(ع) با اشاره به اينكه در ايام دهه كرامت مراجعه زائرين به حرم بيش از زمانهاي ديگر است ميگويد: در اين ايام بيش از 3ميليون زائر به مشهد ميآيند و بايد براي خدمترساني بهتر به آنها اقدامات لازم را انجام داد. خادمين در اين ميان وظيفه مهمي برعهده دارند چرا كه ارتباط نزديك آنها با زائرين آقا امام هشتم تأثير زيادي در زيارت مطلوب آنها دارد.
در اين ميان يكي از دوستان جواد به ما ميپيوندد و از اين ميگويد كه چگونه اين لباس را به تن كرده است. رضا ميگويد سالها پيش براي اينكه خادم بارگاه شــود، كلي به اين در و آن در زده و دســت به دامن يكي از نزديكان شــده تا براي حضورش در حرم با مسئولان امر پادرمياني كند؛ «چشمام بهدست او بود. ميخواستم ضامنام شود. او هم اسم و رسمي براي خود داشت و حرفش ردخور نداشت اما هر بار كه نامه مينوشت، نامه را گم ميكردم. اول نميفهميدم راز اين اتفاق چيست. يك روز داشــتم با امام رضا(ع) راز و نياز ميكردم. به آقا گفتم: ميدانم نبايد دست به دامن غريبه ميشدم. اگرخودت خواســتي من را بپذير. بعــد از آن به سفر حج رفتم. بــه محض اينكه برگشــتم، از آســتان قدس با من تمــاس گرفتند كــه بيا لبــاس خداميات را تحويــل بگيــر. از آن روز در كفشــداري خدمــت ميكنــم و بهتريــن لحظــات زندگــيام را در بــارگاه امــام رضــا(ع) ميگذرانــم. هــروقــت دلــم ميگيــرد و هــر وقت كســالتدارم ميروم حــرم و ســبكبال بــه خانــه بــرميگــردم.»
صحبتم با جواد را ادامه داده و از او در مورد اين ميپرسيم كه با وجود مشغله كاري و مدرك دانشگاهياي كه دارد چگونه حاضر است در حرم جابهجايي ويلچر بيماران را برعهده داشته باشد كه اينطور پاسخ ميدهد: «به اين كاري كه انجام ميدهم افتخار ميكنم. موارد زيادي شده كه دانشجويانم براي زيارت به حرم آمدهاند و مرا در حال حركت دادن ويلچر يكي از زائرين سالمند ديدهاند. در نگاه خودشان سعي كردهاند اين صحنه را ناديده بگيرند تا مبادا من ناراحت شوم كه اين صحنه را ديدهاند اما از اين موضوع غافلند كه براي من هيچ افتخاري بالاتر از اين نيست كه به زوار امام رضا(ع) خدمترساني كنم و در اين راه از هيچ كاري دريغ نميكنم.»
او هم خاطرات زيادي از زمان حضورش در حرم دارد كه بهترينش را شفاي مريضي ميداند كه با حال وخيمي وارد حرم شده بود؛ «آن روز هيچگاه از ذهنم پاك نميشود. زن و شوهري بودند كه بهنظر از اهالي جنوب كشور ميآمدند. با حالت زار و به همراه فرزند بيمارشان به داخل حرم آمدند. آن روز شيفت كاري من بود و بعد از پايان فعاليتم قصد رفتن به سمت منزل را داشتم كه ديدم سروصدايي از گوشه صحن ميآيد. به سمت صدا حركت كردم و ديدم همان خانواده فرزندشان را كه نسبت به چندساعت قبل حال بسيار بهتري داشت، در آغوش گرفته و از لطفي كه امام رضا(ع) در حقشان كرده سپاسگزاري ميكنند. صحنه عجيبي بود چون براي نخستينبار بود بهبودي و يا بهتر بگويم شفاي بيماري را در حرم از نزديك ميديدم.»
او ادامه ميدهد: «اينجا احساس نزديكي بيشتري با خدا داري و اينطور استنباط ميكنم كه شايد زماني كه در حرم مشغول بهكار هستم خدا صداي مناجاتم را بهتر ميشنود.»
صحبتمان با جواد را تمام ميكنيم و براي زيارتي كوتاه به داخل رواقها ميرويم؛ اينجا بوي عطري خاص در فضا پيچيده كه ناخودآگاه دلت ميخواهد در همين فضا بماني و از حرم خارج نشوي؛ خادمان زيادي را ميبينيم كه هركدام با علاقهاي خاص مشغول انجام كاري هستند. بعد از زيارت به كفشداري برميگرديم تا از عليرضا خداحافظي كنيم. يك ساعتي ميشود كه از استراحت بازگشته و باجديت مشغول كار است. صداي اذان در حرم پيچيده و همه براي نماز آماده ميشوند. نخستين دعايي كه بعد از نماز ميكنيم اين است كه خدايا ما را هم جزو خادمان بارگاه اين امام رئوف قرار بده... .