حالا چند سالي است عكسهاي رنگ و وارنگ بچهها با آرايشهاي عجيب و غريب پاي حرم امامرضا(ع) كنار آن عكس قديمي خانه كردهاند. نوهها اسم آن طاقچه خانه پدربزرگ را «سقاخانه جعفرطلا» گذاشتهاند، چون اسم پدربزرگم جعفر است. خودش ميگويد سال 1338آن عكس قديمي را انداخته است؛ آن سالي كه اهل و عيال را جمع كرده و براي پابوس، خدمت آقا رسيده است.
ميگويد اين عكس آن سالها حكم يك سند را داشت؛ سندي كه به در و همسايه نشان ميداد ما واقعا زيارت بودهايم! مدتها از آن سالها گذشته و حالا همهچيز تغيير كرده؛از عكاسخانههاي دور حرم گرفته تا جنس مشتريها و نحوه و نوع عكاسي اما هنوز همهچيز پابرجاست. جاي تعجب دارد با اينكه در جيب هر زائري دوربين يا حداقل يك موبايل دوربيندار پيدا ميشود هنوز بازار عكسهاي زيارتي در مشهد داغ است.
با لهجه غليظ تركي حرف ميزند. ميخواهد عكس بيندازد. قيمت ميگيرد هشتهزارتومان براي يك عكس فتوشاپي با يك عدد قابعكس چيني. عكاس ميگويد:دشت سرچراغيه، ارزونتر ميگيرم وگرنه في 10هزارتومانه! لهجه غليظ مشهدي و تركي با هم آميخته ميشود و زن با چند دختر و بچه وارد عكاسي ميشود پرده جلوي در را ميكشند. زن ميگويد: ميخوام پشت سرمون عكس خود حرم باشه. عكاس هم زمينه را سفيد ميگذارد كه بعدا در فتوشاپ، حرم را بگذارد پشت سر خانواده. عكس گرفته ميشود. بيعانه داده ميشود و 15دقيقه بعد عكس حاضر است.
زن، از اردبيل با كاروان مسجد محلهشان آمده، خواهر و دختر و بچههايش هم همراهش هستند و ميگويد: هرسال براي پابوس آقا مشهد ميآيم. عكسها را هم هرسال ميگيرم كه بزنم به در و ديوار خانه. ميخواهم به همه نشان دهم كه عاشق آقا امام هشتم هستم. وسط حرفش، يك مرد پاكستاني، با شلوار و پيراهن سفيد بلند وارد مغازه ميشود. فارسي بلد نيست فقط عدد و رقمها را با هزارتوماني كنار هم ميگذارد تا متوجه قيمتها بشود. وقتي رقم «10هزارتومان» را ميشنود، دست و سرش را تكان ميدهد و با كلمات بريده بريده ميگويد:«نه، نه، گرون، گرون!» و ميگذارد و ميرود. زن اردبيلي هم عكسش را در كامپيوتر ميبيند. راضي است. چشمش كه به حرم پشت سرش در عكس ميافتد به تركي ميگويد «قربون آقا امامرضا بشم».
درباره عكاسيها
در بازارهاي دورتادور حرم، از بازار معروف رضا تا بازار سرشور و گنبد خشتي، در هر جايي كه پاتوق زائران باشد و 4 تا مغازه شكل بازار بهخود گرفته باشند، پاي ثابت، هميشه يكي از اين عكاسخانههاي زيارتي است. هرچند از تعداد مشتري هم تا اندازهاي كاسته شده اما هنوز مشتري هست. مشتريان اين مغازهها از نظر اقتصادي تفاوتهاي زيادي دارند. مغازههاي شمال فلكه امام بهخاطر مشتريان ساكن در مسافرخانهها و هتلهاي خيابان طبرسي، خوش و آبرنگترند. براي همين پول بهتري هم ميگيرند. هرچند كارشان چندان تفاوتي با عكاسيهاي جنوب حرم ندارد. چند سالي است با افزايش زائران عراقي، عربهاي حوزه خليجفارس و پاكستانيها هم مشتري عكسهاي زيارتي شدهاند. دليل عمده اين اتفاق ممنوعيت عكسبرداري داخل حرم است. زائران داخل حرم اجازه حمل دوربين را ندارند. بيشتر عكاسيهايي كه در حال حاضر در اطراف حرم امام رضا(ع) مشغول به فعاليت هستند بيشتر از 30سال سابقه ندارند. تعداد اين نوع عكاسيها بهويژه در 2 خيابان امامرضا(ع) و طبرسي و بهويژه بازارچه حاجآقاجان و سپس در بازار رضا زياد است. صاحب يكي از اين عكاسخانهها در بازار رضا ميگويد:«روزانه حدود 12-10مشتري دارم كه به قول تهرانيها« شهرستاني»اند. زوجهاي جوان كه از راههاي دور برايماه عسل به مشهد ميآيند يا زوجهايي كه تازه بچهدار شدهاند از مشتريهاي اصلي هستند.
با ورود عكاسي رنگي اين نوع عكاسي به 2شيوه انجام ميشد؛ يكي از اين روشها همان روش استفاده از پرده نقاشي بود. پردههاي زيارتي خيالانگيز بود. فضاهاي ذهني و مذهبي در آنها با هم همراه ميشد تا زمينهاي كه زائر در آن قرار ميگيرد به يادگار باقيبماند و به همين دليل است كه بسياري از زائراني كه در پردههاي قديمي عكسي به يادگار گرفتهاند آن را از جنسرؤيا و پردهاي از دنياي ماورايي ميدانند از پيشكسوتان نقاشان پردههاي حرم بارگاه ميتوان به غلامحسين عربلين اشاره كرد كه از كاشيكاران حرم امام رضا(ع) بوده است. موضوعات پردهها مضامين و مكانهاي قدسي است كه بيشتر به حرم، گنبدها، گلدستهها، صحنها، ضريح، ضمانت آهو و... . مربوط ميشود. به جز پرده كه از مهمترين ابزار عكاسي زيارتي آن زمان به شمار ميآمد، صحنهآراييها و لباسهاي مذهبي و ژستهاي مشتريان خيلي مهم بود چون اغلب آنها ميخواستند از حيث نشانههاي ظاهري نيز به حرم نزديك باشند از اينرو گاهي اوقات از مجسمههايي چون آهو براي صحنه آرايي عكسها استفاده ميشد. خلاصه اينكه از هر ابزاري براي تداعي حس زيارت و ارادت به امامهشتم(ع) استفاده ميشده است.
ارادت
بسياري از آنهايي كه عكسهاي زيارتي را مورد بررسي قرار دادهاند روي يك نكته در اين عكسها تأكيد داشتهاند و آن چيزي جز ارادت اين زائران به بارگاه ملكوتي امام هشتم(ع) نيست. خلوص نيتي كه در تصاوير، از گذشته تا به امروز، به چشم ميخورد در كمتر جايي يافت ميشود. در عين حال اين عكسها بهترين يادگاري براي تداعي خاطرات سفر محسوب ميشدند. هرچند در اين سالها تصاوير نامانوس ديگري نيز به اين فضاي معنوي و روحاني افزوده شده است و رنگ و لعاب ابزارهاي كامپيوتري از حس و حال عكسهاي قديمي كاسته است اما بقاي عكسهاي زيارتي در وانفساي اين بازار شلوغ خود نشان از حرفهاي بيشماري دارد كه جز از مسير همان ارادت، قابل تفسير نيست. پردههاي زيارتي خيال انگيز بودند فضاهاي ذهني و مذهبي در آنها با هم همراه ميشد تا زمينهاي كه زائر در آن قرار ميگيرد به يادگار باقي بماند.
درباره تاريخ عكس حرمي
درباره قدمت اين نوع عكاسي و اينكه در ابتدا چهكسي آن را آغاز كرد مدرك خاصي در دست نيست. اما عكسهاي ناصرالدينشاه قاجار نخستين اسناد تصويري از اين دست هستند. درباره نخستين عكاسخانههاي شهر مشهد نيز اطلاع زيادي در منابع نيامده است. ميگويند نخستين كسي كه در شهر مشهد عكاسخانه افتتاح كرد «ميرزا عبدالجبار عباداف» بود. پس از او در حدود سالهاي 1323هجري شمسي «ميرزا علياصغر» عكاسخانهاي را در مشهد تاسيس كرد. اما عدهاي هم معتقدند عكاسان دورهگرد براي نخستينبار اين شيوه عكاسي را در مشهد رواج دادند. از عكاسخانههاي قديم در دهههاي20و 30، ميتوان از همايون، رحمتاله، سياح، اطمينان، شهيديپور، محمدي، دارالسلام، فردوسي، سعادت، كاروان و شرق نام برد. ازعكاسان خوشذوقي كه خارج از آتليه نيز به عكاسي آماتوري ميپرداختند، ميتوان به ابراهيم ذهبي با نام مستعار «سياح»، هاشم ظريف، محمد صانع و عماد عصار كه نخستين نشريه مصوّر مشهد را با عكسهاي خود منتشر ساخت، اشاره كرد. در عكسهاي قديمي مكان اصلي عكاسي، بالاي پشتبام عكاسخانهها، رو به حرم بود آن موقع هنوز عكس رنگي وارد ايران نشده بود. اندكي بعد پارچههاي نقاشي از حرم وارد آتليهها ميشود و بساط پشتبامها جمع ميشود. كمكم بساط رنگ هم ميآيد. آن اوايل هم عكسهاي سياه و سفيد را با قلممو رنگ ميكردند تا اينكه عكس رنگي ميآيد و همهچيز تغيير ميكند.