برخي از توليدكنندگان داخلي هم اساطير داستانهاي ايراني را براي جلد انتخاب كردهاند. گذشته از اينكه اين حركت جنبه تبليغي دارد يا خير، بايد بيشتر به جنبه فرهنگي آن توجه داشته باشيم. اينكه آيا اصولا نقش تصاوير روي نوشتافزار جنبه تبليغي دارد يا فرهنگي، آن سؤالي است كه والدين بايد بيشتر در مورد بدانند تا بتوانند كودكانشان را براي انتخاب صحيح راهنمايي كنند. به اين منظور به كمي قبلتر برميگرديم، به دهههاي50 و 60؛ زماني كه جلد دفترها تنها و تنها از مقوايي ساده با رنگهاي مختلف درست ميشد و حداكثر جلد دفاتر شوميز بود و در تمام دنيا تقريبا همين شكل از جلد موجود بود. تا اينكه مديريت رسانه وارد بازار تبليغات شد و سپس كودكان مورد هدف تبليغات قرار گرفتند. كودك با توجه به بضاعت فكري و تأثيرگذاري كلامي بين خانواده بهترين گزينه براي تبليغات و فروش محصولات بود. يكي از بهترين روشها نيز پخش تصاوير شخصيتهاي كارتوني در بين كودكان بود كه البته اوايل بهصورت كارتهاي بازي و برچسبهايي با نام عكسبرگردان عرضه ميشد. تقاضا براي خريد اين تصاوير آنقدر زياد بود كه كمكم نقش تصاوير روي لباس، ليوان، كفش و... كودكان آمد و اكنون بعد از گذشت چند دهه اين تصاوير روي نوشتافزارها نيز نقش بستهاند. طبيعي است كه اين نوع تبليغ يا بهتر بگويم فرهنگسازي در كشور ما نيز خودي نشان دهد. همچنان كه شاهد بوديم حتي روي كيفهاي دانشآموزي نيز تصاوير كارتونهاي وارداتي چاپ و به بازار تقاضاي دانشآموزي عرضه ميشد.
اينجا ديگر توانمندي و هوشياري رفتار والدين در انتخاب صحيح اقلام مورد نياز دانشآموزي ميتواند اين فرهنگسازي را كامل كند. توجه به اين امر كه والدين ميتوانند با شيوههاي خاص رفتاري به متوليان امر فرهنگ در جامعه كمك بهسزايي داشته باشند بر هيچ جامعهشناس و رفتار شناس فرهنگي پوشيده نيست اما بهكارگيري اين پتانسيل و توانمندسازي آن كاري بنيادي است.
سلامت رواني خانواده از بهداشت رواني پدر و مادر سرچشمه ميگيرد. اين بهداشت رواني خود نياز به اصولي دارد كه خوشبختانه در ايران اسلامي بهدليل اهميت خانواده و توصيههاي ديني كه بزرگان دين براي محترم داشتن خانه و خانواده كردهاند، اين مهم بسيار محترم شمرده شده است. وليكن فراگيري رسانههاي شنيداري و تصويري و ارتباطات مجازي كه دنيا را در اختيار خود گرفته اگر بدون مديريت صحيح خانواده باشد ميتواند قداست خانواده را تهديد كند. يكي از اين اتفاقات شيوع كارتونها و اسباببازيهايي است كه بدون رويه بين كودكان رايج شده است. برخي از اين كارتونها خشونت و بيمسئوليتي را به شكلي كه مورد توجه كودكان است نمايش ميدهد. اينگونه كارتونها باعث بيشفعالي و بيقراري كودكان در زمان فراگيري تحصيلي ميشود چرا كه با فرهنگ جامعهاي كه كودك ايراني در آن رشد پيدا كرده است همخواني ندارد و اين تضاد فرهنگي در كودك بيقراري ايجاد ميكند.
حال اين كارتونها به تصاويري تبديل شدهاند كه حتي در مدرسه هم فكر كودك را تحتتأثير قرار ميدهند و او را لحظهاي رها نميكنند؛ پس اگر شاهد افت تحصيلي و بيقراري كودك در مدرسه باشيم اتفاق عجيبي نيست اما از سوي ديگر اگر بتوانيم از نمادهاي ايراني- اسلامي كه در خانه و خانواده حضوري پررنگ دارند و چشم و جان كودك به آنها آميخته است استفاده كنيم اين بيقراري به آرامش رواني و سلامت روحي در كودك تبديل ميشود و زماني كه در مدرسه به سر ميبرد با تمام ذهن به فراگيري ميپردازد و ذهني پويا و خلاق خواهد داشت.
بهنظرم شايد بهتر باشد توليدكنندگان نوشتافزار، تصاوير شهداي هر عمليات را بهصورتي ابتكاري با توضيح اندكي از شهيد و عملياتي كه در آن به شهادت رسيده بهگونهاي طراحي كنند كه كودك بتواند در پايان سال مجموعهاي كامل را جمعآوري كرده و بهصورت آلبومي حفظ كند. حتي در روز بخصوصي مانند هفته دفاعمقدس به بهترين آلبوم گردآوري شده جايزه داده شود تا كودك ضمن جمعآوري مهارت، حفظ ارزشهاي انساني را هم بياموزد.
تصاوير اساطير نيز ميتواند به رشد خودشناسي كودك كمك كند. بايد توجه داشت كه بهتر است والدين اين نوشتافزار را زماني تهيه كنند كه داستان اين اساطير جزو دروس آموزش فارسي دانشآموز باشد. توليدكنندگان نيز ميتوانند با ابتكار از كودكان بخواهند كه ذهنيت خود را از اين شخصيتها نقاشي كنند و آنها با توجه به اين ذهنيتها طراحي شخصيتهاي اساطيري را كامل كنند.
در هر حال آنچه مسلم است ايجاد انگيزه در دانشآموزان براي استفاده از نمادهاي ايراني- اسلامي است زيرا اين نمادها ريشه در فرهنگ ايراني دارد كه سراسر اخلاقيات است و اين يكي از امتيازات فرهنگ ماست.