اين تعريف، سلبي است. مثل اين است كه بگويي آدميزاد موجودي است كه شاخ ندارد، چنگال هم ندارد. ميگويم: فهميدم كه آدميزاد گاو نيست، سگ هم نيست اما خودش چيست؟ سكونت يعني آرميدن. ساكن يعني بيحركت. تسكين يعني آرام گرفتن بعد از اضطراب يا التهاب.
«خانه» از خان+ ه ساخته شده است. خان معاني مختلفي دارد؛ مثل خانه، كاروانسرا، مرحلهاي از مراحل يك كار (مثل هفتخان) و كندو. در همه اينها عنصر مشتركي هست؛ جايي كه در حركت، توقفي ميافتد؛ چه آن توقف، موقت باشد مثل كاروانسرا يا خان(در هفتخان) چه دائم باشد مثل خانه و كندو. خانمان هم يعني خاني براي ماندن.
منزل يعني محل نزول. در فارسي قديم به توقفگاه ميان راه گفته ميشد، جايي كه از اسب و شتر پايين ميآمدند.
در عربي، بيت با بيتوته و بيات و مبيت (مثل ليله المبيت) به معني وارد شدن به شب، يا شب را بيدارماندن تا صبح، يا كاري را شبانه انجام دادن، همريشه است. هركسي هر جا رفته باشد، شب به خانه بازميگردد. بيت يعني جايي كه در آن بيتوته ميشود كرد. بيات در فارسي يعني نان شب مانده. ارتباط بيت با شب و شب با آرميدن، واضح است.
خانه تو، مسكنت، منزل ات و بيتات، جايي است كه تو در آن ميآرمي. خانه خوابگاه نيست. كسي كه آرامش ندارد، خوابش هم كابوس است. خانه تو چقدر خانه است؟