تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۳ - ۰۸:۱۵

یکتا فراهانی: بچه است دیگر؛ می‌گویند پایش به خانه که باز شود عطر و بوی زندگی تغییر می‌کند. برای همین همه ما وقتی ازدواج می‌کنیم بخش عمده‌ای از رویاهایمان را برای بچه‌دار شدن کنار می‌گذاریم اما هستند زوج‌هایی که به دلایل گوناگون از نعمت بچه‌دارشدن محروم می‌شوند و نمی‌توانند صاحب فرزند شوند.

متأسفانه در زندگي زناشويي از وقوع بعضي مشكلات گريزي نيست ولي مهم‌ترين نكته اين است كه فراموش نكنيم چگونه مي‌توانيم براي كنارآمدن با مشكلي كه هيچ مقصري ندارد، راه‌حل مناسب بيابيم. دكتر تقي ابوطالبي، مشاور خانواده، روانشناس تربيتي و عضو هيأت علمي دانشگاه فرهنگيان اين هفته به ما توضيح مي‌دهد كه دقيقا از لحظه‌اي كه فهميديم همسرمان نمي‌تواند بچه‌دار شود چه رفتاري داشته باشيم و چگونه به لحاظ روحي و رواني خودمان را آماده چنين شرايطي كنيم.

اگر زن ناتوان باشد چه كنيم؟

اين مشكل در مورد زنان كمي متفاوت است. آنها اغلب زودتر ناتواني خود را مي‌پذيرند و سعي مي‌كنند به‌گونه‌اي با آن كنار بيايند و معمولا به همسر خود حق انتخاب مي‌دهند تا خودش تصميم بگيرد چه راهي را انتخاب كند. البته در اين هنگام مردان نيز نبايد همسران‌شان را تنها بگذارند و بايد به آنها ثابت كنند كه مايل نيستند آنها را ترك كنند و به آنها اطمينان بدهند كه مي‌توانند مشكل موجود را درك كنند و راه‌حل مناسبي براي آن بيابند.

چه بگوييم؟

چه‌كسي است كه نداند زن‌ها هميشه كسي را در زندگي‌شان ستايش مي‌كنند كه مطمئن باشند مثل كوه پشت سرشان ايستاده است. اگر مرد چنين نقشي را در زندگي زناشويي‌اش بر عهده بگيرد مطمئنا زن‌ها قوت قلب بيشتري پيدا خواهند كرد. در مشكلاتي در اين سطح، زن‌ها معمولا مي‌ترسند كه همسرشان در مقابل حرف افراد ديگر يا علاقه بي‌اندازه به بچه‌دار شدن كم بياورد، بنابراين مرد وظيفه دارد با گفتن جملاتي تسكين‌دهنده مانند اينكه «عزيزم ما همه تلاش‌مان را مي‌كنيم تا با روش‌هاي درماني مشكلمان را حل كنيم» يا اينكه« هر چه بشود من كنارت هستم.» و يا حتي اينكه «زندگي ما از اين لحظه به بعد هيچ تفاوتي با گذشته نخواهد داشت.» همسرش را براي تداوم زندگي زناشويي تشويق كند.

وقتي فهميديم نمي‌توانيم صاحب فرزند شويم چه كنيم؟

انسان‌ها در ارتباطات موفق معمولا براساس دلبستگي معقول و متعهدانه و نه چسبندگي عاطفي (كه نوعي اختلال محسوب مي‌شود) جذب يكديگر مي‌شوند و بدين‌ترتيب مي‌توانند در كنار هم به آرامش بيشتري برسند و در سايه ازدواج است كه دلبستگي واقعي و پيوند سالم شكل مي‌گيرد و به انسان آرامش و امنيت مي‌بخشد اما گاهي بر اثر بود و نبود بعضي محرك‌ها اين امنيت و آرامش با نوساناتي مواجه مي‌شود. در اينجا اگر عشق واقعي بر پايه تعهد و وفاداري باشد، حتي حذف بعضي عوامل مهم دوام و بقاي ازدواج هم نمي‌تواند خللي در آن به‌وجود بياورد؛ در واقع يكي از عوامل تقويت‌كننده دلبستگي در ازدواج، داشتن فرزند است اما اگر به دلايلي هم اين امر نتواند محقق شود چون اصل و اساس زندگي بر بناي عشق صميمي است، باز هم ازدواج دوام و بقا خواهد يافت و نمي‌تواند از شدت و علاقه دوطرف به يكديگر چيزي كم كند؛ يعني اگر افراد براساس اصول صحيح و از روي تعهد با يكديگر ازدواج كرده باشند، بروز مشكلات نمي‌تواند هيچ‌گونه خللي در زندگي آنها به‌وجود بياورد. به همين دليل همه ما بايد بدانيم كه وجود فرزند مي‌تواند براي تحكيم زندگي مشترك مؤثر باشد؛ اما شرط كافي نيست زيرا چه بسياري از خانواده‌ها با داشتن فرزند هم نمي‌توانند در كنار هم آرامش داشته باشند و پيوسته در انديشه جدايي و طلاق هستند. رابطه دلبستگي صحيح نيرويي در دو‌طرف به‌وجود مي‌آورد تا اميدوارانه در كنار هم زندگي كنند، با مشكلات كنار بيايند و عوامل ناراحتي و نااميدي ازجمله نداشتن فرزند را ناديده بگيرند زيرا اگر 2‌نفر مي‌توانند در كنار يكديگر به خوبي زندگي كنند نبايد به‌خاطر فرزندي كه هنوز وجود ندارد ارتباط خود را كه از سال‌ها قبل وجود داشته ناديده بگيرند؛ يعني چيزي را كه نيست فداي چيزي كه هست و وجود دارد بكنند. يكي از كارشناسان سرشناس حوزه ازدواج و خانواده در اين خصوص عقيده دارد كه هيچ‌گاه نبايد براساس رابطه‌هاي بي‌منطق عشقي با يكديگر ازدواج كنيد زيرا زهرآگين‌ترين نوع ازدواج است. اما هنگامي كه عشق معنا پيدا مي‌كند با هر مشكلي ازهم نمي‌پاشد. نداشتن فرزند در ميان زوج‌هايي كه در زندگي آنها تعهد و عشق پايدار حكمفرماست، نمي‌تواند از عوامل مهم شكست باشد؛ يعني اگر انتخاب براساس منطق و نه هيجانات زود گذر باشد، هنگام بروز ناملايمات و مثلا نداشتن توانايي باروري مشكل جدي پيش نمي‌آيد.

چه بگوييم؟

«تمام راه به اين فكر مي‌كند كه چطور مي‌تواند به همسرش بگويد، چه بگويد و اگر بگويد چه خواهد شنيد. از زماني كه فهميده نمي‌تواند بچه‌دار شود، هزار و يك فكر به ذهنش خطور كرده؛ نكند مرا بگذارد و برود، شايد به‌نظرش آدم ناتواني برسم، شايد هم ديگر نتواند مرا دوست داشته باشد، تركم كند و...». معمولا فردي كه متوجه مي‌شود نمي‌تواند صاحب فرزند شود ابتدا دچار يأس و نااميدي مي‌شود. گاهي هم حس ناتواني تمام بدنش را فرا مي‌گيرد و احساس مي‌كند نمي‌تواند موضوع را با كسي در ميان بگذارد. از ترس اينكه همسرش يا ديگران به او چه مي‌گويند و چگونه با او برخورد مي‌كنند، گاهي ترجيح مي‌دهد مدت‌ها اين غم را در سينه‌اش نگه دارد ولي عاقبت بايد بتواند شجاعانه موضوع را مطرح كند. در اين هنگام بهترين كار اين است كه مشكل را صادقانه به همسرمان بگوييم و به او حق بدهيم و او را آزاد بگذاريم كه بهترين انتخاب را داشته باشد. اين كار باعث مي‌شود طرف مقابل بيشتر احساس همدردي بكند و تمام تلاش خود را براي حل مشكل به‌كار ببندد. بهترين كار اين است كه با شنيدن خبر بچه‌دار نشدن همسرمان صميمانه به او بگوييم: «اين مشكلي است كه براي هر دوي ما پيش آمده. ما هر دو مي‌توانيم به كمك هم از پس اين مشكل بر آييم. ما تمام تلاشمان را مي‌كنيم و اجازه نمي‌دهيم هيچ‌كس بتواند خللي در رابطه ما به‌وجود بياورد. در نهايت اگر تمام راه‌ها را امتحان كرديم و نتوانستيم به نتيجه برسيم، مي‌توانيم كودكي را به فرزندي بپذيريم. مهم اين است كه ما يكديگر را داريم. اگر بتوانيم حساسيتمان را نسبت به اين موضوع كمتر كنيم، به نتيجه بهتري هم خواهيم رسيد.»

اگر مرد ناتوان باشد چه كنيم؟

معمولا واكنش زنان و مردان در مورد ناتواني از بچه‌دار شدن متفاوت است. مردان اغلب مقاومت بالايي براي پذيرفتن ناتواني خود از صاحب فرزند شدن دارند ولي معمولا خيلي زود احساس اضطراب، ناتواني و افسردگي مي‌كنند، در لاك خود فرو مي‌روند و دوست ندارند درباره مشكل‌شان با كسي صحبت كنند و يا كلنجار بروند. مردها همچنين دربرابر راه‌هاي درماني براي حل مشكلشان تا حدودي مقاومت مي‌كنند. در اين هنگام زنان مي‌توانند همراهي‌شان كنند، تنهايشان نگذارند و به آنها خاطرنشان كنند كه آنقدر برايشان عزيز هستند و اگر هم نتوانند بچه‌دار شوند در كنارشان مي‌مانند.

چه بگوييم؟

زنان در اين هنگام مي‌توانند به همسرانشان بگويند:«مهم نيست كه نمي‌توانيم بچه‌دار شويم. هيچ تقصيري به گردن تو نيست و خودت را سرزنش نكن. ما مي‌توانيم از جنبه‌هاي ديگر زندگي خود لذت ببريم. بيشتر براي همديگر وقت بگذاريم، به سفر برويم و در كنار هم اوقات خوشي داشته باشيم؛ درست مانند زماني كه تازه با يكديگر آشنا شده بوديم. «علت تصميم من براي زندگي كردن با تو تنها بچه‌دار شدن نبود. اخلاق، معرفت، منش و رفتار و شخصيت تو بيش از هر چيز براي من مهم است»؛ يعني به نوعي مي‌توان توانايي‌ها و داشته‌هاي فرد را برجسته و پررنگ و به او خاطرنشان كرد كه تنها نخواهد ماند. در واقع بايد زاويه ديد خود را به جاي تمركز بر ناتواني‌هاي فرد مقابل بر توانايي‌هاي او معطوف ساخت. فراموش نكنيم اگر نتوانيم خلأ‌هاي وجودي فرد ناتوان را پر كنيم و دائم ضعف او را به رويش بياوريم، باعث كوتاه شدن هر چه بيشتر رابطه خود خواهيم شد.

اگر اطرافيان دخالت كردند چه كنيم؟

هنگامي كه مشكلي مانند بچه‌دارشدن براي زوجي به‌وجود مي‌آيد، علاوه بر تحمل بار مشكل خودشان، يكي از دغدغه‌هاي مهم آنها چگونگي برخورد اطرافيان با آنهاست؛ «حالا بايد چگونه به خانواده خود يا همسرم بگويم كه نمي‌توانيم بچه‌دار شويم. آنها در مورد من چه فكر مي‌كنند. حتما مي‌گويند فرد ناتواني هستم و...». اين بيشترين ترسي است كه زوجين از مطرح كردن آن با آشنايان دارند و البته حق هم دارند كه چنين اضطرابي را تحمل كنند.

چه بگوييم؟

بهترين كار اين است كه اطرافيان و به‌ويژه والدين اجازه بدهند زوج‌ها خودشان در مورد بچه‌دار شدن‌شان يا ماندن و نماندن در كنار همسرشان يا هر راه ديگري مانند فرزندخواندگي تصميم بگيرند چون زوج‌ها با وجود اين مشكل، خودشان آنقدر مضطرب و نگران هستند كه درست نيست هيچ‌گونه فشار و تحميل نظر ديگري از بيرون بر آنها وارد شود. بهتر است اجازه بدهيم خودشان تصميم بگيرند. البته مي‌توانيم آنها را تنها نگذاريم و طوري رفتار كنيم تا بدانند هميشه در كنارشان هستيم و از هيچ كمكي به آنها دريغ نمي‌كنيم ولي اصراري هم بر تحميل نظر خود به آنها نداريم. بايد توجه داشته باشيد كه درگير شدن اضطراب‌هاي ناشي از ناتواني از صاحب فرزند شدن مي‌تواند زمينه بروز مشكلات روحي را در فرد به‌وجود بياورد؛ بنابراين بايد آن را جدي گرفت و از هيچ كمكي در اين خصوص به فرد ناتوان دريغ نكرد.

حكمت
توصيه‌هايي درباره فرزند‌دار‌شدن

ميثم مطيعي، عضو هيأت مؤسس مؤسسه حفظ و نشر آثار آيت‌الله حاج آقا مجتبي تهراني نقل مي‌كند: در مورد قصه فرزنددار شدن، حاج آقا توصيه خاصي داشت كه خيلي از جوانان پيش ايشان مي‌رفتند و دستورالعمل خاصي داشتند كه واقعا جوابگو بود. تعداد زيادي هستند كه با دعاي حاج آقا بچه‌دار شده‌اند. براي مثال يكي از دوستان براي من نقل كرد كه آقايي نزد حاج آقا آمده بود و گفته بود مي‌خواهم زن دوم بگيرم چون بچه‌دار نمي‌شوم حاج آقا گفته بود كه اين كار را نكن من برايت دعا مي‌كنم ان‌شاء‌الله حل مي‌شود. آن خدايي كه از زن دوم مي‌تواند به تو بچه دهد از زن اول هم مي‌تواند. الان آن شخص دو قلو دارد. يك چيزي هم آقاي دكتر اسماعيلي براي من نقل كردند كه خيلي قشنگ بود و مي‌گفت من در مسجد جامع ايستاده بودم، حاج آقا استخاره مي‌گرفت، يكي آمد و گفت استخاره مي‌خواهم و حاج آقا گفت بعدي و آن بنده خدا به يك گوشه رفت و دوباره بعد از چند نفر آمد و گفت من استخاره مي‌خواهم و دوباره ايشان گفتند بعدي و وقتي تمام شد حاج آقا نعلين‌ها را برداشتندكه ازپله بالا بيايند. تا پايش را روي پله مي‌گذارد آن شخص مي‌گويد حاج آقا يعني چه؟ خب همه استخاره كردند و حاج‌آقا به آن شخص مي‌گويد مي‌خواهي بروي زن دوم بگيري بعد بگويي مجتبي تهراني استخاره كرد! برو. آن شخص هم مي‌گويد بر منكرت لعنت. حاج آقا در مورد بچه‌دار شدن، آداب و ادعيه، زيارت رفتن و... دستورالعمل‌هاي خاصي داشتند و اين را كه مي‌گويم احتمالا خيلي از جوان‌ها از ايشان شنيده‌اند و مي‌خواهم لا‌به‌لاي اينها دلسوزي حاج آقا را هم بگويم. بنده براي بچه‌دار شدن چند مرحله خدمت ايشان رفتم تا دعا كنند. نخستين‌بار رفتم و عرض كردم توصيه‌اي مي‌خواهم براي اينكه خدا به ما اولاد سالم و صالح عطا كند. فرمودند كه آفرين خوب كردي كه اول پيش من آمدي. بهترين زمان سال براي انعقاد نطفه‌ماه مبارك رمضان است آن هم نزديك به نيمه‌هاي‌ماه مبارك رمضان چون هم پدر و هم مادر روزه گرفته‌اند و حالت تلطيف روحي پيدا كرده‌اند. از نظر تغذيه مادر خيلي رعايت كند و هر چيزي نخورد. فرمودند مسئله توسل خيلي مؤثر است و توسل كنيد كه اين خصوصيات را كه مي‌گويم خدا به شما عطا كند كه يكي در مورد سالم بودن فرزند است. سپس فرمودند كه من چيزي را به تو بگويم كه در خانواده ما از هر جايي هر چيزي بيايد مثل هديه و امثال اينها خانواده و بچه‌هاي من به آن دست نمي‌زنند. مي‌گويند صبر كنيد تا حاج آقا بيايد و جهات شرعي‌اش را روشن كند و من هم مي‌آيم و جهات شرعي‌اش را با دقت روشن مي‌كنم و اين در خانواده ما سنت است. فرداي آن روز با ايشان به مسجد رفتم. فرمودند كه شما آمدي و در مورد فرزندت گفتي وقتي رفتي يك مطلب به ذهنم آمد. من كاري كه خودم كردم را مي‌خواهم به تو بگويم. فرمودند ما روايت داريم كه به ذهنم از امام هشتم، كه هم خودت و هم خانمت از زماني كه مي‌خواهيد تصميم به بچه‌دار شدن بگيريد اين كار را بكنيد. «يك صلوات مي‌فرستي و بعد يك استغفار دوباره صلوات مي‌فرستي كه بنده اگر حاجت خود را بين 2 صلوات قرار دهد خدا حيا مي‌كند كه طرفين را كه صلوات است اجابت كند و وسط را باقي بگذارد و فرمودند استغفار مي‌كني و دوباره صلوات مي‌فرستي صلوات دوم را كه فرستادي همينطور فارسي مي‌گويي:خدايا اين اولاد من را و فرزندان من را سالم، صالح، خوش‌قدم، خوش روزي و عاقبت به خير قرار بده و بعد از اين هم دوباره يك صلوات بفرست.»