اين قضيه تا جايي پيش رفت كه در انگلستان به او دكتري افتخاري دادند و پس از آن بود كه سيدمحمدحسين طباطبايي كوچك، شد دكتر طباطبايي. امروز همان كودك نابغه لباس روحانيت به تن كرده و شب و روز علاوه بر مطالعه دروس حوزوي به همراه پدرش حجتالاسلام سيدمحمد مهدي طباطبايي مؤسسهاي كه براي ترويج علوم قرآن راهاندازي كردهاند را اداره ميكند. براي گفتوگو با آنها به قم رفتيم و پاي حرفهايشان نشستيم تا ببينيم كودك ديروز، امروز چه كار ميكند و چگونه توانسته قرآن را در زندگي خود به جريان بيندازد.
حجتالاسلام سيدمحمدحسين طباطبايي
از بچگي به من ميگفتند كه چگونه هم قرآن حفظ كردي هم سفرهاي زيادي ميروي و هم اينكه به بازي و تفريح ميرسي؟ الحمدلله وقت ما برنامهريزي شده بود؛ اينطور نبود كه من بازي نميكردم. اتفاقا خيلي سرگرمي داشتم. منتها برنامهريزي شده بود به اين صورت كه يكي، دو ساعت قرآن كار كرده و ساعتي هم بازي ميكردم. ضمن اينكه كاري كه من در بچگي انجام ميدادم مانند حالا نبود كه مؤسسه و كلاسي باشد كه به آنجا بروم. فضاي خانه بهنحوي بود كه سختي برايم نداشت و ميديدم كه همه قرآن ميخواندند و دوره ميكردند، من هم متعاقبا اينگونه بودم و اينطور بگويم كه اگر غيراز اين ميخواستم، نميشد.
رابطه بين پدر و مادر و فرزندان خيلي مهم است، مخصوصا اينكه از همان بچگي مواظب تربيت كردن فرزندان باشيم. روايات متعددي هم در اين رابطه در دين اسلام و مذهب تشيع آمده است كه مخصوصا يك پدر در مذهب تشيع بايد 3 كار مهم براي فرزندش انجام دهد؛ اينكه نام خوب بگذارد، به خوبي تربيتش كند و به او قرآن بياموزد. در بحثهاي ديگر مانند ازدواجش هم دقيق باشد كه يك ازدواج خوب داشته باشد. نبايد انتظار داشت كه وقتي روي بچهها كاري انجام نشده در زمان بزرگسالي و نوجوانيشان به راحتي هرطور كه خواستيم ارشاد و هدايتشان كنيم و كاري برايشان انجام دهيم. اين موضوع را هم بايد درنظر گرفت كه تنها بحث تربيت بچهها نيست؛ اينكه ما خودمان هم چقدر افراد درستي هستيم مهم است؛ مثلا در مجموعه خودمان خانمي هست كه هم به قرآن علاقه دارد و هم بدحجاب است و دختر خردسالش را هم براي آموزش قرآن ميآورد. اين كودك خردسال درخانه متعجب ميشود كه چرا مادرش با وجود اينكه از او ميخواهد باحجاب باشد اما خودش بيحجاب است يا در خانه ميبيند كه پدر و مادر هيچكدام قرآن نميخوانند، برايش سؤال پيش ميآيد كه چرا آنها نميخوانند و او بايد بخواند و حفظ كند؟ پدر و مادر بايد افراد درستي باشند و بدانند كه فرزند را چگونه تربيت كنند.
براي نوجوانان و جوانان دوست خوب خيلي اهميت دارد. در بچگي يكسري از حافظان كه بعد از من شروع به حفظ قرآن كردند از رفقاي خوب من بودند؛ ارتباط خوبي با هم داشتيم و الان هم كم و بيش يكديگر را ميبينيم. در قرآن آمده كه دوست خوب كسي است كه انسان را كمك كند در انجام دادن كارهاي خوب. بد نيست به اين روايت اشاره كنم كه حواريون به عيسي(ع) گفتند كه ما بالاخره با چهكسي همنشين و مجالست داشته باشيم كه ايشان فرمودند: شخص همنشين شما بايد بهگونهاي باشد كه وقتي او را ميبينيد به ياد خدا بيفتيد و اينكه منطق و استدلال و خرد و گفتار او بر علم شما اضافه كند و عمل و كردار و رفتارش شما را نسبت به آخرت تشويق و ترغيب كند. خلاصه اينكه دنبال كار خير باشد و بتواند در اين راه به شما كمك كند. اگر غيراز اين باشد و دوستان فقط بخواهند دور هم جمع شوند و گعدهاي داشته باشند و درحد بيان لطيفه باشد، فايدهاي براي انسان ندارد.
متاسفانه بحثهاي قرآني نزد خيلي از خانوادهها از اولويت برخوردار نيست و در درجات چندم قرار گرفته است. بايد يكسري راهكارهاي عملي توسط متخصصان امر ارائه شود و يكسري هم بايد براي تشويق و ترغيب اين خانوادهها فعاليت كنند و راهكارهايي بهكار ببندند ضمن اينكه تبليغات ماهوارهاي باعث ميشود كه خيلي از خانوادهها به آن سمت تشويق و ترغيب شوند تا اينكه به اين سمت بيايند؛ يعني اگر بخواهيم اين طرف را درست كنيم و آن طرف مشكل داشته باشد 2 امر متناقض است كه با هم قابل جمع نيست. نميتوانيم انتظار داشته باشيم كه از يك طرف ماهواره آزاد باشد و از اين طرف هم كار قرآني انجام شود. اينها اصلا باهم جور نيست، اگر ميخواهيم كار قرآني انجام دهيم بايد از آن طرف هم يك مقدار محدوديت قائل شد.
ازدواج براي جوان امروز امري ضروري و مهم است. منظور از ازدواج اين تجملات و ريختوپاشهايي نيست كه انجام ميشود بلكه با حداقل امكانات و خيلي ساده جوانان بايد به خانه بخت بروند و اين امر هم بايد خيلي سريع انجام شود. من 21سالم بود كه ازدواج كردم و از نظر امكانات مادي هم خيلي معمولي بودم و زندگي را در يك خانه استيجاري شروع كرديم و الان هم كه 24سال دارم باز خانهمان اجارهاي است. اگر قانع باشيد خداوند متعال اسبابش را فراهم ميكند اما متأسفانه بعضي جوانان آنقدر حسن ظن به خداوند ندارند. خداوند متعال فرموده است كه اگر پسر و دختر، فقير هم هستند، ازدواج كنند، من كه خدا هستم آنها را غني ميكنم. از اين طرف خداوند قول داده و از آن طرف جوان فكر ميكند كه خانه و كار مناسب ندارد؛ اينجاست كه انسان بايد به خداوند آنچنان كه بايد و شايد ايمان داشته باشد. در روايت داريم اگر انسان به يك آيه قرآن ايمان داشته باشد هركاري كه بخواهد ميتواند انجام دهد؛ ميتوانيد روي آب هم راه برويد و بيماريهايتان هم شفا يابد. بايد به اين آيه يقين داشته باشيم ولي آنقدر كه به وام و تسهيلات ازدواج يقين داريم، خداباور نيستيم، لذا مشهور است كه اگر كسي ازدواج را بهخاطر ترس از فقر ترك كند به خداوند سوءظن دارد. اگر به اين مرحله از يقين برسيم كه خداوند ما را بينياز ميكند يكباره پول و امكاناتي ميرسد و وسايلش جور ميشود.
حجتالاسلام سيدمحمدمهدي طباطبايي(پدر)
بعد از اينكه محمدحسين در 5سالگي حافظ قرآن شد، جمع زيادي از مشتاقان قرآن براي يادگيري و همچنين ديدن ايشان به منزل ما ميآمدند. براي همه جاي تعجب بود كه چطور كودكي در سن 5سالگي حافظ كل شد و شروع كارش هم از سن 2/5 سالگي بوده است. اين موضوع مبتني بر سبكي بود كه حدود 3سال روي آن كار كرديم. روش مرسوم حفظ قرآن كريم يا شنيداري است و يا ديداري كه ما از هر دوي اين روشها استفاده ميكرديم. براي فهم معاني كلمات، اشاراتي را وضع كرديم؛ يعني براي هر كلمه از كلمات قرآن يك اشاره! كارسختي هم بود چراكه در آن زمان كسي با اين روش كار نكرده بود و اشارهاي هم وجود نداشت. خودم تمام اشارات را با توجه بهمعنا، معادلش و لغتي كه زبان عربي دارد با توجه به كتب لغتي كه در دست داشتيم، يكي يكي وضع كردم. ثمرهاش اين بود كه ايشان معناي هر آيهاي را كه حفظ ميكرد ميفهميد و خود فهم معنا به حفظ كمك ميكرد. در اين روش اگر شما در فاصله چند متري هم باشيد باز با اشاره ميتوانيد بفهميد كه به چه آيهاي اشاره ميكنم. اين روش بيشتر براي كودكان خردسال بهكار ميرود؛ مثلا با دست به «كوه» يا «پدر» يا «مادر» و يا «آب» اشاره ميكنيم و كودك از حركات دست ما متوجه معناي كلمه ميشود. شبيه خط مصريهاي باستان است كه هر چه ميخواستند بگويند به آن اشاره ميكردند و يا نقاشي آن را ميكشيدند. از اين روش در حفظ، روخواني و تجويد استفاده شد.
قرآن كريم يكي از حلقههاي مهم وصل ميان اعضاي خانواده ما بوده است. متأسفانه اكنون ميبينيم كه پدر و مادرها بعضا از بچهها خيلي دور شدهاند. علت آن هم ظهورتكنولوژيهاي جديد است و آنهايي كه متعلق به نسلهاي قبل هستند با اين علوم و فناوري كمتر آشنايي دارند و همين باعث شده تا حدودي از هم فاصله بگيرند. با اين حال رابطه من و آقا محمدحسين علاوه بر رابطه پدر و پسري، همكاري هم هست؛ رابطه استاد و شاگردي هم هست.
از آنجا كه بنده استاد قرآن بودم و ايشان هم شاگرد من بود، چند سال كنار هم بوديم. من روزي 2ساعت براي ايشان وقت ميگذاشتم كه اكنون پدر و مادرها كمتر با فرزندانشان حرف ميزنند! شايد روزي 10دقيقه هم كنار هم نمينشينند كه با هم صحبت كنند. حال اگر يك مبحث علمي باشد كه همه مشاركت داشته باشند، نه فقط ايشان بلكه فرزندان ديگر سر يك جلسه همه با هم مينشستند و بحث ميكرديم و همه با هم ميخواندند. اكنون وقتي اعضاي خانواده دور هم مينشينيم، يك گروه زياد هستيم كه صحبت ميكنيم و ميخنديم و در كارمان نيز اينچنين هستيم. همسرم در جامعه القرآن كريم و اهلبيت مسئول بخش خردسالان است و پسر ديگرم هم در همينجا مشغول بهكار است. ما به بركت قرآن توانستيم خيلي سفر كنيم و جوامع مختلف را هم ببينيم، مثلا تمام اروپا و يا آفريقا و كشورهاي عربزبان را گشتهايم و اين سفرها هم رابطه ما را مستحكمتر كرد.
يكي از معضلاتي كه قشر جوان ما با آن سر و كار دارند استفاده نادرست از تكنولوژيهاي جديد و شبكههاي اجتماعي مجازي است؛ تمام علومي را كه ديگران خواندهاند ما نيز خواندهايم و در همان دبيرستان و دانشگاهها بودهايم. آقا محمدحسين، فوق ليسانس خود را از دانشگاه سارايوو گرفت و دكترايش را از لندن. متأسفانه جوانان امروز فكر ميكنند كه نميشود اين مسئله را با هم جمع كرد. چه اشكالي دارد كه فردي دكتر باشد، حافظ قرآن هم باشد و نمازش را هم اول وقت بخواند؟ داريم هرچه جديد حادث ميشود را به قرآن عرضه كنيد. آن كس كه در قلب خود هيچچيز از قرآن ندارد، چيزي ندارد كه بر او عرضه كند و در نتيجه شبهههايي به وجود ميآيد. ولي وقتي كه قرآن و تفسير آن را ميدانيد و حافظ قرآنيد و قرآن را در قلب خود داريد، هر چيزي كه گفته ميشود، آيهاي از قرآن را در ذهن ميآوريد و آن را تصديق يا تكذيب ميكنيد اما جواني كه هيچچيز در قلبش ندارد در روايت داريم كه مانند يك خانه خراب است. در مسابقاتي كه اصفهان برگزار شد از كل كشور حدود 300پسر شركت كرده بودند و همه يك تبلت در دست داشتند! درحاليكه همه حافظان مسلطي بودند در حال گيم بازي كردن بودند ولي اين براي سرگرميشان بود. درحاليكه كار اصليشان تفسير، قرائت و ترتيل قرآن است.
مدرسه عشق
فعاليت امروز سيدمحمدحسين طباطبايي و پدرش معطوف شده به گسترش و ارتقاي مؤسسه جامعه القرآنالكريم و اهلبيت(ع) كه مركز آن در قم است و امروز بيش از 700شعبه در داخل و خارج از كشور دارد. شروع فعاليت اين مؤسسه قرآني مربوط ميشود به سال 77، يعني زماني كه همه تازه محمدحسين طباطبايي را شناخته بودند و تقريبا در هر محفلي از نبوغ اين كودك خردسال سخن ميرفت. پدرمحمدحسين درباره اين مؤسسه اينطور ميگويد: «يك كار خوبي كه كردهايم بيش از 400تا 450عنوان كتاب چاپ كردهايم. كتابهاي آموزشي را خودمان چاپ ميكنيم و 30عنوان كتاب به زبان خارجي داريم. اگر شخصي خارج از مرزها به اينجا بيايد، هم دوره ميبيند و هم كتاب دارد. در كشورهاي همسايه اكثرا شعبه داريم كه بهعنوان جامعهالقرآن يا اسامي ديگر درحال فعاليت هستند كه از همين جا تغذيه ميشوند. 25كتاب به زبان اردو چاپ شده است كه در پاكستان 300مدرسه برنامههاي ما را اجرا ميكنند. از وزارت آموزش و پرورش آنجا مجوز گرفتهايم و در مدارسشان با كتابهاي خودمان ورود پيدا كردهايم كه براي يك مؤسسه مردمي كه وابستگي به دولت يا جاهاي ديگر ندارد و توانسته فعاليتهاي خارج از كشور در حد وسيع انجام دهد، موفقيت محسوب ميشود.» واحد خردسالان، يكي از جذابترين بخشهاي جامعه القرآن كريم و اهلبيت است كه مربيان با زبان بدن با بچهها صحبت ميكنند تا به همان شيوه كه محمدحسين طباطبايي حافظ قرآن شد اين بچهها نيز حافظ قرآن شوند و در كنار آن معناي كلمات قرآن را هم ياد بگيرند. گستردگي اين نوع تدريس قرآن به قلب اروپا هم رسيده است بهطوري كه حجتالاسلام محمدمهدي طباطبايي ميگفت در سفرشان به اتريش ديده است در جامعه اسلامي اين كشور به شيوه اشاره، مفاهيم قرآن را به بچهها آموزش ميدهند. به راحتي ميتوان كار قرآني در كشور كرد و بهنظرم اگر مقداري بيشتر در اين زمينه سرمايهگذاري شود در جاي جاي مناطق كشور ميتوانيم مراكز قرآني داشته باشيم. چند روز پيش كه به شهرهاي مرزي رفته بودم اصلا برنامه قرآني نداشتند، با اينكه اين شهرها مورد هجمه تبليغات كشورهاي همسايه هم واقع هستند بهنحوي كه بدون نياز به دستگاه ماهواره ميتوانند 60كانال بيگانه را بگيرند. جامعه القرآن الكريم و اهلبيت وارد فضاي مدارس هم شده و با همكاري آموزش و پرورش و همياري خيرين مدرسهساز، اقدام به ساخت چند مدرسه در استان قم و ساير استانها كرده است تا دانشآموزان علاوه بر درسهاي مدرسه، دروس قرآني را نيز بهطور ويژه ياد بگيرند تا آينده سازان كشور تسلط كافي بر اين كتاب آسماني داشته باشند.
خاطره
جالبترين خاطره من به سال 76بر ميگردد كه به عربستان سفر كرده بوديم. اين برنامه تأثير زيادي بر مقامات عربستان داشت و حتي تأثيرش به خانواده آنها هم رسيده بود. آنها شنيده بودند كه بچه حافظي آمده است كه سن و سال كمي دارد و آيات را هم معني ميكند. وزيركشور وقت عربستان «نايف بن عبدالعزيز» دعوت كرد و دولتمردانشان هم حضور داشتند و نزديك به 2 ساعت سؤالاتي مطرح شد و به لطف خدا جواب داديم كه موجب تعجبشان شد. آن زمان بيان ميكردند كه ايران اصلا حافظ ندارد يا نميتوانند حفظ كنند و همين مسئله باعث تعجب زيادشان شده بود. عربستان مهد قرآن كريم است و بودجههاي زيادي براي حفظ و قرائت درنظر گرفته ميشود اما براي مسئولان اين كشور جاي تعجب بود كه چگونه يك كودك شيعه با اين سن و سال حافظ شده است. به ياد دارم شخصي كه خدمتكار و آبدارچي بود روي قرآن بسيار مسلط بود و حتي آنها در آخر برنامه از او استفاده كردند تا بتوانند از من اشكالي بگيرند. او را آوردند به اين نيت كه ميخواهد حفظش را تحويل دهد و قصدشان اين بود كه از من امتحاني كنند و آبدارچي هم با سرعت آيات را ميخواند و از قصد يكسري آيات را غلط ميخواند و اتفاقا تند هم ميخواند و اگر ميگفتم خيلي خوب خواندي، مچم را ميگرفتند و ميگفتند كه وارد نيستم ولي چون خودم مسلط بودم و تند ميخواندم اشكالش را گرفتم و گفتم كه عمدا غلط ميخواند و مشخص است. به آنها گفتيم و با آيات هم جواب دادم و گفتم كه قرآن عجيب و غريبي شنيدم و او قصد تحريف قرآن را دارد و در آخر هم گفتم كه هيچ از قرآن نميفهمد كه او هم عصباني شد و رئيس مجلس او را اخراج كرد.
سيدمحمدحسين طباطبايي
متولد 20بهمن 1369
حافظ قرآن كريم در 5سالگي
3 سال است كه ازدواج كرده و يك فرزند دارد.
به همراه پدر مؤسسه قرآن الكريم و اهلبيت را مديريت ميكند.
ديپلم افتخاري از كشور بوسني و هرزگوين كه بالاترين مدرك و درجه علمي در بوسني براي عالمان ديني است (۱۳۷۶).
ليسانس افتخاري دانشگاه تبريز
دكتري از دانشگاه «حجاز» كاونتري انگلستان
سيدمحمدمهدي طباطبايي
متولد 27شهريور 1345
نفر اول مسابقات حفظ قرآنكريم كشور در سال 65
6 فرزند دارد كه 3تاي آنها ازدواج كردهاند.
مدير مؤسسه قرآن الكريم و اهلبيت
دروس حوزوي را تا درس خارج خوانده و هماكنون مدرك درجه يك حفظ را دارد كه معادل دكتري است.