به گفته منتقدین سینمایی، این فیلم یکی از ترسناکترین، خوشساختترین و بیرحمانهترین کارهای ترسناک دنیای سینما در یک دهه اخیر بوده است. موفقیت مالی و انتقادی این فیلم باعث سرگشتگی زامبی شد، به گونهای که او نمیدانست برای فیلم بعدی خود چه سوژهای را میخواهد کار کند.
در حقیقت، تشویق و تحسینی که «شیطان امتناع میکند» به همراه داشت، نوعی مسئولیتپذیری ویژه را برای سازندهاش به وجود آورد. حالا دیگر تماشاگران سینما و دوستداران زامبی هم از او یک کار بهتر میخواستند.
زامبی میدانست باید قوه تخیل خود را گسترش دهد و آن را محدود نکند. به همین دلیل او هیچ اطمینانی نداشت که حالا میخواهد چه کار کند.
در چنین اوضاع و احوالی بود که او پیشنهاد کارگردانی نسخه دوبارهسازی شده «هالووین» را دریافت کرد. در آغازکار، زامبی تصور میکرد تهیهکنندگان فیلم از او میخواهند که دنبالهای براین مجموعه فیلم ترسناک چاقوکشی را کارگردانی کند.
او دوست نداشت چنین کاری را انجام دهد. اما زمانی که متوجه شد قرار است نسخه اصلی و اول فیلم را دوبارهسازی کند (نسخهای که او همیشه از آن به عنوان بهترین قسمت این مجموعه فیلم اسم برده است) تغییر عقیده داد و به تهیهکنندگان فیلم گفت حاضر است کارگردانی آن را به عهده بگیرد. زامبی با این کار چالش سختی را آغاز کرد.
او خیلی خوب میدانست دوستداران و طرفداران وفادار نسخه اصلی فیلم چقدر آن را دوست داشته و نسبت به آن حساسیت دارند. در عین حال، وی متوجه این نکته هم بود که طرفداران آثار کلاسیک و شناخته شده جهان- به ویژه این فیلم – علاقهای به دوبارهسازی آنها ندارند.
اما زامبی هم از آن دسته فیلمسازانی نیست که بخواهد کاری را سرسری انجام دهد. او زیباییشناسی خاص و یگانه خود را دارد و میداند چگونه «هالووین» را تبدیل به چیزی تازه و اصیل کند که هم تماشاگران سینما را راضی نگه دارد و هم این احساس را به وجود بیاورد که فیلمش کاری بدیع و اوریژینال است.
- هنگام ساخت فیلم میدانستی دوستداران آن چه علاقه خاصی به «هالووین» دارند و در کل دیدگاهی منفی نسبت به این گونه دوبارهسازیها دارند؟
میدانی، از برخی جهات این نکته را میدانستم و آن را درک میکردم. اما از برخی جهات هم خیر. وقتی تعدادی از فیلمهای مورد علاقه خود من توسط برخی از کارگردانان دوبارهسازی شدند، من هیچ وقت حس خاص و ویژهای نسبت به آنها نداشتم.
نکته اصلی این است که اگر قانونی درباره جایگزینی نسخههای دوبارهسازی شده با نسخههای قدیمی و اصل وجود داشت، و قرار بود که نسخههای قدیمی معدوم شده یا از بین بروند، آن وقت من این حس تنفر یا عدم علاقه دوستداران فیلمهای قدیمی را درک میکردم.
اما خب، چنین قانونی وجود ندارد و فیلمهای قدیمی و نسخههای اوریژینال این فیلمها سر جای خودشان هستند. تا وقتی این چنین است، چه کسی اهمیتی میدهد که آنها دوبارهسازی بشوند یا خیر.
- من هم همینطور فکر میکنم.
وقتی پیشنهاد کارگردانی فیلم را دریافت کردم به عقب برگشتم و درباره تمام فیلمهای هالووین که ساخته شده بود فکر کردم. در عین حال، به تمام آن فیلمهایی هم که نسخه دوبارهسازی شده کارهای موفق قدیمی بود، نیز فکر کردم.
بیشتر آنها فیلمهایی بود که خودم هم دوستشان داشتم. آن وقت بود که نظرم درباره کارگردانی نسخه دوبارهسازی شده «هالووین» عوض شد و تغییر عقیده دادم.
اول از همه آنها «کشتار اره برقی تگزاس» را دوبارهسازی کردند که یکی از فیلمهای مورد علاقهام است.
فکر میکنم نسخه دوبارهسازی شده حقیقتاً کاری دیوانهوار بود. احساس خودم این بود که ضرورتی ندارد حتماً صددرصد به آن نسخههای قدیمی وفادار بمانیم و نسخه دوبارهسازی شده، پلان به پلان شبیه نسخه اصلی باشد.
- این نکته را در سایت شخصی شما هم خواندم و تعجب کردم. چرا فکر میکنید تماشاگران به این سرعت تمام این نسخههای جذاب و خوب دوبارهسازی شده این سالها را فراموش میکنند؟
به این دلیل که در نقطه مقابل تعداد خیلی زیادی نسخههای بد از فیلمهای قدیمی دوبارهسازی شده است. در کل، فکر میکنم دلیل اصلی کمپانیهای فیلمسازی برای دوبارهسازی محصولات قدیمی این است که سریع و راحت پولی به دست بیاورند. حداقل این که، در برخی موارد آنچه که گفتم واقعیت دارد.
اما وقتی کسی حقیقتاً عاشق آن است که فیلمی را دوبارهسازی کند- فیلمی مثل «مگس»، «صورت زخمی» یا «تنگه وحشت» آن وقت حاصل کار چیز خوب و بزرگی خواهد شد. این کار مثل یک پروژه ویژه است.
«هالووین» هم برای من یک پروژه ویژه بود. هدف این نبود که خیلی سریع یک فیلم قدیمی دوبارهسازی شود. من به شدت نگران و مراقب آن بودم و میخواستم چیزی ویژه بسازم. به همین دلیل است که فکر میکنم فیلم به دل تماشاگران خواهد نشست.
این فیلم شبیه آن کارهایی نیست که چند نفر دور هم جمع میشوند و میگویند بیایید فیلمی به نام «وقتی یک غریبه زنگ میزند» بسازیم. آنها داشتند فیلمی را دوبارهسازی میکردند که حتی نسخه اصلی آن هم چیز به درد بخوری نبود.
- آیا هنگام ساخت «هالووین» با تناقضاتی هم روبهرو بودید؟ وقتی کسی دارد نسخه دوبارهسازی شده یک کار قدیمی را کارگردانی میکند، مردم میپرسند او چرا به سراغ یک کار اوریژینال نمیرود؟ اما وقتی شما یک فیلم اوریژینال میسازید، همانها میگویند این فیلم چقدر شبیه این فیلمهاست، چرا همان فیلم قدیمی را دوبارهسازی نکردی؟!
هنگام کارگردانی فیلم هیچ وقت اسیر دیدگاهها و نظرات بقیه مردم نبودم. در چنین اوضاع و احوالی، تو حقیقتاً نمیتوانی اهمیتی به این جور حرفها بدهی. راه ساختن فیلمهای سینمایی این است که تو باید دربارهشان یک دید مشخص داشته باشی و بتوانی آن را به تصویر بکشی.
متوجه منظورم که هستید؟ هنگام ساخت یک فیلم شما مجبورید کار خودتان را بکنید و نمیتوانید توجه زیادی به دیدگاه و نظرات مردم داشته باشید. مردم براساس دیدگاه و تصورات خود نظر میدهند. آنها نمیدانند تو داری چکار میکنی و مسائل و مشکلات تو هنگام ساخت یک فیلم چیست.
به همین دلیل دیدگاه آنها نمیتواند کامل، درست و خوب باشد. این دیدگاه وابسته به هیچ پایه و اساسی نیست. در حقیقت پایه و اساس این دیدگاه براساس ناآگاهی از حرفه و کار ماست.
نظرات آنها بیشتر احساسی است تا منطقی. به عقیده من، هنگام ساخت نسخه دوبارهسازی شده یک فیلم، باید به این نکته توجه داشت که کار خود را درست انجام بدهی.
اگر چیزی متفاوت از نسخه اصلی بسازی، مردم میگویند «اصلاً چرا اسم این فیلم را «هالووین» گذاشتهای؟!» و اگر به نسخه اصلی کاملاً وفادار باشی، آن وقت میگویند «اصلاً چه نیازی به این کار بود؟!» مردم همیشه دوست دارند نسخههای دوبارهسازی شده را با نسخههای اصلی مقایسه کنند.
ولی واقعیت امر این است که این فیلمها را نباید با هم مقایسه کرد و فیلم تازه را باید به صورت یک اثر مستقل نگاه کرد.
- بسیاری میگویند بازی شریمون، ستاره اصلی فیلم، یکی از نقاط مهم و قوت آن است. رابطه کاری شما با او چگونه بود؟
سیر پیشرفت کار ما با هم خیلی خوب بود، زیرا هر دو تلاش داشتیم تا کار خوبی ارائه کنیم. اولین فیلم سینمایی او را من کارگردانی کردم. برای هر دوی ما این فیلم هم حکم یک سفر مشابه را داشت.
احساس میکردم «هالووین» برای او میتواند حکم یک فیلم بزرگ را داشته باشد، زیرا «خانه هزار جسد» او (که فقط دو کاراکتر اصلی داشت) فیلم خوبی از او بود. اما این فیلم بازیگر زیادی نداشت و مون نمیتوانست مانور زیادی در آن بدهد.
وی کاملاً مناسب نقش خودش در «شیطان امتناع میکند» بود و توانست خیلی خوب در آن قالب جا بیفتد. اما کاراکتر او شبیه همان شخصیت فیلم قبلیاش بود و تماشاگران نمیتوانستند شاهد پیشرفت کاری او باشند. کاراکتر او در «هالووین» کاملاً متفاوت از کاراکترهای فیلمهای قبلیاش است.
اظهار نظر درباره یک بازیگر خیلی سخت است، اگر یک دوجین کار از او را تماشا نکرده باشیم. علتش هم این است که تو هنوز نمیدانی آنها توانایی انجام چه کارهایی را دارند. فکر میکنم «هالووین» از این نظر برای شری مون خوب است که تماشاگران میتوانند درباره او و بازیاش قضاوت کنند.
کوتاه شده از www.movieweb.com