همشهری آنلاین- هلن صدیق بنای: ابرهای تیره‌ی زندگی و احساسات منفی خود را تنها خودتان می‌توانید از زندگی خود دور کنید.تنها کافی است از حباب خود خارج شوید.

چه اندازه پیش آمده است که چنين احساساتي داشته‌باشید: بی‌انگیزه، عدم اعتماد به نفس، بی‌هدفی، عدم توانایی یافتن آن چه که واقعاً می‌خواهید، گم‌گشتگی، عدم توانایی پياده سازي اهداف و...

اگر چنین احساساتی، زیاد به سراغ‌ شما می‌آید، این نوشته را بخوانيد، حتما به شما كمك خواهد كرد تا ابرهای تیره‌ی زندگي، احساسات منفی فردي را بر طرف سازيد و هوای زندگي و احساس خود را آفتابی‌ كنيد!

مطالب زیادی در اينترنت وجود دارد که در آنها موارد و نكاتي برای یافتن هدف زندگی، شادي، موفقيت و... نوشته شده است. خواندن اين مطالب مفيد خالي از ارزش نيست. تنها مقداري همت نياز دارد.
   
گاهي اين مطالب مي‌توانند به شما انگيزه تغيير و احساس قوي بودن، شادي و... دهند. اما، بيشتر افراد علاقه‌اي به تغيير ندارند و تنها به ناله و شكايت بسنده مي‌كنند. البته تا آنجايي كه به زندگي شخصي آنان مربوط شود، اشكالي ندارد؛ هر چند كه به نظر من آن هم اشكال دارد، ولي اگر اين رفتار يعني ناله و شكايات مدام به جمع‌هاي خانوادگي، دوستان،آشنايان و همكاران كشيده شود، ديگر فضاي آن جمع يك فضاي سالم نخواهد بود، بلكه يك فضاي بسيار مسموم و عاري از سلامت و شادي خواهد بود.

اينگونه افراد دوست دارند در درون حباب نامرئي ساخته‌ي خود زندگي كنند و نيازي به كمك يا خروج از چنين حبابي را نمي‌بينند!
راه‌هاي بسياري براي خارج شدن از حباب نامرئی که اطراف‌خود ساخته‌ایم وجود دارد، تنها كافي است كمي همت كنيم!

البته ناگفته نماند كه اكثريت مردمان یک حباب نامرئی به تناسب رفتار‌هايشان اطراف‌ خود درست مي‌كنند. حبابی که دنیایی بسیار کوچک و امني می‌سازد تا خود را در آن پنهان كنند. آنان در این جهان کوچک خودساخته، به مرکز جهان تبديل مي‌شوند و به شيوه‌اي كه دوست دارند،حكومت مي‌كنند.

در چنين جهان خود ساخته‌اي دوست ندارند بیمار باشند، قیافه‌ زشت و نامرتب داشته باشند، ناموفق، ضعيف و يا ناكام باشند. شايد اغلب با روياهايشان زندگي مي‌كنند.

گفته مي‌شود؛ اكثر افرادي كه ادعا مي‌كنند؛ "دنبال اثبات چيزي نيستند" در این حباب زندگی می‌کنند.

وقتی کسی چاقی‌ شما را به تمسخر می‌گیرد، بخش دردناک ماجرا اتفاق مي‌افتد، چرا که شما مشغول زیستن در حباب امن خود بوده‌اید و کسی به این حباب آسیب رسانده است. شما این حرف را به خود گرفته و باور مي‌كنيد که چاقی، توصیفی از شما است. به همین دلیل، احساس شرم و خجالت‌زدگی می‌کنید.

توجه كنيد، این موضوع بسيار مهم است، چرا؟ زيرا در حباب شخصی‌شما، چیزی که بیش از همه اهميت دارد، چگونگی تأثیر موضوعات مختلف بر شخص شما است. این موضوع کاملاً عادی است و درباره‌ همه‌ افراد صدق مي‌كند.

مشکلاتی که این حباب نامرئي بوجود مي‌آورد، دست كم نگيريد، چون بسيار بسيار از اين حباب آسيب خواهيد ديد. آسيب‌ها و مشكلاتي از قبيل اينكه؛

در این حباب، نگران لذت و راحتی‌ خود هستیم و براي اينكه احساس ناراحتی نکنیم، جدال مي‌كنيم. به خود زحمت ورزش کردن و خوردن غذاهای سالم نمی‌دهیم و به نوعي غير مستقيم با ورزش و غذاهای سالم جدال مي‌كنيم و اجازه حضور به آنها نمي‌دهيم!

- ترس از ايجاد حس ناراحتی باعث می‌شود از ملاقات با افراد تازه مضطرب شوید و همچنين موانعی بسيار در زندگی اجتماعی و احساسی شما بوجود آيد.

- عدم تمایل و علاقه به قيافه حاضر در شما احساس شکست و حقارت ایجاد می‌کند.

- به دليل ترس از شکست یا احساس ناراحتی، وقت را به بطالت می‌گذرانیم.

- وقتی کسی کاری انجام می‌دهد یا دست‌کم، ادعای انجام آن را دارد، به دنبال تأثیر و ارتباط آن با خود هستید. گاه ممکن است این باعث خشم و احساسی ناخوشایند در شما شود.

- در چنين شرايطي شما انتظار دارید، تمام دنیا دست به دست دهند تا شما به آن‌چه می‌خواهید، برساند. حتي وقتی موضوعی به کام‌ شما نيست، احساس خشم و ناامیدی می‌کنید.

بنابراين، مي‌توان با صراحت بگوييم كه بیشتر مشکلات ما از همین حباب نامرئي است كه در اطراف خود ساخته‌ايم. حال چه خواهد شد، اگر از این حباب خارج شویم؟

وقتي شما اراده مي‌كنيد از این حباب خود ساخته خارج شوید، ديگر مسائل و موضوع‌هاي زندگي را از دیدگاه خود مركزي و خود پنداري نگاه نمي‌كنيد، و به همين دليل به حقایق با ارزشي دست می‌یابید.

از آن لحظه به بعد؛ ديگر زماني كه کسی چیزی می‌گوید یا کاری می‌کند، به خود نمی‌گیرید. چرا که اين او است كه آن را از روی ترس، احساس ناخوشایند، آرزوی خود و یا گیج‌شدگی گفته و يا مرتکب شده‌است. پس آن را به خود نمي‌گيريد.

وقتی بر لذاید موقت اصرار می‌ورزیم، متوجه خواهيم شد که این یک احساس گذرا است و موضوعی حائز اهمیت در مرکز عالم هستی نیست! همچنين در می‌یابیم که خواسته‌های شحصی‌ شما تا چه حد بی‌اهمیت بودند و زندگی چیزی بیش از رسیدن به این لذت‌های کوچک یا شرم‌ساری از عدم حس راحتی است. وقتی پای زجر کشیدن افراد دیگر و میل به ساختن دنیایی بهتر در میان باشد، ماجرا چیزی بزرگ‌تر از ترس‌های حقیر افراد است.

شما می‌توانید كارها و رفتارهاي روزانه‌ خود را به هم ارتباط دهيد. براي مثال؛ بیاموزید که چطور ذهن، بدن و عادت‌ها کار می‌کنند. چطور می‌توانید خود را سلامت نگاه دارید، یا چیزی بسازید که تنها هدف‌‌ آن راضی کردن شخص شما یا موقعيت فعلي شما نیست و کاربردی عام و سود همگاني خواهد داشت.

با قدم بیرون نهادن از حباب‌ خود، خودخواهی‌ها کمتر شده و دیدگاهی وسیع‌تر از پیش خواهيد يافت. همه چیز تغییر خواهد کرد. جلوی فرمانروایی لجام‌گسیخته‌ ترس و خشم گرفته می‌شود و به طبع آن، عادت‌ها و اهداف‌ شما تغییر خواهند کرد.

حال ببينيد، دیدگاه وسيع و گسترده‌، چه تأثیری در یافتن اهداف زندگی‌ يك فرد خواهد گذاشت؟ با وسيع‌تر شدن افق ديد، مسیر و مسيرهاي نو و تازه‌اي در برابر فرد گشوده می‌شود. و شما با اين وسعت ديد مي‌توانيد مسائل اطراف خود را درك كرده و تجزيه و تحليل كنيد و در اين اوضاع احساسات شما درگير مسائل از نوع ديگر خواهد شد. مانند؛ دیدن نیازهای مردم و همدردي با مشكلات آنان، کمک به بهبود زندگی مردمان و کاستن از میزان رنج آنان و همچنين آموختن مهارت‌هایی که در نهایت، منجر به توانايي ارزش‌گذاري شما برای مردمان شود.

هنگام فعاليت‌هاي روزانه، رفتار و منش خود را با اهدافی بزرگ‌تر همگام سازيد. ورزش کردن برای سلامتی، هدفی نیست که تنها به صلاح فرد باشد، بلکه اين رفتار می‌تواند روی سايرين نیز تأثیر گذاشته و آنان را به این فعاليت، تشویق كند. هر چند، این تأثیر بسيار اندك باشد.

زمانی که انگیزه‌ خود را از دست می‌دهید، باید از حباب‌ خود خارج شوید، نگرانی خود را از ترس و ناراحتي از خود دور كنيد و خود را به سوي اهداف بزرگ‌تري سوق دهيد.

مهم نیست که چه كاري انجام مي‌دهيد و یا چه مهارتي می‌‌آموزید. بلكه مهم آن است كه اين كار در نهايت بتواند به بهبود زندگي خود، اطرافيان و ساير مردمان كمك كند و مفيد واقع شود. در واقع اين هدف است كه مهم است نه نقش و كاري كه شما انتخاب مي‌كنيد.
زمان هميشه براي تغيير "خود" وجود دارد. همچنين براي يادگيري توانايي و مهارت‌هاي لازم براي ايجاد اين تغيير... آنچه اهميت دارد، اين است كه هميشه از آن "خودي" كه ساخته‌ايد، بزرگتر شويد. با ادامه اين رفتار و انتخاب اين منش، خواهيد ديد كه زندگی‌ شما معنا يافته و هدف‌دار شده است، آن هم هدفي بزرگ و معنا دار...

البته ناگفته نماند كه خارج شدن از اين حباب نامرئي به آسانی گفتن اين عبارت نيست كه بگوييم، "خب، بزن بريم!" بلكه نیاز به تمرين و پشت‌كار دارد.

قبل از هر چيز، براي خارج شدن از چنين حبابي،باید بدانید، چه زمانی گرفتار این حباب شده‌ايد؟ هر گاه که احساس خشم، ناامیدی، اضطراب، ترس، تنبلي، سستي، آسيب و آرزوی متفاوت‌ بودن از دیگران کرديد، بدانيد كه گرفتار اين حباب هستید.

در این حباب، شما مرکز عالم هستید و هر اتفاقی در ارتباط با شما و حول محور شما روي خواهد داد. زماني كه قادر به ترك عادات بد و آزار دهنده خود نيستيد و يا از رژیم گرفتن و گرسنگی كشيدن در هراس هشتيد، بدانيد در اين حباب گرفتار شده‌ايد.
چرا كه در اين حباب نامرئي، تنها لذایذ زودگذر، راحت‌طلبي و تن آسايي اهمیت دارد و بس. در صورتي كه اين مسائل، خارج از اين حباب، كم ارزش و کوچک هستند و بودن و نبودنشان تاثيري در زندگي فرد ايجاد نمي‌كند.

هنگامی‌که شما از وجود اين حباب نامرئي اطراف خود آگاه می‌شوید، قلب و ذهن‌ شما بزرگ‌تر می‌شود. دیدگاه شما وسعت پيدا كرده و در نتيجه حس دیگران را به خوبی درک خواهيد كرد و متوجه خواهيد شد كه چقدر خواسته‌ها و ترس‌هايتان کوچک، حقير و تأسف‌آور بودند. با خروج از حباب قدرت بخشش در شما رشد خواهد كرد و اين بينش در شما ايجاد مي‌شود كه اگر دیگران با شما رفتاری ناشایست داشتند يا مشكلاتي برايتان ايجاد كردند، نه به دلیل شخص شما، بلکه به دلیل رنج‌های و مشكلات خودشان است.

شما كم‌كم خواهيد آموخت كه برای دیگران طلب خیر كنيد. برايشان شادي بخواهید ، همانگونه كه براي خود مي‌خواهيد. نگاه شما ژرف‌تر خواهد شد وفراتر از چهره‌هاي آنان رنج‌هایشان را خواهيد ديد و برايشان آرزوي آرامش و حل مشكلاتشان را خواهيد داشت و بيشتر از آن اينكه خود شما نيز براي كمك به كاهش رنج‌ها و مشكلاتشان دست به كار خواهيد شد.

براي كمك به هم نوع خود شما نياز به كسب مهارت، روش‌ها و توانايي‌هاي لازمه خواهيد بود. در اين راه كم‌كم بدست خواهيد آورد. گاهی کم کردن رنج دیگران، تنها نیاز به کمی توجه و اهمیت دارد و آن هم با يك ديدار و گوش سپاردن به صحبت‌هاي آنان اتفاق مي‌افتد. يعني فقط باید کنارشان بنشیند و دستی به دوستی روی شانه‌ آنان بگذارید و در سكوتي محبت‌اميز به گفته‌ها و درددلشان گوش كنيد.

نیازی نیست که تلاش کنید که مشکلات تمام بشریت را حل کنید. چرا كه در حد توان هيچ بشري نيست! تنها کمی هم به غرور پنهان دیگران فکر كنيد، ممكن است كه آنان در همین حد راضي و خشنود شوند نه بيشتر!

بياييد، کاری کنیم که لبخند بر لب‌ انسان بنشیند. لبخندي كه بخشی کوچک از دنیای‌ آنان را بسازد. یک فنجان چای مهمان‌شان کنید. آنگونه كه بخش نورانی کوچک ذهن‌آنان، شما باشيد، مثل ستاره‌ای در شب تاريك، شما روشني راهشان و اميد دل ناميدشان باشيد.
اگر این روش‌ها را روزي چند بار تکرار کنیم، فردی بهتر از چیزی که امروز هستیم، خواهیم بود. با چنین رفتار و نگرشی، بزرگ‌تر از اين "خود" کنونی خواهيم شد و مي‌بينيم که زندگی، هدیه‌ای ارزشمندي است که به هر یک از ما اعطا شده است. پس باید حداکثر لذت را از آن ببریم و كمك كنيم ديگران نياز از آن لذت ببرند و در اين راستا حتی ثانیه‌ای را تلف نكنيم.

در نهایت با اين نگرش و منش، متوجه خواهيم شد که ارزشمندترین هدف در زندگي بشر، بهتر ساختن زندگی فرد یا مردمان است، حتی به اندازه‌ي بسيار اندك...

برگرفته از: lifehacker