به نوشته بیزنس اینسایدر روانشناس دانشگاه نیویورک، گابریل اوتینگن به بررسی دانشجویان فارغالتحصیل که به دنبال یافتن شغل بودهاند، بیمارانی که مفصل مصنوعی لگن گذاشتهاند و و در حال یادگیری دوباره راه رفتن هستند، و زنانی که در یک برنامه کاهش وزن سعی دارند چند کیلو وزن کم کنند، پرداخته است.
در هر مورد افراد مورد بررسی از شیوه «تفکر مثبت» (positive thinking) به تصور در آوردن خودشان در وضعیتی که گویی به هدفشان رسیدهآند- به عنوان عامل مشوق استفاده کردند.
اما در کمال تعجب نتایج این شیوه خیلی مثبت نبود.
اوتینگن میگوید: «من یک سال بعد زنان شرکت کننده در بررسی کاهش وزن را چک کردم. هر چه این زنان به شکل مثبتتری خودشان در این سناریوها به تصور در آورده بودند، وزن کمتری از کم کرده بودند.»
این بررسی و بررسیهای دیگر اوتنینگن نشان داد این گونه تفکر مثبت باعث میشود که افراد به وضعیت فعلیشان قناعت کنند و به تلاش بیشتر برای پیشرفت نپردازند.
اثرات آسوده خاطر بودن بیش از حد
اوتینگن میگوید خیالبافی درباره آینده میتواند انرژی که شما برای اقدام به پیگیری اهدافتان دارید، تخلیه کند. تفکر مثبت ذهن شما را طوری فریب میدهد که گویی از هم اکنون به هدفتان دست یافتهاید و عزم تان برای پیگیری برای رسیدن به آن هدف را تضعیف میکند.»
از طرف دیگر به گفته او چارچوب ذهنی دارای انگیزه بالا برای رسیدن به هدف، فقط بر مشکلاتی که ممکن است پیش بیاید، متمرکز نمیشود. پژوهش اوتنیگن نشان داده است که اشتغال خاطر بیش از حد بر موانع هم شکلی ناکارآمد از طرحریزی برای رسیدن به هدف است.
در عوض کارآمدترین افراد در طرحریزی برای رسیدن به اهدافشان افرادی هستند که تعادلی از خوشبینی و بدبینی را به کار میبندند.
اوتینگن میگوید رسیدن به چنین تعادلی به تمرینی نیاز دارد که او آن را « برقراری تضاد در ذهن» (mental contrasting) در این شیوه شما هم اهدافتان و هم موانعی که شما از دستیابی به آنها باز میدارد، به تصور در میآورید.
او این فرمول را برای به کار بستن این شیوه ارائه میدهد:
به یک آرزویتان فکر کنید. برای چند دقیقه فکر کنید که این آرزو به واقعیت پیوسته است، ذهنتان را آزاد بگذارید تا در این وضعیت خیالی غرق شود. بعد «دنده» ذهنتان را عوض کنید. چند دقیقهای را صرف به تصور در آوردن موانعی کنید که در مسیر تحقق آرزویتان قرار دارند.
گرچه این تمرین ممکن است ساده به نظر برسد، اما نتایجی فوقالعاده دارد.
اوتیتگن دریافته است که افرادی که از شیوه «تضاد ذهنی» استفاد میکنند، بهتر برنامه ورزشیشان را دنبال میکنند، سریعتر از کمردرد خلاص میشوند و به طور موثرتری بر استرس در محل کار غلبه میکنند.
یک مشکل دیگر تفکر مثبت این است که ممکن است حس فوریت (urgency) را در شما از بین ببرد و همانطور که مالکولم گادول، نویسنده کانادایی، زندگی استیو جایز، مدیر درگذشته شرکت اپل، مهمترین خصوصیتی که باعث موفقیت جابز شد، نه هوش او، نه منابع در دسترسش و نه حتی پشتکار او بود، بلکه یک خصوصیت شخصیتی به نام حس فوریت برای رسیدن به هدف است و این حس فوریت است که باخت یا بردی بزرگ در زندگی را رقم میزند.
بنابراین شیوه درست این است که به این موضوع فکر کنید که هنگام رسیدن به هدفتان چه وضعیتی خواهد داشت و مهمتر اینکه «چگونه» راهی برای رسیدن برای این هدف پیدا کنید.