او در سال 1852 نوشت: "گرما باعث از رمقاقتادن و وارفتنم میشود و حالم را بد میکند."
او در زمانی پیش از عصر تهویه مطبوع هوا زندگی میکرد، اما پژوهشهای جدید نشان میدهد که این اظهارنظر هنوز هم دقیق است: تابستان واقعا زمانی است که ما را به کاهش بهرهوری میکشاند. مغزهای ما واقعا از رمق میافتند.
یکی از موضوعات کلیدی انگیزه است: هنگامی که آب و هوا ناخوشایند باشد، هیچکس دوست ندارد بیرون برود، اما هنگامی خورشید میدرخشد، هوا گرمای مطبوعی دارد و آسمان آبی است، افراد به تفریح کردن گرایش پیدا میکنند. یک بررسی در سال 2008 با استفاده از دادههای به دست آمده از "نظرخواهی استفاده زمان آمریکاییان" نشان داد مردان در روزهای بارانی نسبت به روزهای آفتابی 30 دقیقه بیشتر در محل کار باقی میمانند.
در سال 2012 گروهی از پژوهشگران از دانشگاه هاروارد و دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل یک بررسی میدانی از کارمندان یک بانک ژاپنی انجام دادند و الگوی مشابهی را یافتند: بارانی بودن و بدی آب و هوا باعث میشد که بهرهوری کارمندان، که بر اساس میزان زمانی لازم برای تمام کردن کارهای مربوط به پذیرش فرآیند درخواست وام اندازهگیری میشد، بالاتر رود.
کار یا تفریح
در مقابل با بهتر شدن آب و هوا، بهرهروی افت میکند. برای تعیین کردن علت این رویداد، پژوهشگران گروهی از دانشجویان هاروارد را به کاری شامل وارد کردن دادهها در روزهای آفتابی یا بارانی واداشتند. این دانشجویان به طور اتفاقی به دو گروه تقسیم شده بودند که در یکی از این دو شرایط آب و هوایی به کار میپرداختند: به آنها پیش از شروع کار شش عکس از فعالیتهای بیرون از خانه در هوای خوب مانند قایقرانی یا غذا خوردن در فضای بیرون نشان داده میشد، یا از آنها خواسته میشد تا فعالیتهای معمول روزانهشان را توصیف کنند.
این پژوهشگران دریافتند که این دانشجویان هنگامی عکسهای فعالیتهای مطبوع در فضای بیرون را دیده بودند، بهرهروی کمتری داشتند. توجه آنها به جای متمرکز شدن بر کارشان، بر چیزهایی معطوف میشد که ترجیح میدادند انجام دهند- بدون توجه به اینکه آب و هوای بیرون آفتابی یا بارانی باشد (گرچه تاثیر نشان دادن این عکسها در روزهای آفتابی قویتر میشد). صرف فکر کردن به جایگزینهای خوشایند باعث کاهش تمرکز افراد میشد.
اما هر فصلی روزهای جذاب خاص خودش را دارد- و ذهن یک اسکیباز احتمالا با فرصتهای بسیاری که برای تفریح در اوج زمستان در اختیار دارد، مشغول خواهد شد. اما شواهدی وجود دارد که خود فکر کردن ما واقعا کندتر میشود.
تاثیر آب و هوا بر شیوه تفکر
جرالد کلور، از پیشگامان پژوهش درباره چگونگی تاثیر تغییردهنده خلق و خوی محیط اطراف بر توانایی شناختی و سنجش، دریافت که آب و هوای مطبوع در اغلب موارد وقفههای گیجکننده در توجه و دقت فرد ایجاد میکند.
گروه کلور 122 دانشجوی لیسانس را در روزهای با آب و هوای خوب مراجعه کردند و از آنها خواستند در نطرخواهی درباره تحصیلات عالی شرکت کنند. هر چه هوا بهتر بود، قانع کردن این دانشجویان با استدلالهای نه چندان محکم در موضوعات مورد بحث راحتتر میشد؛ در روزهای آفتابی، با هوای صاف و گرم افراد به طور یکسان با استدلالهای قوی و ضعیف به نفع امتحان جامع آخر سال قانع میشدند. هنگامی که هوا بارانی، ابری یا سرد بود، تواناییهای انتقادی این دانشجویان بهبود مییافت: در این شرایط آب و هوای فقط استدلالهای قوی آنها را قانع میکرد.
کلور و همکارانش نتیجه گیری کردند که آب و هوای مطبوع باعث میشود افراد بیشتر به شیوه تفکر بر اساس "مکاشفه" (heuristic) روی آورند- که عمدتا مبنی بر میانبرهای ذهنی است، و نه تجزیه و تحلیل واقعی.
آب و هوای تابستانی - بخصوص نوع شرجی آن- نیز ممکن است هم میزان دقت و توجه و هم میزان توان ما را کاهش دهد. در یک بررسی، رطوبت بالای هوا میزان تمرکز افراد مورد آزمایش را پایین آورد و میزان خوابآلودگی آنها را بالا برد. آب و هوا همچنین بر توانایی تفکر انتقادی این افراد نیز تاثیر میگذاشت: هر چه هوا داغتر بود، این افراد با احتمال کمتری چیزهایی را که به آنها گفته میشد، به پرسش میگرفتند.
شادی زیر آفتاب
این گرایش به سمت بیتوجهی ممکن است ریشه در عواطف ما داشته باشد. یک یافته شایع پیوند میان میزان نسبی نور آفتاب و شادی است: گرچه افرادی که در مکانهای آفتابیتر مثلا جنوب کالیفرنیا زندگی میکنند، شادتر از افرادی نیستند که در شرایط آب و هوایی سختتر مثلا غرب میانه آمریکا زندگی میکنند، اما تغییرات روز به روز در نور آفتاب باعث ایجاد تفاوت در خلق و خوی افراد میشود.
افراد در دوره زمانی به سوی انقلاب تابستانی (اول تیر) که روها بلندتر و هوا گرمتر میشود، شادتر هستند، و پس از آن که روزها به تدریج کوتاهتر و سردتر میشوند، از شادیشان کاسته میشوند. افراد همچنین دروزهای با آب و هوای نسبتا خوشایند رضایت بالاتری از زندگیشان ابراز میکنند. بنابراین شادترین فصل سال تابستان است.
به طور کلی میتوان گفت که خلق و خوی خوب به نوبه خود با نوع مشابهی از تفکر مکاشفهای و نسبتا بیدقت همراه است که کلور در بررسیاش درباره تاثیر آب و هوای خوب بر افراد مشاهده کرده بود. اما روی دیگر سکه این است که خلق و خوی بد باعث تحریک شدن تفکر تحلیلی دقیقتر میشود. به این ترتیب اثرات خلقی مربوط به آب و هوا میتواند نقشی در تصمیمات ما در زندگی واقع- حتی تصمیمهای مهم- ایفا کند.
یوری سیمونسون، روانشناس، در یک بررسی اخیر دریافت که دانشجویان با احتمال بیشتری ممکن است در دانشگاهی که به سختگیری تحصیلی مشهور است، ثبتنام کنند، اگر در روزهایی از این دانشگاه بازدید کردهاند، هوا ابری بوده باشد. نتیجهگیری او این است که هنگامی آب و هوا بد باشد، افراد مورد آزمایش ارزش بیشتری برای سطح تحصیلی بالا قائل میشوند.
اثرات گرما بر مغز
البته قابلیت گرما در بهبود بخشیدن به خلق و خوی ما دارای حد و مرزی است: هنگامی درجه حرارت به حدی میرسد که در اوج تابستان در دورههای گرم سال در سراسر جهان مشاهده میشود، این تاثیر بالا برنده خلق و خو از به سرعت از بین میرود. ماری کانولی، اقتصاددان، در یک بررس در سال 2013 درباره دریافت فرد از بهزیستی و خوشحالیشان نشان داد که در روزهایی که درجه حرارت بیش از 9 درجه افزایش پیدا میکند، اثر منفی آب و هوای گرم بر میزان شادی افراد بیش زا پیامدهای مرگ همسر یا طلاق گرفتن از اوست.
از طرف دیگر، اثرات گرما بر مغزهای ما کاملا منفی نیست. بسیاری از رفتارهایی را که روانشناسان مورد بررسی قرار میدهند، از الگوی U معکوس پیروی میکنند: هنگامی که یک عامل به طور مداوم افزایش پیدا میکند، یک رفتار مربوط بهبود پیدا میکند، بعد به یک حالت کفهای یا ثابت میرسد و بعد شروع به افت کردن میکند. یک نمونه مشهور در این مورد منحنی "یرکس- دادسون" است که اثرات استرس را بر چگونگی انجام یک وظیفه معین بوسیله افراد را ترسیم میکند. اگر ما استرس بیش از حد کم، یا بیش از حد زیادی را تجربه کنیم، کارکرد ما دچار اختلال میشود.
به همین صورت به نظر میرسد که تواناییهای شناختی ما با بالا رفتن دما تا یک درجه حرارت معین بهبود پیدا میکند، و بعد با افزایش درجه حرارت از آن به سرعت افت میکند. یک بررسی پیشین بیانگر این بوده است که این درجه حرارت معمول حدود 22.2 درجه سلسیوس است. یک بازبینی اخیرتر مقالات منتشرشده در این مورد این درجه حرارت هدف را در حد 27 درجه سلسیوس قرار میدهد. (یک نقص مهم هر دوی این بررسیها این است که هیچکدام رطوبت یا آفتابی بودن- دو عامل عمده دیگر ظاهر موثر بر تاثیر آب و هوای تابستان بر رفتار ما- را در نظر نگرفته بودند).
شاید بهترین چیز درباره گرمای کلافهکننده تابستان این باشد که به ما دلیلی کاملا موجه برای خوردن بستنی میدهد: بررسیهای متعدد نشان دادهاند که میزان قند خون با کارکرد شناختی و قدرت اراده ما ارتباط دارند. یک گاز از بستنی خنک و شیرین برای بالا بردن ذخایر کاهش یافته قند بدن، ممکن است بهترین چیزی باشد که مغز هنگامی اوجگیری درجه حرارت به آن نیاز دارد.
New Yorker