سریالهای «در چشم باد» مسعود جعفری جوزانی، «همه بچههای من» مرضیه برومند، «نون و ریحون» فرزاد موتمن، «مدینه» سامان مقدم، «شیدایی» محمدمهدی عسگرپور و فیلمهای سینمایی «یک گزارش واقعی» داریوش فرهنگ و «اشیا از آنچه میبینید به شما نزدیکترند» نرگس آبیار، مهمترین سریالها و فیلمهایی هستند که کارنامه بازیگری «گلاره عباسی» را میسازند.
فیلمها و سریالهایی که عباسی جز در چند تای آنها، یعنی سریال «شیدایی»، فیلم سینمایی «اشیا...» و دو فيلم از داريوش فرهنگ و فرزاد موتمن در نقش اول بازی نکرده.
شاید به همین تصویرهایی که از او در خاطر داریم، بیشتر از بازی در نقشهای مکمل خوب است. گرچه او توانسته در «شیدایی» و «اشیا...» نشان بدهد از پس واقعی و باورپذیر بودن نقش اولهایی که درست نوشته شدهاند هم خوب برمیآید.
این «واقعی» و «باورپذیر» بودن، ویژگیای است که به نوعی به سبک بازی گلاره عباسی تبدیل شده. سبکی که او در تازهترین تجربه سینماییاش «شیار ۱۴۳» در آن سنگ تمام گذاشته.
«فردوس» در فضای شبهمستند و احوال واقعی فیلم همانقدر باورکردنی است که «الفت». همانقدر غمگین، نگران و تنهاست که در تصاویر ذهنیمان از یک خواهر شهید به یاد داریم.
«فردوس» یک نقش مکمل خوب است که گلاره عباسی با ریزهکاریهایش در اجرا آن را به یاد ماندنی کرده.
- دوست ندارید نقش اولهای بیشتری بازی کنید؟ بیشتر دیده شوید و با سرعت بیشتری به شهرت برسید؟
برای کار کردن اصول خودم را دارم. گرچه بازیگری در زندگی برایم موضوع مهمی است و بزرگترین دغدغه زندگیام محسوب میشود ولی چارچوبهایم در بازیگری برایم مهمتر است .
سعی میکنم این اصول را رعایت کنم. به عنوان مثال همه فکر میکردند امسال و بعد از «شیار۱۴۳» باید فیلمهای زیادی بازی کنم اما خودم به صِرف اینکه فیلمی روی پرده سینما داشته باشم، نمیتوانم بروم و کار کنم.
نمیگویم که آدم سختگیر و گزیدهکاری هستم چون به هر حال کارنامه هرکسی مشخص است اما برای انتخابهایم چارچوبهای خودم را دارم.
برایم مهم است که با چه گروهی کار میکنم و چه نقشی را بازی میکنم. نقشم را دوست دارم یا نه. امکان ندارد روی کاغذ نقشی را دوست نداشته باشم و در آن بازی کنم. یکوقتهایی اشتباه کردهام اما به طولانی بودن مسیر و ماندگار بودن در بازیگری به جای اوج ناگهانی معتقدم.
برایم مهم است که مسیرم محترم باشد، بازیگر محبوبی باشم و بگویند کارهایش قابل دفاع هستند. من در کارنامه کاریام کمدی مسخره و کار غیرشریف ندارم و از این بابت راضیام.
یکی دو تا کار دارم که خیلی خوب نشدند که اگر دلیلم برای قبول آنها را بیاورم، قابل دفاع هستند. انگیزه مالی در بازیگری برای من صفر است، نه به دلیل اینکه پشتوانه مالی خیلی خوبی دارم، چون بیشتر به بعد فرهنگی بازیگری فکر میکنم تا بعد تجاریاش. خیلی دغدغه داشتن یک ماشین عجیب یا یک خانه عجیب را ندارم. همچنان با خانوادهام زندگی میکنم و از این لذت میبرم. سعی میکنم هميشه متعادل زندگی کنم.
- یعنی تصمیم ندارید سبکزندگی یک بازیگر مشهور را تجربه کنید؟
نه! نیامدهام کار عجیبی کنم. عاشق ادبیات بودم. بعدها ادبیات خواندن تبدیل شد به خواندن ادبیات نمایشی. من عاشق تئاتر و بازیگری تئاتر بودم.
بعد از دانشگاه به کلاسهای آقای تارخ رفتم و شانس یاریام کرد که بتوانم کار کنم. حالا در ابتداي دهه 30 زندگي ميدانم نيامدهام تغييري در ظاهر زندگي و بازيگريام بدهم. آمدهام تا بعد فرهنگي و هنريام را رشد بدهم.
ياد بگيرم انسان را، درونش را. دوست دارم زکات زندگیام انجام دادن کار فرهنگی باشد و اهل نمایش دادن و شو برگزار کردن درباره این روش هم نیستم. مثلا یکشنبهها در رادیو برنامه «پرانتزباز» را اجرا میکنم و این برنامه را هم به این دلیل انتخاب کردم که مربوط به سینما و تلویزیون و تئاتر است.
سعی کردهام در همه مراحل کاریام نقش خوب بازی کنم و به صِرف اینکه همیشه روی آنتن باشم،کار نکردم. تا اینجا هم حس میکنم لطف خداوند شامل حالم شده که توانستم در تجربههای خوبی شریک باشم.
نمیترسم و فکر میکنم حالاحالاها فرصت دارم نقشهای خوبی بازی کنم. من تازه در ابتدای ۳۰ سالگی هستم. در مدت کاریام هم نتایج بدی نگرفتم و کارهایی مثل «شیار ۱۴۳»، «اشیا ...»، «شیدایی»، «مدینه» و ... دارم.
حس میکنم در این دو سه سال از خیلیهای دیگر -که جاهطلبی به آن مفهومی که من دوست ندارم داشتند- کارنامه بهتری داشتهام و کارنامهام قابل دفاع است.
- با این اصول کاریای که برای خودتان تعریف کردهاید، چطور پذیرفتید در اولین تجربه سینمایی نرگس آبیار بازی کنید؟
خیلی اتفاقی با خانم آبیار آشنا شدم. فرشاد ارج که قبلا در سریال «شیدایی» برنامهریز کار بود و از همکاران و دوستانم است، با من تماس گرفت و گفت دوست مستندسازي میخواهد یک قصه زنانه کار کند و در این کار شخصیتی دارد به نام لیلا.
بیا فیلمنامه را بخوان و این خانم را ببین. همان ابتدا، این بخش برایم خیلی مهم بود که یک زن قرار است این کار را کارگردانی کند. فیلمنامه را که خواندم، خیلی دوستش داشتم و حس کردم فیلمنامه برخلاف ظاهر سادهاش-که یک بشقاب شکسته میشود- خیلی حرف دارد. وقتی با خانم آبیار برخورد کردم، همدیگر را به عنوان یک زن خیلی خوب درک کردیم.
بعد هم که درباره بازیگری با هم حرف زدیم، دیدیم سلیقههایمان یکی است. من هم مثل خانم آبیار سلیقهام مستند کار کردن است و دوست دارم در کار همهچیز واقعی باشد.
این اشتراکنظر باعث شد زود همدیگر را پیدا کنیم و شروع کنیم به کار کردن. بعد از «اشیا...» هم با هم در ارتباط بودیم چون فیلم به فستیوالهای خارجی میرفت.
تا اینکه بعد از یک سال خانم آبیار گفت یک فیلمنامه تازه درباره جنگ نوشته و تصمیم دارد بسازد. اولینبار که فیلمنامه «شیار ۱۴۳» را خواندم، الفت را خیلی دوست داشتم و از نقش خودم، «فردوس» خیلی خوشم آمد.
وقتی کار شروع شد، من با بازیگرهای دیگر کمی فرق داشتم چون من و خانم آبیار این مسیر را قبلا با هم رفته بودیم. بنابراین بعد از خواندن فیلمنامه برای بازی در نقش فردوس دیگر سر خط نرفتیم و با هم شروع کردیم.
- گفتید روایت مستند در سینما را دوست دارید. جز این ویژگی «شیار ۱۴۳»، دیگر چه موضوعی در فیلمنامه جذبتان کرد؟
«شیار ۱۴۳» جزو فیلمهایی است که دست روی عواطف انسانی آدم میگذارد و خیلی خوب عواطف آدم را تحریک میکند. بخش زنانه آدم بعد از مواجهه با «شیار ۱۴۳» به شدت تحریک میشود.
به همین دلیل وقتی به عنوان یک زن فیلمنامه را خواندم، این بخش درونی به شدت تحریک شد و خیلی راحت توانستم با فضای قصه ارتباط برقرار کنم. البته که این اتفاق برای همه در مواجهه با «شیار ۱۴۳» میافتاد چون همه کاراکترها واقعی بودند و پای عواطف انسانی در میان بود.
فیلم درباره مفاهیم انسانی بود و موضوع جنگ که معتقدم اصلا مرز ندارد. «شیار ۱۴۳» جزو معدود فیلمهای دفاع مقدس در سالهای اخیر است که در جشنوارههای خارجی هم تقدیر شده و مثلا بازیگرش مریلا زارعی برای بازی در آن کاندیدای جایزه شده.
چون حرف اصلی فیلم، جنگی است که تحمیل شده و مادری که از همه جا بیخبر فرزندش را از دست داده. این موضوع، موضوعی است که هیچ مرزبندی و جناحبندیای شامل حالش نمیشود.
منبع:همشهري جوان