همشهری آنلاین: جواد مجابی گفت: اینکه مسوولان به هنرمندان بی‌توجه باشد امری بدیهی است ولی این مردم هستند که باید از نظر معنوی مراقب هنرمندان باشند.

به گزارش ايسنا؛ چهل و پنجمین نشست پژوهشی هنر با یاد پرویز شاپور، روز یکشنبه 16 آذر، در تالار استاد جلیل شهناز  خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

محمد‌حسن حامدی -پژوهشگر هنر- بیان کرد: پرویز شاپور از بزرگان فرهنگ و هنر معاصر و یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان طراحی ما است. شاپور تاثیری بر بزرگان هنر گذاشت که خود آن‌ها اکنون یکه‌تاز عرصه‌ی طراحی هستند. در واقع فکری را به جریان طراحی معاصر ایران تزریق کرد که بعدها بسیاری از هنرمندان ریزه‌خوار این احسان شدند. علاوه بر این مهربانی‌ شاپور زبان‌زد همگان بود و جز لطف و صفا از خود چیزی باقی نگذاشت. یکی از دستاوردهای مهم او نیز کاریکلماتور است.

او افزود: وقتی به پژوهش‌هایی که درباره‌ی هنرمندانمان شده، نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که این شخصیت غریب مانده است و در مقابل انزوای خودخواسته پرویز شاپور سبب شد کمتر دیده شده و درباره‌اش گفت‌وگو شود. حتی باید با کمال تاسف بگویم که از سال 1378 که او فوت کرد تاکنون امکان اینکه فیلمی درخور شخصیتش تهیه شود، فراهم نشده است.

جواد مجابی -شاعر و نویسنده- نیز اظهار کرد: اگر بخواهیم به شیوه‌ی خود شاپور، در ایجاز و اختصار صفتی را درباره او نام ببریم، باید بگویم که شاپور هنرمندی بود پر از نازک‌خیالی و باریک‌اندیشی. اختصار و ایجاز بسیار شدید و حتی اغراق آمیز در کارهای پرویز شاپور مسئله اساسی است. نازک خیالی اصطلاحی است که در ادبیات معنا دارد و راجع به شعرای سبک هندی می‌گفتند. نازک‌بین به کسانی می‌گفتند که با دقت بسیار در جزئیات و تاکید بر جزئیات کار می‌کردند. در واقع نازک‌بینی نوعی باریک‌اندیشی، دور یک چیز گشتن و مرتب از زاویه‌های مختلف به آن نگاه کردن و معانی تازه و بیگانه از آن چیز یافتن معنی می‌دهد.

وی در ادامه اضافه کرد: پرویز شاپور به چند موضوع اصلی می‌پردازد؛ سنجاق قفلی‌ها، چوب‌رختی‌ها، ماهی و موش و گربه. صدها طرح راجع به این موضوعات از این هنرمند وجود دارد و هر بار سعی کرده که از زاویه دیگری و یا با مضمون‌یابی دیگری به آن بپردازد. این مضمون‌یابی مکرر یکی از مشخصه‌های اصلی کار او است، در زمینه طنزهایش هم همینطور است چند موضوع اصلی دارد که بیشتر به آن‌ها می‌پردازد. مانند روز و شب، مرگ و زندگی، سکوت و فریاد، صلح و جنگ.

این شاعر پیشکسوت سپس اظهار کرد: شاپور جزو افراد معدودی است که تمام عمر خود را به تاکید روی موضوعات مشخص گذاشته است و بارها به آن‌ها اندیشیده و هر بار نکته‌یابی و مضمون‌یابی کرده و هربار جنبه دیگری از کار را مطرح کرده است. او هیچگاه ارزیابی اخلاقی نمی‌کند و چیزی را به چیز دیگری ترجیح نمی‌دهد و همه چیز را با یک نگاه صلح آمیز می‌بیند. در آثار او مرزبندی‌ای که بین موجودات وجود دارد تا حد ممکن پاک شده و به یک نوع وحدت رسیده است و این از روحیه‌ی مسالمت‌جو و صلح‌اندیش شاپور نشأت می‌گیرد.

جواد مجابی در ادامه بیان کرد: شاپور در دوره‌های مختلف، به یک چیزی پیله می‌کرد و خودش در این زمینه می‌گفت که «من تا حق یک مطلب را ادا نکنم، دست برنمی‌دارم.» او با طراحی سعی می‌کرد از سطح عبور کرده و به عمق برسد و ما در پاره‌ای از آثار او می‌بینیم که این عمق دقیقا کشف شده و هنرمند از آن عبور کرده است. خودش می‌گفت در مدرسه همیشه در دیکته مشکل داشته است تا اینکه معلمی آمد که کار را برای من آسان کرد و او نیما یوشیج بود.

این منتقد سپس اضافه کرد: مهربانی شاپور، مهربانی عادی نبود. شاپور مردی محجوب، متواضع، خوددار و مهربان بود. من در سال 1346 با پرویز شاپور آشنا شدم، آن موقع با دوستانم در مجله جهان نو کار می‌کردیم، برای اولین بار اردشیر محصص کارهای شاپور را آورد و من توصیه کردم که خودش هم بیایند. این آشنایی به دوستی طولانی بدل شد.

او افزود: آدم‌های باریک‌بین فراهنجار و فراواقعی فکر می‌کنند و من فکر می‌کنم شاپور می‌توانست همه چیز را فراتر از خودش ببیند، معنا را بیگانه کند و آشنایی‌زدایی کند. سال 1346 که آثارش با نام خودش چاپ شد مورد توجه قرار گرفت. شاپور جمله‌ای دارد که شاید کلیدی باشد. او می‌گوید از پلکان فکاهیت بالا رفتم تا به طنز رسیدم. این نشان می‌دهد که دوره توفیق را دوره فکاهیات می‌دانسته ولی به تدریج ذهن خود را صیقل می‌دهد و به بیان اصلی خودش می‌رسد که یک زبان ساده، جمع و جور و دقیق و در عین حال پر از تخیل است. به عنوان مثال می‌گوید: «فریاد‌ها سکوت کرده‌اند»، «روزنه امیدم خودکشی کرد»، «از چوب درختی که برف کمرش را شکسته بود، پارو ساختم»، «قلبم پر‌جمعیت‌ترین شهر جهان است» و ... شاپور در عین حال که شوخی می‌کرد عمیقا افسرده و اندوهگین بود.

جواد مجابی در پایان گفت: اگر دولت‌ها نسبت به هنرمندان بی‌اعتنا هستند امری بدیهی است ولی مردم که نباید این کار را انجام دهند، مردم باید مواظب هنرمند باشند نه از لحاظ مالی بلکه معنوی.

در ادامه این مراسم حمیدرضا داودی، که از دوستان پرویز شاپور بود، گفت: آشنایی من با پرویز شاپور به اوایل دهه 70 برمی‌گردد که دبیرستانی بودم. ما همسایه بودیم. پایین‌تر از منزل شاپور هم خانواده محصص زندگی می‌کردند. همیشه از دبیرستان که برمی‌گشتم او را می‌دیدم که با پسرش -کامیار شاپور- در پیاده‌رو قدم می‌زدند و کیفی به همراه داشتند که حاوی آثار تازه پرویز‌ بود و کتاب‌ها را به مردم هدیه می‌داد و چنین میخ محبت را در دل مردم می‌کوبیدند. واقعا او بذر محبت می‌کاشت بی‌امید برداشت. او تاثیر زیادی بر من گذاشت تا حدی که وقتی در دانشگاه به تدریس مشغول شدم، خاطراتش هنوز با من بود و هست.

این هنرمند تصویرساز سپس با تعریف خاطره‌هایی از شاپور و خاطراتش با نیما یوشیج، خانواده محصص، نادر نادرپور و ... گفت: روزهای با شاپور بودن پر از زندگی، حیات، سخاوت و مهربانی بود. ما چند نفر بودیم که پنج سال آخر به کامیار کمک می‌کردیم که کارهای پرویز شاپور را انجام دهیم. من هرگز مرگ او و آن سنگ قبر او را، با اینکه در خاکسپاری حضور داشتم، باور نکردم. آن زمان عمران صلاحی، ابوالفضل زرویی نصرآباد، منوچهر احترامی، کیومرث صابری فومنی و عده‌ای دیگر همیشه حضور داشتند و ما هیچکدام باور نکردیم که پرویز شاپور از میان ما رفته باشد.

سپس امیر سقراطی -گرافیست- بیان کرد: من پرویز شاپور را هیچوقت ندیدم ولی از کودکی با نوشته‌هایش آشنا بودم. بیشتر بچه‌های نسل من که اکنون نزدیک ۴۰ سالگی هستیم از کتاب‌های شاپور و ماهنامه گل‌ آقا، او را ‌شناختیم. در سال ۱۳۷۵ عمران صلاحی در نشریه گل‌آقا، بخشی از آن کاریکاتورهایی که در توفیق رد و راهی سطل زباله می‌شد را منتشر می‌کرد. در واقع در سال ۱۳۳۷ وقتی شاپور به توفیق رفت، نوع فکاهی مجله به گونه‌ای بود که طراحی‌های او را درک نمی‌کردند. وقتی که شاپور از نشریه می‌رفت، صلاحی تکه‌های کاغذ کوچکی را که شاپور روی آن‌ها طنز می‌نوشت و کاریکاتور می‌کشید را برمی‌داشت و این مجموعه مدت‌ها پیش عمران صلاحی بود. ولی بعدها گفته شد که صلاحی آن کاغذها را به شاپور پس داده است.

نویسنده‌ی کتاب پرویز شاپور در ادامه افزود: سوال اینجا است که چرا جامعه کاریکاتور اینقدر با پرویز شاپور نامهربان بوده است؟ من تا زمانی که تصمیم گرفتم کتابی را که امروز رونمایی می‌شود، بنویسم این نامهربانی را حس می‌کردم. سه سال پیش نشر ایده نوشتن کتابی به اسم ۱۰ کاریکاتوریست را به من پیشنهاد کرد، وقتی من آن کتاب را می‌نوشتم با بسیاری از کاریکاتوریست‌ها صحبت می‌کردم، آن‌ها ناراضی بودند که اسم شاپور جزو 10 کاریکاتوریست برتر بیاید و با ناشر که صحبت کردیم نهایتا نام پرویز شاپور را کنار گذاشتیم.

سقراطی ادامه داد: خوشحالم از اینکه توانستم این کتاب را که امروز رونمایی می‌شود بنویسم. این کتاب بسیار کوچکی است و البته بی‌غلط نیز نیست. آثار عمران صلاحی نیز که بیرون از ایران دیده شد و جایزه‌هایی هم گرفت، در ایران دیده نشد. چه اتفاقی در فضای کاریکاتور ایران رخ می‌دهد؟ فکر می‌کنم بخشی از نو بودن هنر را برخی از کاریکاتوریست‌ها متوجه نشدند. شاپور یکی از کسانی است که مضمون را از کاریکاتور کم می‌کند و در خود فضای اکسپرسیون خط ایجاد می‌کند. من فکر می‌کنم آثار پرویز شاپور اصلا دیده نشد تا بشود امروز راجع به او حرف زد.

در ادامه‌ی این مراسم کتاب پرویز شاپور، نوشته‌ی امیر سقراطی؛ یازدهمین جلد از مجموعه گلستان هنر از انتشارات پیکره، رونمایی شد.

پایان‌بخش این مراسم، پخش فیلمی ساخته هومن حسنی درباره پرویز شاپور با عنوان «ملاقات در آینه» بود.

علاقه‌مندان برای دیدن از نمایشگاه مرتبط با این مراسم که شامل عکس‌ها و آثار پرویز شاپور است، می‌توانند تا 21 آذر همه روزه از ساعت 13 تا 20 به نشانی خیابان آیت الله طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی، باغ هنر، خانه هنرمندان ایران، نگارخانه نامی مراجعه کنند.

گفتني است؛  در این نشست که آن را سازمان زیباسازی شهر تهران، نشریه تندیس و با همکاری خانه هنرمندان ایران برگزار کرده بودند، کامبیز درم‌بخش، اسدالله امرایی، عباس مشهدی‌زاده، کامیار شاپور، بهزاد شیشه‌گران، داوود شهیدی، ایرج اسکندری، عظیم زرین‌کوب، علی قهرمانی، یاشار صلاحی، دختران استاد حسن‌علی‌خان وزیری و ... حضور داشتند.