مازیار میری بعد از تجربه ساخت دو فیلم «قطعه ناتمام» و «به آهستگی» ،«پاداش سکوت » را با الهام از داستان کوتاه «من قاتل پسرتان هستم» نوشته احمد دهقان جلوی دوربین برد. پاداش سکوت، داستان عذاب وجدان اکبر، یک رزمنده قدیمی است که تصور میکند دوست هم رزمش را به قتل رسانده است.میری در این فیلم به سراغ رزمندههای دیروز میرود و به مرور گذشته و حال آنها میپردازد.
- چطور شد مسیری را که با قطعه ناتمام و به آهستگی شروع کرده بودید ادامه ندادید و به پاداش سکوت رسیدید؟
- من فکر میکنم «پاداش سکوت» ادامه «قطعه ناتمام» و«به آهستگی» است چرا که من همیشه در فیلمهایم مضمون جستجو و پیدا کردن هویت را دنبال میکنم و دوست دارم از آدمهایی حرف بزنم که تنهایی آنها در جامعه موضوع اصلی است و دوست دارم کمک کنم تا هویت گمشدهشان را پیدا کنند. میخواهم از آدمهای تنهای این جامعه شلوغ و پرهیاهو حرف بزنم و این اتفاق در پاداش سکوت رخ داده است.
- به عنوان فیلمسازی که فیلمهای مستقل و خارج از جریان اصلی میسازد چطور شد که این بار فیلمی ساختید با حضور پرتعداد بازیگران مطرح و داستانی پرفراز و نشیب و جنجالی...
- از دو منظر به این سؤال پاسخ میدهم یکی این که معتقدم سینمای ایران باید وارد فازهای حرفهای شود و به دنبال جذب مخاطب بیشتر باشد. سینمای فرهنگی ایران تا به امروز بیشترین لطمات را از جانب تماشاگر و نبود تماشاگر خورده است. در چند سال گذشته همیشه صحبتی که در مورد این سینما مطرح بوده مخاطب بوده و اینکه چطور باید حرفهای جدی بزنیم و در کنار آن فیلم پرمخاطب بسازیم. این مشکل با حضور بازیگران حرفه ای رفع میشود.
- فیلمنامه«پاداش سکوت» با نظارت شما نوشتهشد؟در این میان داستان «من قاتل پسرتان هستم» چه تغییراتی کرد؟
- آقای فرهاد توحیدی بعد از این که طرح را از من گرفت مشغول نگارش فیلمنامه شد. بعد از نگارش فیلمنامه، ما هفتهای یک جلسه با حضور فرهاد توحیدی، امیر اثباتی و بعدتر حبیب رضایی، فیلمنامه را دورخوانی میکردیم و آقای توحیدی بعد از شنیدن نقطه نظرات دیگران آنها را اعمال میکرد. داستان «من قاتل پسرتان» هستم یک ایده بود که من با استفاده از آن سکانس اصلی فیلم را ساختم و البته باید مراحلی در فیلم طی میشد تا به آنجا میرسیدیم.
چون داستان «من قاتل پسرتان هستم» برای 20سال پیش بود و مربوط به زمان جنگ اما من میخواستم آن را به روز کنم و در سال 85 بازگو کنم. داستان احمد دهقان، تلخ و در عین حال بسیار زیباست که سکانس نهایی فیلم من را شکل داده است. اما من باید 70دقیقه داستان میگفتم تا به آن سکانس برسم. مهمترین اتفاق در داستان من قاتل پسرتان هستم، نوع نگاه به جنگ است چون از زاویه تازهای به مقوله جنگ میپردازد.
- شما فیلم به فیلم کارگردان حرفهایتری شدهاید. پاداش سکوت در مقایسه با دو فیلم قبلیتان خوش ساختتر است به خصوص این که این بار در فضایی کار میکردید که در سینمای شما تازگی داشت. به نظر میرسد در کارگردانی «پاداش سکوت» به تعریف سینمای کلاسیک نزدیکتر شدهاید با این تعبیر موافقید؟
- نمیدانم. فکر میکنم هنوز باید از اساتید حوزه سینما بیاموزم و این کار را میکنم.شاید به همین دلیل است که به عقیده خودم هم به سینمای کلاسیک نزدیکتر شدهام.
- کمتر کسی انتظار داشت که مازیار میری هم فیلم جنگی بسازد. درباره علت حضورتان در این عرصه توضیح بدهید.
-به نظرم جنگ یک بخشی از اجتماع این سرزمین است و متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست. همه ما مدیون آدم های جنگ هستیم و باید نگاهی که به آن سالها و آدمهای آن دوره را داریم ارائه کنیم. چه کسی گفته که فقط آدمهای خاصی حق دارند راجع به روزهای جنگ حرف بزنند. من یک سینماگر اجتماعی هستم و جنگ هم یک مقوله اجتماعی است و به دنبال آن سینمای جنگ بخش مهمی از سینمای اجتماعی است. من باید نقطه نظرم را در مورد این آدمها ارائه بدهم و در عین حال از شعار دادن پرهیز کنم.
- با توجه به این که فیلمهای قبلیتان آثاری واقعگرا بودند چه شد که در «پاداش سکوت» صحنههایی سوررئال را هم در فیلمتان قرار دادید؟
- به نظرم اینها تکنیک سینماست و ما باید فیلمهایمان را به تکنیک سینما نزدیک کنیم. از طرف دیگر فیلمنامه هم بعضی از این فضاها را میطلبید، هر چند به اعتقاد من این صحنهها سوررئال نیست.
- بهتر نبود به جای رفتن به سراغ آدمهای دسته هور بیشتر بر کاراکتر اکبر (پرویز پرستویی)متمرکز میشدید؟
- داستان فیلم من راجع به این ماجراست که یک رزمنده سابق میرود تا برای کاری که انجام داده شاهد پیدا کند و ما مجبور بودیم به واسطه جستجوگری که من علاقهمندش هستم این آدمها را معرفی کنیم. آنها را در اجتماع ببینیم و از اتفاقاتی که طی این سالها برای آنها رخ داده است باخبر شویم، اینکه رزمندههای دیروز، امروز در کجای این اجتماع هستند.
- بازی پرویز پرستویی در پاداش سکوت باعث شده تا موقع تماشای فیلم شما، ناخودآگاه به یاد فیلمهای حاتمیکیا بیفتیم و حضور پرستویی در فیلمهای او. به خصوص این که کاراکتر اکبر هم شباهتهایی به قهرمانان حاتمیکیا دارد. به نظر شما این طور نیست؟
-خوب است بدانید من قصد داشتم از حضور پرویز پرستویی سوءاستفاده کنم. پرستویی بازیگر بینظیری است که مردم او را از جنس و دل خودشان میبینند و من به دو دلیل از او استفاده کردم بکی همان باورپذیری برای مردم، چون از جنس خود آنهاست و دیگر اینکه پرویز، بازیگر بسیار درخشانی است و تواناییهای فوقالعاده او غیرقابل انکار است.
- با این حال فکر نکردید با این مؤلفهها نقش تکراری به نظر میرسد؟
- در مورد نقش این فکر را نکردم اما در مورد شخصیت رزمنده باید بگویم این شخصیت وجود دارد و به واسطه حضور پرستویی مردم آن را باور میکنند میخواستم این هم ذاتپنداری اتفاق بیفتد.
- علت انتخاب بازیگران مطرح و شاخص برای نقشهای کوتاه چه بود؟
- این خواسته من بود که نقشهای کوتاه را هم بازیگران حرفهای بازی کنند و علاوه بر آن میخواستم به واسطه حضور بازیگران مطرح ،این سکانسهای کوتاه در ذهن تماشاگر باقی بماند، در این بین استفاده از بازیگر شاخص در سکانسهای کوتاه مستلزم دو نکته است.
یکی موافقت تهیهکننده برای تقبل هزینه و دیگری پذیرش بازیگران برای حضور در نقشهای کوتاه که جا دارد من همین جا از دوستانی که این امر را میسر کردند تشکر کنم.
- صحنههایی که زیر آب فیلمبرداری شده بالاتر از استانداردهای سینمای ایران است این صحنهها را چطور گرفتید؟
- ما تصمیم داشتیم این فیلم را به استانداردهای جهانی نزدیک کنیم و برای صحنههای فیلمبرداری زیر آب هم سعی کردیم به امکانات روز جهان برسیم. این امر نیاز به تهیه کنندهای داشت که این ریسک را بپذیرد و ضمناً آیندهنگری هم داشته باشد.
ما موفق شدیم در یک استودیو و سوله دکور زیر آب را طراحی کنیم و البته یک تیم آلمانی زیر نظر مدیریت فیلمبرداری بهرام بدخشانی این کار را انجام دادند. در ایران متاسفانه دوربین 35برای فیلمبرداری زیر آب نداریم، اما در نهایت با تلاش تیم آلمانی یک سکانس زیر آب و بخشی هم با استفاده از تکنیکهای جلوههای ویژه فیلمبرداری شد.
- به نظر شما تعلیقی که قرار بود تماشاگر را درگیر کند خوب از کار درآمده است؟
- من تلاشم را کردم که این اتفاق بیفتد و باید این موضوع حساس را درست بیان میکردم و البته میدانستم روی لبه تیغ حرکت میکنم. به هر حال این نوع کار سخت بود و امیدوارم از عهده آن برآمده باشم. من قصد نداشتم هیچ کدام از آدمهای داستان را مقصر جلوه بدهم. شرایط موجود و جنگ، مقصران اصلی هستند و من آرزو میکنم هیچ وقت در هیچ کجا جنگی آغاز نشود.
- فیلم کمی لحن شعاری دارد بهخصوص سکانسی که یک نشریه ارزشی جای خود را به نشریهای زرد داده است. فکر نمیکنید میتوانستید با بیان غیر مستقیمتر، تأثیر عمیقتری بر روی مخاطب بگذارید؟
- من قصد نداشتم شعار بدهم و میخواستم واقعیت را بیان و ثبت کنم و از شعار دادن پرهیز میکردم ،اما بعضی وقتها واقعیتها شعار به نظر میرسند و لحن شعاری میگیرند که از آن گریزی نیست.
- و در نهایت دلیل تغییر نام فیلم از من قاتل پسرتان هستم به پاداش سکوت چه بود؟
- پاداش سکوت، عنوان تحمیلی فیلم من است.بعضی دوستان اصلاً برای ساخت این فیلم به من اعتماد نداشتند و در نهایت به تهیه کننده اعتماد کردند و من فیلم را ساختم. شاید بعضی از کژاندیشیها باعث این اتفاق شد و البته عنوان من قاتل پسرتان هستم هم کمی حساسیت برانگیز بود. اما مهمترین اتفاق همین بود که این فیلم ساخته شد و حالا فرقی نمیکند که اسم آن چیست.