«پیکنیک در میدان جنگ» بعد از « لیلی با من است» دومین کمدی جنگی سینمای ایران است که البته با یک سال تاخیر و پس از یک کمدی جنگی پر سر و صدا به اکران عمومی درآمده است.
حسینی معتقد است که ساخت فیلم جنگی بهجای حمایتهای شعاری نیازمند حمایت صادقانه مسئولان است. او میگوید: «از پیکنیک در میدان جنگ» چه در مرحله ساخت و چه حالا که اکران شده، حمایت لازم صورت نگرفته است.
- در فیلم «پیکنیک در میدان جنگ» با آدمهای تازهای در فضای جنگ روبهرو هستیم. آقای حسینی! چطور به این نقشها و فضای متفاوت رسیدید؟
- فیلمنامه اولیه، برای یک فیلم 90 دقیقهای تلویزیونی نوشته شده بود که البته من ساخت آن را منوط به بازنویسی فیلمنامه کردم و با همراهی حمید برزگر فیلمنامه بازنویسی شد. سابقه کاری من در حوزه سینمای دفاع مقدس است و من شخصاً علاقه خاصی به رزمندهها و همه آنهایی که در آن دوران از همه چیز خود گذشتند دارم. این تعلق خاطر من باعث شد در درجه اول فیلمی در این حوزه بسازم.
اما از طرف دیگر فکر میکنم تا به حال آنچه در این حوزه مطرح شده بود بیشتر به سمت قهرمانپروری گرایش داشت که البته آن هم در زمان خود لازم بود. این مسئله در زمان جنگ جوانها را تشویق میکرد به اینکه به جبهههای جنگ بروند و از مملکت خود دفاع کنند، اما حالا لازم است به واقعیتهای جنگ و ویژگیهایی شخصیتی آنهایی که در این سالها به جبههها میرفتند بپردازیم؛ چیزی جدای از عملیاتها، شهادتها، جانبازیها و... اینکه بچههای جنگ در روزهایی که عملیات نبود چه میکردند، اینها گفته نشده بود.
در جنگ اقشار مختلفی حضور داشتند از طبقات مختلف جامعه با خاستگاههای متفاوت؛ از کشاورز و بقال و پزشک تا حتی مارگیر هم در جنگ بودند. ما زیاد به عمق وجود این آدمها نرفته بودیم. من میخواستم این فضای خشک را بشکنم و بگویم که بچههای جنگ از جنس خودمان بودند.
- و معتقدید که قبل از شما کسی به فکر شکستن این فضا نیفتاده بود؟
- کمتر اتفاق افتاده بود. من فکر میکنم فضای فرهنگی حاکم بر سینمای دفاع مقدس نمیطلبید که فیلمساز به این فضاها فکر کند.
- و آیا حالا این فضا بهوجود آمده است؟
- به نظرم این فضا وجود داشت. من خودم به این نتیجه رسیدم که میخواهم در این فضا فکر کنم. البته فیلم من با حدود سه سال تاخیر نمایش داده شد و این تاخیر حاصل همین تفکر بود. چون من یک شکل ویژهای از سینمای دفاع مقدس و آدمهای جنگ را مطرح کردم.
- یعنی فیلم شما قبل از «اخراجیها» که آن هم یک کمدی جنگی است، ساخته شده بود، ولی دیرتر اکران شد؟
- بله، و من نمیدانم چرا «پیکنیک در...» با این تاخیر طولانی اکران شد. شاید مسئله فیلم من یک چیزی مشابه مسئله نمایش ساز از تلویزیون است. کاری که انجام نمیشود!
- پس قبول دارید که حساسیت داستان فیلم شما باعث این موضوع شده است؟
- نه این طور نیست. چون فیلم بدون هیچ کم و کاست و حذفی به اکران عمومی در آمده است و نسخه نمایش داده شده همان نسخه جشنوارهای فیلم است.
- راستی، چه طور شد که «پیکنیک...» از فیلم تلویزیونی به سینمایی تبدیل شد؟
- به نظر من این فیلم پتانسیل تبدیل به یک کار سینمایی را داشت و به پیشنهاد من، سینمایی شد. البته انجمن سینمای دفاع مقدس که سرمایهگذار و تهیهکننده فیلم بود نیز آن را پذیرفت.
- پس شما با امکانات یک فیلم سینمایی، «پیکنیک...» را ساختید؟
- از نظر ساختار محتوایی و دراماتیک، فیلم را سینمایی کردیم. اما انتقاد من به مسئولین آن است که حمایت از سینمای دفاع مقدس در حد شعار است و هیچ امکاناتی در اختیار ما قرار نمیگیرد. به طور مثال تهیه توپ ضد هوایی، تانک و ... نیاز به امکانات مالی زیادی دارد ولی متأسفانه از ما حمایتی نمیشود و انگار قرار است فیلمهای جنگی تبدیل به منبع درآمد شوند و همین مسئله باعث میشود ما برای اجاره یک تانک برای نصف روز یک و نیم میلیون تومان بپردازیم.
- و آیا همین کمبودها باعث شد که از بازیگران تلویزیونی استفاده کنید؟
- من فکر نمیکنم این تقسیمبندیهای سینمایی و تلویزیونی مناسب باشد. بازیگران خاص تلویزیون یا سینما نیستند خیلیها در هر دو بخش فعالند.
- یعنی قبول ندارید که مردم ما عادت کردهاند بعضی بازیگران را فقط در تلویزیون و بعضیها را فقط در سینما ببینند؟
- شاید این طور باشد. ولی ما در استفاده از بازیگران محدودیت داریم. بسیاری از آنها در زمان ساخت «پیکنیک...» سر پروژههای دیگری بودند و چون ما مجبور بودیم فیلم را به جشنواره فجر آن سال برسانیم مجبور شدیم به افراد دیگری فکر کنیم.
- دلیل وجود فضاهای غیرواقعی و شکست زمان، در این فیلم چه بود؟ اشاره به زلزله بم و...
- چون به وجود یک سری ممیزیها فکر میکردم مجبور به شکست زمان شدم و فاصلهگذاری کردم. من میخواستم به بیننده یادآوری کنم که مشغول تماشای یک فیلم است. به همین خاطر حتی با صحنههای معروف فیلمهای جنگی شوخی صادقانه کردم، آنها اکثراً دوستان نزدیک من هستند.
- این تأکید و یادآوری چه لزومی داشت؟
- من میخواستم یک سری روابط انسانی را که کمتر به آنها توجه میشود نمایش بدهم. شاید تصویر کردن بعضی از این روابط حساسیت برانگیز میشد. پس من برای حفظ این فضا، یک سوپاپ اطمینان ایجاد کردم و البته خوشحالم که بیننده ارتباط خوبی با فیلم برقرار میکند.
- یعنی اگر این نگرانی وجود نداشت، فاصله گذاری نمیکردید؟
- این کار را میکردم. چون ملاک و معیارهایی دارم و معتقدم تقدس رزمندهها را نباید زیر سؤال برد. بعضی از المانهای جنگ نباید زیر سؤال برود. چفیه برای ما یک تقدسی دارد و این تقدس باید حفظ شود. من سعی کردم به این ظرافتها توجه کنم و ضمن ارادت به رزمندهها، فیلمی صادقانه بسازم.
- پس دلیل شوخی با فیلمهای جنگی، تنها به قصد شکست زمان بود؟
- غیر از این چون فیلم من طنز بود و سابقه این شوخیها در سینمای ایران وجود نداشت سعی کردم آنها را در قصه بگنجانم. به نظرم این صحنهها باعث مفرحتر شدن فیلم شده و بینندهای که آن فیلمها را به خاطر دارد، ارتباط خوبی با این شوخیها برقرار میکند.
- از فروش فیلم راضی هستید؟
- با توجه به این که تیزر تلویزیونی نداشتیم ولی الحمدالله فروش بد نبوده. اما صحبت من این است که ساخت یک فیلم جنگی پنج برابر یک فیلم غیرجنگی هزینه و انرژی میبرد. من به خاطر علاقه شخصی به سراغ این فضا رفتم اما از مسئولان تقاضای حمایت صادقانه از سینمای دفاع مقدس را دارم، نه حمایت شعاری. کار در این حوزه مشقات زیادی دارد و ما برای بقای فعالیت در آن، نیاز به حمایت جدی داریم.