این مجموعه تلویزیونی با اپیزودهای«قلب»، «فراز»،«امید» ، «مادر»، «بعد از طلاق»، «همکلاسی»، «آسانسور»، «پرتره» و ... در ساعت 20 هر روز به جز جمعهها پخش میشود و تکرارش را در برنامه خانواده، قبل از اخبار ساعت 14 میتوان دید. به پشت صحنه این سریال میرویم تا از حال و هوای گروهشان با خبر شویم. اگر مطلب را تا آخر بخوانید، حتما شما هم با ما هم عقیده میشوید که تنها از یک گروه همدست و خوب، یک مجموعه تلویزیونی موفق تولید میشود.
یک ساختمان تازهساز در بیمارستان موقوفه امیرافشار، بالاتر از نیاوران در خیابان کاشانک لوکیشن اصلی اپیزود «چند سال ناقابل» است. طبقه دوم این ساختمان برای 2 هفته اجاره شده و عوامل با سرعت کار میکنند. این سرعت را از برنامه آفیش روزانهای که روی دیوار زده شده هم میشود فهمید. حضور همه عوامل و بازیگرانی که در این روز بازی دارند، رأس ساعت 7صبح و شروع ضبط از ساعت 8 صبح اعلام شده است.
سید وحید حسینی کارگردان و تهیه کننده این مجموعه را با سریال «مثل همیشه» میشود به یاد آورد. او برای بسیاری از شبکهها، خصوصا شبکه یک، سریال ساخته است؛ «پسر خالهها» ، «زنگ آخر»و «همینه» برای گروه کودک و نوجوان شبکه یک و «تا جمعه»، «نیمرخ»، سری دوم «زیر آسمان شهر» و «طنزهای چروکیده چخوف» برای شبکههای دیگر. به نظر جوان میآید و خیلی سریع و فرز است. پس از پایان فیلمبرداری هر پلان، عوامل را جمع کرده و به اتاق دیگری برای گرفتن سکانس جدید میبرد.
اما او از این حجم کار هم ناراضی نیست چرا که به شبکه قول همکاری داده و کار را باید برساند. میگوید: «ایده اولیه کار از خودم بود. یعنی میخواستم سریالی بسازم که نه هفتهها طول بکشد تا مردم خسته شوند و قصهاش کشدار باشد و نه مثل کارهای روتین شبانه به نظر بیاید.
برای همین با همکارانم به شکل خاصی رسیدیم که از همان ابتدا هم معلوم بود خیلی آسان نیست. قرارمان این بود که هر اپیزود به شکل سریال 6 تا 7 قسمتی باشد و 120 دقیقه هم زمان ببرد. شنبه شروع شود و پنجشنبه تمام شود.
مبنایمان هم از همان اول 13اپیزود بود، یعنی 13 تا فیلم 120 دقیقهای، اما در طول کار به خاطر اینکه شبکه یک سراسری و ملی است به خاطر میلاد یا عزاداری یا سخنرانیهای ویژه برنامه پخش نمیشد و این طوری روندکار ما هم به هم ریخت و ما به همان اپیزودیک کار کردن بسنده کردیم و پخش را به عهده خود شبکه گذاشتیم. حالا ممکن است که برنامهای بیشتر از یک هفته طول بکشد و اپیزود بعدی از نیمه هفته بعدی شروع شود».
از او درباره ایده فیلم سینمایی از دل این اپیزودها میپرسم. او تایید میکند و میگوید: «چند وقتی است که بعد از ظهرهای جمعه، شبکه یک اقدام به پخش فیلمهای تلویزیونی ایرانی میکند.
این ایده هم از همان ابتدا از طرف جناب آقای برازش مدیر شبکه یک ارائه شد که جمعه هر هفته خلاصه این 120 دقیقه در قالب یک فیلم 90 دقیقهای به نمایش دربیاید ولی بعدها خودشان به این نتیجه رسیدند که فعلا زود است و ممکن است کار تکراری شود و قرار شده چند ماه بعد این فیلمها پخش شود».
در اتاقی که به شکل دفترکار یک شرکت طراحی و دکوراسیون داخلی است امیر مهدیکیا در نقش آرش مشغول کار است. او خواستگار دختری است که به طور اتفاقی برای طراحی به منزلش رفته است و حالا تلفنی که به او زده شده آشفتهاش کرده است. هوای گرم اتاق که به خاطر صدابرداری سرصحنه و سکوت کامل از خاموش کردن کولر حکایت میکند همه را کلافه کرده است.
فرشید رسولی مدیر تصویر برداری با دستمالی که به پیشانیاش بسته و پس از هر پلانی که میگیرد یکبار آن را به قول معروف میچلاند، حساسیت زیادی روی نور اتاق دارد. نور اتاق باید از نور چند آباژور اطراف میز تامین شود ولی همین اتفاق باعث میشود که سایه کیا که روی میز میافتد، تصویر دلخواه را ندهد.
با توافق امیدرضا صنعی دستیاریک و برنامهریز با چند تلق آبی و بنفش مشکل برطرف میشود و با یک برداشت اضافی، سکانس 4 از قسمت ششم گرفته میشود. حسینی میگوید؛ « برای مقوله طلاق چند اپیزود داریم. یکبار طلاق را از دید فرزندان بررسی کردیم؛ شد اپیزود «بعد از طلاق»، یک بار از دید زن و شوهر نگاه کردیم؛ شد اپیزود «پرتره»، یکبار تبعات آن را از دید مادر و فرزند چیدیم؛ شد اپیزود «فراز» و بار دیگر به مشکلات اقتصادی و تنگدستیهای مالیاش برگشتیم؛ شد «امید».
حتی در مورد ازدواج هم در اپیزود «آسانسور» نگاهمان با اپیزود «چند سال ناقابل» فرق میکرد. در واقع ما تا حد زیادی پایبند نگاههای متفاوتمان بودیم. در جاهایی هم وارد موضوعاتی مانند مردان دوزنه شدیم که شاید کمتر به آن پرداخته شده بود».
40 روز کار برای 7 روز پخش از تلویزیون
نام رامین ناصر نصیر به عنوان سرپرست نویسندگان اولین نوشتهای است که روی تیتراژ پایانی میآید. حسینی میگوید اسفند 84 با ناصر نصیر درباره متنها صحبت کردیم و با گروهی از نویسندگانی که از طرف هر دویمان انتخاب شد یعنی حمید گرشاسبی، علی کاظمیان، زنده یاد سعید قاسمیان، جمیله دارالشفایی و کوروش نریمانی شروع به نوشتن متنها کردیم، بعد از آن از خرداد 85 پیش تولید را شروع کردیم و اواخر شهریور بودکه با اپیزود «فراز» کار را کلید زدیم. قرارمان هم این بودکه وقتی از بهمن ماه کار روی آنتن میرود ما خیلی جلو باشیم اما سختی کار باعث شد که کمکم فاصله ضبط و پخش فیلم کم شود.
به گفته حسینی، به طور متوسط فیلمبرداری هر اپیزود 25 روز طول میکشد و 15 روز هم صرف مونتاژ موسیقی میشود و در کل هر اپیزود چیزی حدود 40 روز طول میکشد که قرار است در 7 روز روی آنتن برود. با این حساب ما برای هر اپیزود «حداقل 3 هفته کم میآوریم. به نظر میرسد این اتفاق میتواند روی کیفیت کار تاثیر بگذارد.
حسینی ضمن اینکه این حرف را قبول دارد، میگوید: «خودم هم ترجیح میدادم کار کامل تولید شود و بعد روی آنتن برود. ولی اصرار شبکه به پخش این مجموعه، فشار شدیدی روی عوامل گذاشته است. اما این به این معنی نیست که از کار زده شود. سعی ما بر این است که تا آنجا که میتوانیم کار را به بهترین نحو روی آنتن بفرستیم».
واقعبینی در لواسان
2 بنگاه در کنار هم. اولی لوکیشن بنگاه و دومی برای استراحت گروه گریم و تعویض لباس است. اینجا لواسان، بنگاه حاجی صابری است. ساسان نخعی صدابردار به همراه محمود کاشانی دستیارش در کنار چاووش هنرآموز و محمدرضا ملکمحمدی (دستیاران کارگردان) جایی برای نشستن پیدا میکنند. نخعی از اینکه امروز در یک لوکیشن بسته صدا میگیرد راضیتر است. چون چند لحظه قبل مجبور بوده در بلوار روبهرویی سکانسی را بگیرد که امکان بستن خیابان وجود نداشته و اینطوری کنترل صدا خیلی سخت بوده است.
در این میان نورالدین جعفری دستیار تصویربردار هم نارضایتیاش را در کوتاهی سقف بنگاه اعلام میکند و میگوید با این سقف کوتاه امکان نورپردازی مناسب خیلی سخت است. اما دیگر همه میدانند که گله و شکایت هیچ سودی ندارد. اگر قرار باشد به خاطر یک سقف، لوکیشن عوض شود و یا کار عقب بیفتد تا حالا 2 تا اپیزود هم روی آنتن نرفته بود. با اشاره رضا خیری دستیار دیگر کارگردان همه ساکت میشوند و با علامت دست سحر عقیقی منشی صحنه ضبط شروع میشود.
کار با حرفهایها راحتتر است
رامین راستاد را حالا بیشتر از قبل میشناسیم. قبلتر از زمانی که در یکی از اپیزودهای «داستان یک شهر» اصغر فرهادی بازی کرده بود. او را با خسرو «زیر تیغ» و «میم مثل مادر» بیشتر به یاد میآوریم. او که در اپیزود «واقعبینی» در نقش بهرام نقشی تقریبا منفی دارد، در این مجموعه انتخاب بازیگران و بازیگردانی را هم برعهده دارد.
در اینکه یکی از عوامل موفقیت این مجموعه را باید در انتخاب بازیگران و حضور بازیگران حرفهای دانست، نباید شک کرد. اما هماهنگ کردن همین بازیگرانی که قرار است در کمتر از یک ماه در هر اپیزود حضور داشته باشند هم کار چندان آسانی نیست.
جدا از انتخاب و قبول هر یک از آنها، هماهنگ شدن بازیگر در طول 20 روز با کل فضای گروه کارگردانی و داستان طوری که هم او اذیت نشود و هم بهترین بازی از او گرفته شود، مسلما فرصت و دقت زیادی را میطلبد.
اتفاقی که تا حد زیادی در این مجموعه رخ داده است. بازی مهرانه مهینترابی در «فراز»، ثریا قاسمی در «مادر»، میکاییل شهرستانی و مرجانه دلدار گلچین در «بعد از طلاق» و امیرحسین صدیق، مهتاج نجومی و آناهیتا همتی در «آسانسور»، اصغر همت در «پرتره»، کمند امیرسلیمانی و پوراندخت مهیمن در «چند سال ناقابل»، مهوش وقاری، شراره دولتآبادی و فریده دریامج در «امید» شاید یکی از دلایلی باشد که این قسمتها را برای ما دوستداشتنیتر کرده است.
از ویلا تا آسانسور
مکان: خیابان شریعتی، خانهای که فضای آن شبیه کافیشاپ است.
زمان: ساعت 10 صبح
قرار است اپیزود «آسانسور» در اینجا ضبط شود. امیر غفارمنش که نقش دوست و همکار حمید (امیرحسین صدیق) را برعهده دارد، انگار که از فضای موجود راضی باشد، ضمن خواندن دیالوگهایش منتظر نوبتش است. فعلا سکانسی که مربوط به حمید و صبا است گرفته میشود.
مکان: رستورانی در خیابان میرداماد
زمان: ساعت12
عوامل سریعتر از آنچه فکر کنید وسایل را جمع و جور کردهاند و به لوکیشن جدید رسیدهاند. قرار است ضمن اینکه عوامل در این رستوران ناهارشان را میخورند از حاضرین در رستوران هم فیلمبرداری شود. وحید مشاری مدیر تدارکات با مدیر رستوران هماهنگیهای لازم را کرده است. بعضی از مشتریان که ناغافل شاهد گروه فیلمبرداری هستند، جوزده میشوند و بعضی دیگر سعی میکنند خودشان را به بیخیالی بزنند.
حسینی انتخاب لوکیشنهای متعدد در این مجموعه را یکی از سختترین قسمتهای کار میداند. حدود 180 لوکیشن تاکنون برای این مجموعه انتخاب شده است. به طوری که گاهی یک مجموعه تا 20لوکیشن هم داشته است.
محدودهاش را از خانههای معمولی، لوکس، قدیمی تا ویلا، شرکت و مؤسسات دولتی در نظر میگیرد و میگوید برای اپیزود «واقعبینی» مجبور شدیم ویلایی در لواسان را اجاره کنیم. فقط به خاطر نشان دادن یک لوکیشن لوکس و شیک، در عین حال گاهی پیش آمده که در روز در 3 تا لوکیشن فیلمبرداری داشتهایم. مجموعه تلویزیونی «پنجره» راحتی اگر به عنوان اولین گام برای ساخت مجموعههای مربوط به گروه خانواده هم به حساب بیاوریم، مجموعهای موفق از کار درآمده است.
هرچند ساعت پخش این مجموعه طوری است که ظهرها مخاطبانش بیشتر افرادی هستند که در خانهاند و بعدازظهرها هم ساعت پخش مناسبی ندارد. اما به لحاظ انتخاب بازیگر متن و نوع کارگردانی سکانس – پلان که از خردشدن پلانها جلوگیری میکند، این مجموعه قابل دفاع است.
چرا که اپیزود بدون وارد شدن به حاشیهها موضوعی را که گاه در دست کارگردانی میتواند خوراک یک سریال 26قسمته باشد، در حد یک فیلم 120 دقیقهای جمع میکند و مخاطب را هم راضی نگه میدارد.