تا سالها كشفيات و نظريات در اين عرصه آدمي را از خوابي ديرينه بيدار ميكرد و حوزههاي نامكشوفي را جلوي ديدگان او ميگسترد. البته روانشناسي، روانكاوي و روانپزشكي 3حوزه مجزا هستند كه متأسفانه بسياري از اوقات به جاي هم بهكار ميروند.
روانشناسي، بهمعناي اخص، به مطالعه درخصوص پديد آمدن شخصيت(خود) ميپردازد، مسير تحولات آن را برميرسد و عواملي را كه در شكلگيري و تغيير خود حياتي هستند ميپژوهد؛ عواملي كه با توجه به هر اقليم، گوناگون است و متفاوت. البته مزيت كتاب «روانشناسي خود» اين است كه علاوه بر بررسي موارد فوق، روش مرور خويشتن را در پيش ميگيرد؛ روشي كه برگرفته از يك نظريه شناختي است و آن را با نظريهاي كه با فرهنگ ما جوشيده است، يعني نظريه خودي اقبال لاهوري درميآميزد. حُسن آشكار اين روش، بهرهوري از دستاوردهاي شاخههاي مختلف دانش و حكمت غرب و شرق است كه با حضور پررنگ عناصر فرهنگي ما به نوعي بومي شده است. شايد با خواندن عنوان كتاب، انتظار نوشتهاي صرفا علمي داشته باشيم اما موضوع و مضمون آن به گفته خود نويسنده آگاهي و هشياري نسبت به اصل و ذات خويشتن است.