آنها در هر قدم كه در طبيعت برميدارند زبالهها را جمع ميكنند تا ديگران هم از زيباييها لذت ببرند. در اين گزارش جواد محمودخاني از شروع كارش و اينكه چطور به فكر تميزكردن طبيعت از زبالهها افتاده تعريف ميكند. او ميگويد كه ابتدا بهصورت تفريحي و شخصي اين كار را ميكردم اما بعد وقتي با خانواده كوهپيمايي ميكرديم تصميم گرفتيم هميشه بهعنوان يك وظيفه آن را انجام دهيم و براي همين در كوهپيماييها بيشتر جاهايي را انتخاب ميكنيم كه ميدانيم كثيف هستند.
- از كجا شروع شد؟
زندگي در محيطي سرسبز و زيبا، آرزوي هر انساني است. در حقيقت حضور در چنين محيطي ميتواند موجب ايجاد شادي و طراوت در روحيه انسان شده و كيفيت زندگي او را افزايش دهد. در مقابل، شهري كه اثري از فضاي سبز در آن نيست و فقط هواي آلوده و پردود به چشم مي آيد همه را آزرده ميكند. حالا براي جلوگيري از قرارگرفتن در اين شرايط چه بايد كرد؟ همين سؤال باعث شد تا جواد محمودخاني با خانوادهاش در راهپيماييهايي كه در كوه و طبيعت دارند به فكر پاكسازي آن باشند. البته ابتدا اينگونه نبود. او ميگويد: ابتدا من به تنهايي وقتي از كوه بالا ميرفتم يا پايين ميآمدم زبالههاي مزاحم را از جلوي پا بر ميداشتم. رفتهرفته اين كار براي من عادت شد. هربار دوستان و خانواده هم بهصورت تفريحي با من همراهي ميكردند. اما وقتي ديدم طبيعتي كه ما در آن نفس ميكشيم چقدر كثيف است با دوستان و خانواده كه ديگر يك گروه شده بوديم اين موضوع را مطرح كردم و قرار شد كه بهطور دائم اين كار را انجام دهيم. اكنون يك سالي است كه او توانسته با فعاليتهاي محيطزيستي خود، دوستان و خانوادهاش را هم علاقهمند به پاكسازي طبيعت كند. او با راهاندازي «كانون طبيعت و انديشه»، به شهرها و روستاهاي فراواني سفر ميكند تا هم ورزشي كرده باشد و هم بتواند كوهها و دشتها را از زباله پاك كند. آنها معمولا نقاط شلوغ كه محل رفتوآمد زيادي است را انتخاب ميكنند تا بتوانند در پاكسازي طبيعت بيشتر كمك كرده باشند.
- تفكيك زبالهها
مسئله مهم در جمعآوري زبالهها تفكيك آنهاست، از اينرو اعضاي كانون كه اكنون بهصورت تخصصي اين كار را انجام ميدهند تصميم گرفتند كه آنها را درهمان مبدا تفكيك كنند. محمودخاني ميگويد: من سعي كردم مطالعاتي در مورد جمعآوري زباله و نحوه تفكيك و امحاي آنها داشته باشم و براي همين متوجه شدم كه بهترين كار اين است كه زبالهها را از همان محل جمعآوري بهصورت تر و خشك جدا كنم. ما سعي ميكنيم زبالهها را تفكيك كنيم تا در امحا مشكل پيش نيايد اما خوب است كه شهروندان بدانند برخي زبالهها امكان بازيافت در طبيعت ندارد و نبايد روي زمين رها شوند. الان خانواده من ميدانند كه كاغذ و مقوا و انواع پلاستيك، زباله خشك هستند و بايد در كيسه جدا باشند و باقيمانده غذاها هم بايد جدا باشند و بهصورت جداگانه تحويل داده شوند.
- با زبالهها چكار كنيم؟
بعد از آنكه اعضاي كانون طبيعت و انديشه، كار جمعآوري زبالهها را بهصورت حرفهاي شروع كردند، به سراغ نهادها و مراكزي رفتند تا به آنها در اين زمينه كمك كنند چون بايد زبالههاي جمعآوريشده را به جايي ميبردند كه دوباره پخش نشود. محمودخاني ميگويد: ما با شهرداري قزوين هماهنگ كرديم كه زبالههاي جمعآوري شده را تحويل آنها دهيم تا آنها را امحا و در اين كار به ما كمك كنند. خوشبختانه شهرداري قزوين كمك فراواني به آنها ميكند و اكنون زبالههايي كه جمع ميكنند توسط مأموران شهرداري امحا ميشود. او ادامه ميدهد: البته در قزوين به اين صورت است اما در شهرهاي ديگر ما واقعا نميدانيم كه با زبالهها چه بايد بكنيم و كاش در اين زمينه شهرداري هر منطقه و استان راهنمايي داشت.
- جنگ با زبالهها
وقتي صحبت از فرهنگ و تمدن ميشود ما داستانهاي طولاني در مورد تاريخ و متمدن بودنمان داريم اما چرا وقتي به كوه و جنگل ميرويم بدون توجه، زبالهها را به اطرافمان پرت ميكنيم و حتي از اين كارمان لذت هم ميبريم؟ محمودخاني ميگويد: من از كودكي عاشق طبيعت و كوهنوردي بودم، براي همين وقتي بزرگتر شدم هرفرصتي كه پيدا ميكردم با دوستان يا خانواده به كوه ميرفتم. اما بعد از مدتي تصميم گرفتم اين كار را بهصورت حرفهاي انجام دهم. براي همين گروهي تشكيل داديم تا به كوههاي شهرستانها و استانهاي مختلف برويم. چيزي كه هميشه ما را دركوهپيماييها ناراحت ميكرد، زبالههايي بود كه حتي گاهي پاي ما به آنها گير ميكرد و علاوه بر اينكه بسيار خطرناك بودند، اطراف ما را هم زشت كرده بودند. محمودخاني ادامه ميدهد: بايد بدانيم كه طبيعت و محيطزيست از عمده پناهگاههايي است كه ميتوانيم پس از ساعات پرمشغله زندگي، تنشها و فعاليتهاي روزمره براي كاهش استرسهاي رواني و روحي به دامان آن رهسپار شويم و اين حق همه انسانهاست كه از اين موهبت الهي به اندازه ما بهره ببرند. نبايد با ريختن اشياي اضافي و زباله در آن، اين حقالناس را ناديده بگيريم. او معتقد است كه فرمول شفابخش هر فعاليت و موضوع محيطزيستي، فرهنگسازي و تغيير باورهاي مردم است تا انتظار تغيير در وضعيت موجود را داشته باشيم و براي اين باورش هم مثال خوبي دارد. ميگويد: وقتي الان بچههاي كوچك خانواده كار ما را ميبينند آنها هم ياد ميگيرند كه زبالهها را روي زمين نريزند. بارها شده كه اگر كيسه يا سطل زباله نبوده آشغال را دستشان نگه داشتهاند تا سطل زباله پيدا كنند.
- فرهنگ زباله نريختن
تقريبا تمام مردم ميدانند كه بايد محيطزيست حفظ شود اما متأسفانه براي حفظ آن اقدام عملي انجام نميدهند. تا زماني كه دانستن، به باور تبديل نشود، هيچ حركت مثبتي در زمينه حفظ محيطزيست انجام نخواهد شد. او خاطرات فراواني از همين يك سال كارش دارد و ميگويد: ما معمولا براي كوهپيمايي و پيكنيك، مكانهاي پر رفتوآمد كه زباله دارند را انتخاب ميكنيم؛ مثلا همين چند وقت پيش درياچه عروس را انتخاب كرديم كه مردم زيادي براي تعطيلات به آنجا ميروند. عصر، زمان بازگشت، هر كدام از بچههاي كانون كيسههاي مخصوص را برداشتند تا زبالهها را جمع كنيم كه حدود ۴۰ كيسه شد. وقتي مردم كار ما را ديدند برخي از آنها هم ما را همراهي كردند و كار خيلي قشنگي انجام شد بهطوري كه كيسه كم آمد. محمودخاني ميگويد: اين تجربه شيرين به ما نشان داد كه آموزش و فرهنگسازي ميتواند بسيار به اين كار كمك كند تا ديگر كسي زباله نريزد . با تعداد نفراتي كه به اين حركت دوستانه پيوستند اين اميد در ما زنده شد كه مردم نگران وضعيت محيطزيست در محل زندگي و شهر خود هستند. او ميگويد: بارها شده به كساني كه در حال زباله ريختن هستند تذكر دادهام، برخي تهديد و توهين ميكنند اما من وظيفه خودم ميدانم و تذكر ميدهم چون بهنظر من نهتنها يك كوهنورد كه عاشق كوه است هرگز در كوه آشغال نميريزد ؛ ضمن آنكه كوهنورد واقعي آشغال ريخته شده ديگران را هم جمع ميكند. اما مگر يك كوهنورد، يك مأمور شهرداري و يا يك محيطبان چقدر ميتواند به مردم تذكر بدهد؟ آنها بايد خودشان رعايت كنند. او معتقد است كه بايد فرهنگ نريختن زباله را از مدرسه آموزش دهند و ميگويد: مثلا اگر آموزش و پرورش كه ساعات زيادي دانشآموزان را تحت آموزش خود قرار ميدهد بتواند در اينباره كمك كند بسيار خوب است يا اينكه صدا و سيما و مساجد با تعامل با يكديگر براي محيطزيست فرهنگسازي كنند.
- سفرهاي زبالهاي
زندگي در محيطي سرسبز و زيبا، آرزوي هر انساني است. در حقيقت حضور در چنين محيطي ميتواند موجب ايجاد شادي و طراوت در روحيه انسان شده و كيفيت زندگي او را افزايش دهد. در اين يك سال اعضاي اين كانون به شهرها و نقاط تفريحي زيادي سفر كردند و تجربيات فراواني هم دارند. محمودخاني ميگويد: متأسفانه در برخي نقاط حجم توليد زباله خيلي زياد است و بيشتر توليدكنندگان اين ميليونها تن زباله، من و شمايي هستيم كه بيتوجه به وضعيت پرمخاطره محيطزيست، فقط زباله توليد ميكنيم؛ از باز و رها كردن بسته چيپس و پفك بگير تا ريختن تهماندههاي غذا روي زمين. او خاطرات فراواني هم از سفرهاي محيطزيستياش دارد و ميگويد: در روستاي حليمهجات كه براي تفريح رفته بوديم زمان بازگشت طبق معمول هميشه كيسه زباله و دستكشها را برداشتيم تا زبالهها را جمع كنيم. وقتي اهالي كيسههاي ما را ديدند تصور ميكردند كه شغل ما همين است. او ادامه ميدهد: اهالي از ما ميپرسيدند در شهرداري كار ميكنيد؟ چقدر حقوق ميگيريد و آيا كارمند نميخواهيد؟ براي همين من به آنها كارمان را توضيح دادم و خواستم كه كمكمان كنند كه تعدادي از آنها هم همراهي كردند. او ميافزايد: جالب است كه در برخي مسيرهاي راهپيمايي ما سطلهاي زباله ميبينيم اما اكثرا خالي هستند و زباله كمي در آنها وجود دارد اما كل مسير پر از زباله است و اينجاي تامل دارد. او ميگويد: در دره بهرام آباد وقتي زبالهها را جمع كرديم و تحويل محيطبانان منطقه داديم آنها را سوزاندند كه خيلي ناراحتكننده بود چون هوا را آلوده كردند و دود زيادي راه انداختند.
- برنامههاي آينده
محمودخاني دوست دارد كه كارش را ادامه و حتي وسعت هم بدهد. او ميگويد: بايد اين كار را با قدرت فراوان ادامه بدهيم و به شهرهاي بيشتري سفر كنيم تا محيطزيست پاك و تميز داشته باشيم.او معتقد است اگر شهروندان نسبت به پاك كردن محيطزيست و زباله نريختن حساس نشوند اين چرخه معيوب ميماند و تنها تلاش عدهاي محدود براي پاك كردن محيطزيست بيفايده است. او همچنين درنظر دارد كه در سفرهايشان پيامهاي محيطزيستي هم داشته باشد تا مردم با خواندن آنها فرهنگ استفاده از محيطزيست را ياد بگيرند و در حفظ آن كوشش كنند. محمودخاني ميگويد: مثلا يكي از رسوم غلط ما ايرانيها در زماني كه به محيطهاي طبيعي ميرويم، برپا كردن سور و سات كباب است، همين كلي آلودگي دارد. ما قصد داريم به خانوادهها بگوييم كه از بردن خوراكيهاي بستهبندي شده صرفنظر كنند يا اينكه فقط به مقدار مورد نياز آب شرب مصرفيشان را در بطري آب قرار داده و با خالي شدن بطري، آن را در طبيعت رها نكنند. او معتقد است كه خانواده در آموزش حفظ محيطزيست بسيار مهم است و براي همين اكنون كه خانوادهاش را همراه خود كرده، بسيار خوشحال است.
- خانواده محيطزيستي
با رعايت چند شيوه ساده، شهر و محيطزيست را از آلودگي نجات دهيم. پشت درخت جاي زباله نيست. اين روزها زمين حال و روز خوبي ندارد. براي دانستن اين موضوع، كار سختي پيش رو نداريم. فقط كافي است به زيستگاههاي طبيعي اطراف محل سكونت خودمان سري بزنيم؛ اين را محمودخاني ميگويد كه اكنون ديگر با كمك ۲ برادر و ۳ خواهرش زبالههايي كه پس از تفريح مردم توسط ديگران، گاهي سهوا و گاهي عمدا در طبيعت رها شده و راه تنفس گياهان و درختان را بسته و رودخانههاي جاري و زلال را به گنداب تبديل كرده، دانه به دانه جمع ميكنند. او از اينكه اعضاي خانوادهاش هم دوستدار طبيعت هستند و او را همراهي ميكنند، ابراز خرسندي ميكند و ميگويد: وقتي كودكان ببينند كه خانوادهها چطور به حفظ محيطزيست كمك ميكنند آنها هم ياد ميگيرند كه زمين را دوست داشته باشند و در پاك ماندن آن تلاش كنند. او ميافزايد: خانوادهها وقتي در كنار وسايل تفريحي كه با خود به پيك نيك ميآورند كيسه زباله هم داشته باشند آن وقت ديگر هيچ زبالهاي روي زمين نميماند و يك شهر پاك و تميز خواهيم داشت. اين خانواده طبيعتا در سفرهايشان فرزندانشان را هم ميبرند و از اين طريق به آنها آموزش ميدهند چطور زبالهها را جمع و آنها را تفكيك كنند.
- امانت خدا
« فراموش نكنيم در هر نقطهاي كه نشستيم در تميز نگه داشتن مكان خود دقت لازم را داشته باشيم؛ چون وظيفه تميز نگهداشتن محيطزيست در محيط كار، خيابان و جادهها، پاركها، كوه و دشت، ساحل رودخانه و دريا به عهده خودمان است. محمودخاني ميگويد: وقتي بطري نوشابه، پاكت چيپس، سانديس و هر خوراكي ديگري را جمع ميكنم خيلي ناراحت ميشوم چون گاهي بهخاطر اين زبالهها اصلا زيباييهاي زمين زيرپاي ما ديده نميشود». او كه اخيرا سفري به شمال كشورداشته ميگويد:« متأسفانه وضعيت ساحل خيلي بد بود. من هميشه در كودكي وقتي به دريا ميرفتم ساحل پر از صدف بود اما الان فقط آشغال خوراكي و چوبهاي سوخته را ميبينيم و اين واقعا ناراحتكننده است». او ياد خاطرهاي ميافتد و ميگويد:« يكي از اقوام من ميگفت برخي از زبالهها چون به چرخه طبيعت باز ميگردند اگر روي زمين بمانند اشكال ندارد، درحاليكه اگرچنين هم باشد باز هم طبيعت را زشت و آلوده ميكند و ما بايد از اين منظر به موضوع نگاه كنيم.»