اينجا مركز خيريه توانبخشي بيماران اعصاب و روان اميد فرداست؛ جايي كه خيلي از بيماران تحت حمايتهاي خيريني بينام و نشان به فردايي روشن ميانديشند و خود را آماده زندگي تازهاي ميكنند؛ «زندگي آرام.»
در مركز خيريه توانبخشي بيماران اعصاب و روان، زنان در يك طبقه بستري هستند و مردان در طبقهاي ديگر. تعداد آنها سرجمع به 60نفر ميرسد. هستند بيماراني كه بهصورت شبانهروزي در اين مركز بستري نيستند اما روزانه از خدمات پزشكي و درماني اين خيريه بهره ميگيرند. مهرنوش كاوه مديريت اين مركز را برعهده دارد. او قبل از اينكه در اين مركز خيريه مشغول بهكار شود در مركز خيريه فرزندان حضرت زهرا فعاليت داشت كه از زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنها حمايت ميكردند؛«حمايتهاي تحصيلي، خريد مسكن، كاريابي و... تنها بخشي از فعاليتهاي من و همكارانم در آن مركز بود».
به گفته خانم دكتر كاوه تفاوتي كه آنها با ديگر مراكز داشتند اين بود كه در خيريه فرزندان حضرت زهرا بر سلامت روان مادرها و بچهها بسيار توجه ميشد؛«من همسرم روانپزشك است و در اين زمينه كمكهاي بسياري به ما كرد. طوري كه با همفكري همسرم به فكر راهاندازي مركزي افتاديم كه بتواند از بيماران اعصاب و روان حمايت كند.خب مراكز زيادي در حوزه زنان سرپرست خانوار، كودكان كار، بچههاي بيسرپرست، معتادان و... فعاليت ميكنند اما مركزي نبود كه به بيماران اعصاب و روان خدمات ارائه كند و آنها را تحت پوشش خود قرار بدهد.»
خانم دكتر به واسطه كارش بسيار شاهد زنان و كودكاني بود كه پس از فوت همسر و پدر خانواده دچار بحران ميشدند و به خوبي ميدانست كه افراد در شرايط مختلف كاملا متفاوت عمل ميكنند. خيليها در رويارويي با يك بحران در زندگيشان به بنبست ميرسند و در موارد بسياري ممكن است دچار بيماريهاي اعصاب و روان شوند كه كوچكترين حالت آن افسردگي است؛«سال 85بود كه ما اين مركز را راهاندازي كرديم؛ يعني مركز خيريه توانمندسازي بيماران اعصاب و روان؛ بيماراني كه نياز به سلامت روان دارند تا به زندگيشان در كنار مردم ديگر ادامه بدهند.» به همينخاطر در اين مركز گروهي گرد هم آمدهاند و در زمينههاي پيشگيري، درمان و توانمندسازي همه نوع خدماتي را به بيماران ارائه ميدهند. بد نيست بدانيد در ابتدا اين مركز در استان البرز و فقط براي خانمها تاسيس شد و بعدها به تهران انتقال يافت.
- هفت سيني به شكل اميدفردا
«خيليها تصور ميكنند يك بيمار اعصاب و روان متوجه هيچچيز نيست اما آنها از نظر جسمي و عقلي دچار مشكل نيستند فقط از لحاظ ارتباطي دچار اختلال و مشكل شدهاند. در اين مركز تمام نگرش و تلاشمان اين است تا افراد را درمان و بار ديگر به جامعه بازگردانيم.» البته در اين خيريه نمونه اين افراد را به راحتي ميتوانيد در ليست بايگاني شده پروندهها پيدا كنيد. افرادي كه روزي با حالي بد وارد خيريه شده بودند و الان در كنار خانوادهشان هستند؛ طوري كه ديگر كسي نميتواند ميان آنها و ديگر افراد جامعه فرق بگذارد. مهرنوش كاوه در ادامه برايمان اينطور توضيح ميدهد: «شايد باورتان نشود اما ما بيماراني را داشتهايم كه امروز يا سركار ميروند يا در حال تحصيل هستند و عدهاي هم زندگي تشكيل دادهاند». در اين خيريه در طبقات كه قدم بزنيد افرادي را خواهيد ديد كه زندگي آرام و منظمي دارند و همه توان خود را بهكار بستهاند تا بهبود پيدا كنند.
در واحد مردان و زنان در اتاقها تختهايي به موازات هم قرار گرفته و هر بيمار در كنار تخت خود وسايل مربوط بهخود را قرار داده؛ از ليوان و شانه گرفته تا ديگر وسايلي كه به آن نياز دارند. زمان خوبي را براي بازديد از واحدها انتخاب نكردهايم چراكه خيلي از بيماران وقت خوابشان است و آنها با استراحتي كوتاه بايد خود را آماده فعاليتهاي عصرانه كنند؛ از ورزش كردن گرفته تا نقاشي و يادگيري كامپيوتر، سفال، كتابخواني در كتابخانه و... . در اين مركز فقط به بيماران دارو داده نميشود يا اينجا فقط محل خواب و خانه دوم بيماران نيست بلكه آنها با انجام فعاليتهايي كه كادر درماني برايشان درنظر گرفتهاند درصدد هستند تا به زندگي عادي خود بازگردند و فعاليتهاي تازهاي را ياد بگيرند.
نمونه كارهاي بيماران را ميتوانيد در يكي از اتاقها ببينيد. آنها هم مثل خيلي از هنرمندان ديگر قادرند كارهاي زيبايي را با دستان توانمند خود خلق كنند. سفالگري، نقاشي با موزائيك، تابلوهاي معرق و نقاشي بخشهايي از نمونه كارهاي بيماران است. آنها حتي سفره هفتسينشان سفالهاي دستساز خودشان بوده كه آن را به شكل «اميد فردا» نام مؤسسهشان، طراحي كرده و هفتسينشان را در آن چيدهاند.
- بيماراني كارآزموده
در مركز خيريه توانمندسازي بيماران اعصاب و روان اميد فردا بيماران يا بهصورت رايگان يا با پرداخت حداقل هزينه از خدمات بهره ميگيرند؛ «در حال حاضر فضاي ما براي بستري بيماران، بسيار محدود است. در حال حاضر 60بيمار بهصورت شبانهروزي در اين مركز بستري و 30نفر ديگر به شكل روزانه خدمات دريافت ميكنند. در اين ميان اگر متوجه بشويم كه بيماري داراي وضع مالي بسيار ضعيفي است يا در تأمين سادهترين نيازهاي خود مانده، هزينهاي دريافت نميكنيم اما از بيماران ديگر كه قادر به پرداخت هزينه هستند، حداقل هزينه را دريافت ميكنيم؛ چراكه اين خيريه با كمكهاي مردمي روي پاي خود ايستاده و داروهاي آنها هزينه دارد. در كنار اين، ما كادر مجربي داريم كه به اين بيماران خدمات ارائه ميدهند.» به گفته مهرنوش كاوه، بيماراني به اين مركز مراجعه ميكنند كه اميد زيادي به درمانشان ندارند يا اطرافيانشان ديگر از آنها خسته شدهاند و ميخواهند بيمار را جايي بگذارند كه ديگر مشكلي ايجاد نكند؛ چراكه بيماران اعصاب و روان اطرافيان را درگير خود ميكنند؛«در اينجا ما همه تلاشمان بر اين است كه بيمار بهبود پيدا كند يا اگر خيلي اوضاع وخيمي داشت حداقل توانمند شود. به همينخاطر ما كادري از روانپزشك، پزشك عمومي، مددكار، روانشناس، پرستار، روان پرستار، پرسنل خدماتي و استاداني كه در بخشهاي مختلف آموزش ميدهند را تشكيل دادهايم تا به اين بيماران خدمات ارائه بدهند.»
با اين كادر حرفهاي، هر بيمار تازه واردي، اول تحت معاينه روانپزشك قرار ميگيرد تا او با شناسايي نوع بيماري، ديگر كادر درماني را وارد عمل كند. در اينجا بيماران از همان ابتداي ورودشان مسئوليتپذيري را تمرين ميكنند. آن هم با انجام دادن سادهترين كارها؛ «ما در مركز با بيمار طوري رفتار نميكنيم كه تصور كند اينجا فقط بايد استراحت كند و دارو مصرف بكند. ما بيماران را در خيلي از كارها شريك ميكنيم تا خود را براي انجام فعاليتهاي پس از بهبودي آماده كنند. مثل مرتب كردن تخت كه سادهترين كار است تا انجام فعاليت در كارگاهها، گذراندن دورههاي روانشناسي و كمك گرفتن از مددكاران و... . بعد كه بيمار تا حدودي بهبود پيدا كرد حتي در آشپزخانه يا خريد هم از او كمك ميگيريم تا با كارگروهي ارتباط بگيرد.» در اينجا 20نوع فعاليت براي بيماران درنظر گرفته شده است كه گليم بافي، كار با سراميك، خلاقيت، سوزندوزي، خياطي، نقاشي، كارگاههاي يادگيري مهارتهاي جمعي و... بخشهايي از اين فعاليتهاي روزمره هستند؛ «ما با مدارس بزرگسالان و نهضتهاي سوادآموزي هم در ارتباط هستيم و به محض بهبود اوليه آنها را براي يادگيري درس در حدي كه بتوانند بنويسند و بخوانند آماده ميكنيم. حالا اگر در اين ميان كسي بود كه علاقه به ادامه تحصيل داشت، اين زمينه را براي او آماده ميكنيم».
- زندگي آرام پس از 30سال
هدف مركز خيريه توانمندسازي بيماران اعصاب و روان بيشتر روي پيشگيري متمركز شده است. آنها معتقدند كه اگر افراد مستعد بيماري اعصاب و روان شناسايي شوند و بيماري آنها در همان مرحله اوليه درمان شود خيلي بهتر از زماني است كه بيماري آنها حاد شده باشد و ديگر اميدي به بازگشت آنها به حالت طبيعي خود نباشد؛ «من بيماري داشتم كه همسر و فرزند خود را كتك ميزد و از دخترش خوشش نميآمد. همسر اين خانم 30سال تمام رفتارهاي او را تحمل ميكند كه اين خود قابل ستايش است اما در نهايت خانمش را براي درمان به اين مركز ميآورد. باورتان نميشود كه اين خانم بعد از گذراندن دورههاي درماني ديگر مثل گذشته نيست و بسيار توانمند شده است. او حالا هم همسرش را دوست دارد و هم فرزندش را و زندگي آنها بسيار آرام و گرم شده است. حالا هرازگاهي اين آقا با مركز ما تماس ميگيرد و بابت اين موضوع از كادر درماني تشكر ميكند. اين براي همه ما بهترين هديه است كه بيماري بهبود پيدا ميكند و به زندگياش بازميگردد.» در اينجا بيماران بسياري مراجعه ميكنند كه هر كدام سرنوشت مخصوص بهخود را دارند؛ مثل دختري كه زماني مربي بدنسازي بوده اما با روي آوردن به اعتياد تا كارتنخوابي هم پيش ميرود. او حالا نهتنها موفق شده كه اعتيادش را ترك كند بلكه از لحاظ اعصاب و روان هم بهبود پيدا كرده و حالا دوباره به ورزش روي آورده.
دكترمهرنوش كاوه در اينباره ميگويد:«ما به معتاداني سرويس ميدهيم كه دچار بيماري اعصاب و روان باشند؛ مثل كساني كه شيشه مصرف ميكنند. اما در كل بيشتر بيماران تحت پوشش ما افرادي هستند كه به بيماري اعصاب و روان دچارند، گرچه عدهاي از آنها كارتن خواب هم شده بودند اما الان نسبت به قبلشان زمين تا آسمان فرق دارند». سن بيشتر بيماران اين مركز بين 18تا 60سال است. آنها در اين جامعه كوچك دوستانه با يكديگر زندگي ميكنند. در بين آنها پسر جواني است كه از طريق اينترنت كارهاي دوستانش را در فضاي مجازي به فروش ميرساند. به گفته خانم دكتر اگر اين بيماريها قبل از حاد شدن درمان شوند شايد روزي برسد كه ما ديگر شاهد چنين بيماريهايي در جامعه نباشيم؛ «به همينخاطر ما در حال احداث مركز بزرگي هستيم كه بتوانيم بيماران بيشتري را تحت پوشش و حمايت خود قرار بدهيم اما تا اين ساختمان ساخته شود، طي برنامهاي با مدارس و انجمنهاي مختلف در زمينه حمايت از زنان و كودكان آسيبديده ارتباط گرفتهايم تا مواردي كه دچار بحران شدهاند را به ما معرفي كنند، مثل يكي از مدارس كه دختري را به ما معرفي كردند كه بسيار گوشهگير و منزوي بوده. اين دختر مورد آزار و اذيت ناپدرياش قرار ميگرفته و ما با شناسايي اين مورد به سرعت وارد عمل شديم تا در كنار درمان او، شكل زندگياش را هم تغيير بدهيم تا بار ديگر دچار اين اتفاق نشود.»
در حال حاضر تمام اميد اميدفرداييها به تاسيس اين ساختمان بزرگ درماني بيماران اعصاب و روان در منطقه 22است؛ بيمارستاني كه با همه بيمارستانهايي كه تا به امروز ديدهايد متفاوت است و قرار است به كمك خيرين احداث شود.
- بيمارستاني مطابق با استانداردهاي جهاني
«تمركز ما بيشتر روي مدارس و مناطق آسيب ديدهاي است كه در حاشيه تهران قرار دارند اما اگر پروژه مبينا كه مركز تخصصي توانبخشي بيماران اعصاب و روان مؤسسه اميد فرداست بهزودي تاسيس و راهاندازي شود ميتوانيم بيماران زيادي را تحت پوشش خود قرار دهيم»؛ مهرنوش كاوه، مدير مركز توانبخشي بيماران اعصاب و روان اميدفردا اين صحبتها را به زبان ميآورد. به گفته او اين بيمارستان با توجه به استانداردهاي بهداشت جهاني طراحي شده و در آن پيشگيري، درمان و توانمندسازي بيماران به شكل منظمي رخ خواهد داد. اين مركز داراي 3 طبقه خواهد بود كه پس از ساخت، بيماران با قدم زدن در آن به هيچ وجه احساس نخواهند كرد كه در يك مركز اعصاب و روان بستري شدهاند؛«يك مثال معروفي ميگويد اگر شما ميخواهيد كارگر توانمند داشته باشيد بايد در ابتدا كارگاه توانمند داشته باشيد». مهرنوش كاوه و همكارانش در مناطق مختلف تحقيقات بسياري را انجام دادهاند؛ تحقيقاتي كه براي آنها بسيار هزينه بر بوده است اما آنها با ارتباطاتي كه گرفتهاند، قصد دارند جامعه شادي را رقم بزنند. هدفشان هم شناسايي بيماران و پيشگيري از وخيم شدن بيماري آنهاست؛«خانوادههاي مهاجر به اطراف تهران، خانوادههاي تازه فقير، خانوادههايي كه عزيزان خود را از دست داده و دچار بحران شدهاند، خانوادههاي نرمالي كه در داخل خود دچار مشكلات حاد هستند، كودكان بازمانده از بلاياي طبيعي، كارتن خوابهايي كه بيمار اعصاب و روان شدهاند و... بخشي از افرادي هستند كه قرار است در اين پروژه از آنها حمايت كنيم. البته اميدمان اين است كه پس از تاسيس اين بيمارستان، بيمارستانهاي ديگر هم شكل بگيرد تا بتوانيم بيماران بيشتري راتحت حمايت خود قرار بدهيم». در حال حاضر يكي از دغدغههاي مهرنوش كاوه و همكارانش اين است كه نهادها و انجمنهايي كه در اين زمينهها مشغول به فعاليت هستند به آنها بپيوندند تا همگي آنها در كنار هم و بهصورت اصولي بتوانند مشكلات افراد را حل كرده و آنها را براي داشتن زندگياي شاد آماده كنند؛ زندگي پر از اميد براي داشتن فردايي روشن، بدون درد و بدون بيماري.