براساس گزارش تلگراف، نتايج مطالعهاي جديد نشان ميدهد استرس ناشي از رقابت با ديگر آهنگسازان هم عصر كه در همسايگي يكديگر زندگي ميكردهاند، منجر به مرگ زودرس آنها ميشدهاست. به گفته محققان رقابتهايي كه در اثر حضور يك آهنگساز در شهر آهنگسازي ديگر ايجاد ميشده است، دوسال از طول عمر آهنگسازان ميكاستهاست. محققان با بررسي اطلاعات مربوط به 144 آهنگساز قرن نوزدهم ميلادي به اين نتايج دست يافتهاند.
اين رقابتها گاه بسيار شديد بودهاند، براي مثال برسر استفاده از سالنهاي كنسرت رقابت در حد كشمكش بوده و شكست در چنين نبردي باعث شده تا موريس راول دچار افسردگي شديد و حمله عصبي شود. وي پس از آنكه باله معروفش به واسطه اجراي زودتر كنسرت كلود دبوسي،توسط تماشاچيان ناديده گرفتهشد، به ضعف اعصاب مبتلا شد. به گفته محققان دانشگاه جنوب دانمارك كه اين پژوهش را انجام دادهاند، رقابت بر طول عمر اثري منفي و شديد دارد. به گفته محققان تمركز نوابغ در يك منطقه بر سلامت آنها اثري معكوس داشتهاست، زيرا اين افراد براي محقق ساختن آرمانهاي خود همواره درگير تنشهاي رواني شديد بودهاند.
دانشمندان براساس نتايج به دست آورده ميگويند اضطراب اين افراد زماني تشديد ميشدهاست كه يكي از رقباي آنها در شهر آنها زندگي ميكردهاست. همچنين محدوديت در دسترسي به سالهاي كنسرت در شهرهايي كه آهنگسازهاي بزرگ در آن سكونت داشتند نيز يكي از عوامل بزرگ تشديد استرس در آهنگسازان آن دوران بودهاست. دسته بندي آهنگسازان رقيب از نظر موقعيت و زمان منجر به بروز استرس و اضطرابي ميشده است كه بر سلامت و زندگي اين افراد تاثيرگذار بودهاست.
در اوايل قرن نوزده ميلادي، بيشتر شهرهاي اروپايي و آمريكاي شمالي تنها يك سالن كنسرت و يك سالن اپرا داشتند و همين موضوع، دستيابي به اين سالنها را ميان آهنگسازان به رقابتي شديد تبديل كردهبود. انتظارات برآورده نشده و كمبود شهرت نسبت به همدورهايها از ديگر عوامل استرسزا در ميان دستهاي از آهنگسازان بسيار حرفهاي آن دوره به شمار ميروند، عواملي كه دستيابي به موفقيت و شهرت را براي آنها دشوارتر ميساختهاست.
اطلاعاتي كه دانشمندان آنها را بررسي كردند به ميانگين تعداد آهنگسازاني كه در قرن نوزدهم ميلادي در يك زمان و يك مكان زندگي ميكردهاند، مدت زماني كه هر آهنگساز در يك شهر زندگي كردهاست، بزرگي گروه همتايان آهنگساز، و كيفيت كار آنها براساس شاخص هاي كيفي تعلق داشت. نتايج اين بررسيها نشان داد 11.6 درصد از آهنگسازان آن دوره در زماني مشخص در مكاني مشابه زندگي ميكردهاند.
اين افراد 22 درصد از طول عمر خود را در يكي از دستههاي اصلي، پاريس يا وين زندگي كردهاند. اما تعداد آهنگسازاني كه در يك شهر زندگي ميكردهاند،با افزوده شدن شهرهاي لندن، مسكو و برلين به 30 درصد افزايش مييابد. به گفته دانشمندان ميانگين كاهش طول عمر آهنگسازان ساكن در پاريس و وين كه متشكل از 38 نفر بودند 6 ماه بودهاست. حضور يك آهنگساز جديد در شهر سكونت آهنگسازي ديگر نيز به صورت ميانگين 2.2 سال از ميزان طول عمر كاستهاست. افزايش يك درصدي در جمعيت آهنگسازان نيز با كاهش 7.2 هفتهاي طول عمر آنها در ارتباط است.
همچنين محققان ميگويند افزايش يك درصدي در جمعيت آهنگسازاني كه در شهري مشابه يا يك آهنگساز ديگر زندگي ميكردهاند، منجر به كاهش يكساله طول عمر آن آهنگساز شدهاست. دانشمندان معتقدند زندگينامههاي به جا مانده از اين آهنگسازان ميتواند از نتايج اين پژوهش پشتيباني كند. براي مثال واگنر همواره از رقيب اپرايي خود، برليوز انتقاد ميكرده كه نه او را تشويق و نه نااميد ميكند. گفته ميشود برلويز در بيشتر مدت زندگي خود از واگنر و شهرت وي كه همواره آرزويش را داشت، دوري ميكردهاست.
رقابت نزديك همچنين دوستان نزديك را به رقيبان سرسخت تبديل كردهاست. شوپن و ليتز كه زماني دوستاني بسيار صميمي بودند به واسطه طبيعت رقابتي شهري كه در آن سكونت داشتند، با يكديگر دشمن شدند و رابطه دوستانه آنها به رابطهاي ناخوشايند تبديل شد. محققان دانماركي ميگويند نتايج اين پژوهش نشان ميدهد رقابت شديد، جدا از فوايد اقتصادي شناخته شدهاي كه دارد، بر سلامت افراد اثرات منفي به جا ميگذارد.