او از سال هاي گذشته، كنده كاري بر روي سنگهاي رودخانه را شروع كرد. اين هنرمند هم چنين، آثار جالبي از خود ارائه داد و آن ماهيهايي هستند كه در قالب حجاري ارائه و به رودخانه سپرده شدهاند در واقع، عمدهي شهرت نادعليان بهخاطر انجام چنين كارهايي است. این هنرمند اغلب اوقات خود را در طبیعت سپری میکند. او تابستانها در منطقهي پلور و باقي اوقات سال را در جزيرهي هرمز به سر ميبرد. در سالهاي اخير، موزهاي به نام احمد نادعليان در جزيرهي هرمز راهاندازي شده است.
حضور اين هنرمند در جزيرهي هرمز باعث شده است تا او از اِلِمانهاي ساده، حتي خاكهاي رنگي اين جزيره براي خلق اثر استفاده كند و از همه مهمتر، مردم جزيره را كه به هنر تجسمي علاقه دارند، براي خلق اين آثار به مشاركت بطلبد. چندان كه تا امروز چندين نمايشگاه از آثار او و زنان جزيرهي هرمز در خانهي هنرمندان ايران برپا شده است.
او در اين سالها بهخاطر فعاليتهاي دوستانه نسبت به محيطزيست جوايز و عنوانهاي زيادي هم از آن خود كرده است، از آن جملهاند: نشان نتآرت، جایزهي بزرگ و سیمرغ طلایی دوسالانهي تاشکند، انتخاب بهعنوان یکی از هنرمندان محیطی سال آمریکا (سال 2006). با او دربارهي نامگذاري روز زمين پاك و اهميت محيطزيست به گفتوگو مينشينيم.
نامگذاريهايي مثل روز زمين پاك چهقدر ميتواند توجه مردم را به خودش جلب كند؟
به نظر من برای افرادی که به محیط زیست و حفاظت از آن در برابر آسیبهای موجود علاقه دارند، هر روز روز زمین پاک است، ولی از طرف دیگر تصور میکنم ترتیبدادن برنامههایی با موضوع محیطزیست میتواند باعث شود تمرکز شهروندان نسبت به این مقوله تقویت شود و بیشتر راجع به این مسئله فکر کنند تا بتوانند چالشها، مشکلات و همین طور راهبردهایی را که میتوان نسبت به محیطزیست داشت بیشتر دریابند.
خود شما بهعنوان یک هنرمند محیطی فكر ميكنيد نهادها چهطور میتوانند در این زمینه به فرهنگسازی بپردازند؟
متأسفانه در سالهای اخیر، نهادهایی که وظیفهي مهمي در این زمینه، یعنی حفظ محیطزیست و همینطور اطلاعرسانی دربارهي آن دارند، نتوانستهاند به آن شکلی که باید، این کار را انجام دهند. حتي در مواقعی، محیطزیست با بیتوجهی نیز مواجه شده است. در برخی از مناطق، واگذاریهایی نسبت به منابع طبیعی صورت گرفته که صرف نظر از این که به محیط زیست صدمهزده، باعث بروز مشکلات بسیاری هم شده است. بهعنوان مثال، در منطقهي پلور که تابستانها در آنجا زندگی میکنم، تمام چشمهها به بخش خصوصی واگذار شده و سازمان محیطزیست عملاً توجهی نسبت به این مقوله ندارد و حتی گاه در برابر این واگذاریها، اظهار بیاطلاعی میکند. یا گاه در برخي از جلوههای طبیعت، به تأسيس کارخانه میپردازند که طبعاً اين كار به محیطزیست صدمه میزند.
یا همینطور در جزیرهي هرمز، معدن خاک سرخ واگذار و منابع آن صادر میشود، درحالیکه این معدن میتواند زمينهي كار را برای جوانان خود جزیره فراهم كند. به نظرم مسئولان باید پیش از هرچیز به این تعریف برسند که اصلاً حفاظت محیطزیست یعنی چه؟
فکر میکنید مهمترین مشکلی که در حال حاضر محیطزیست را تهدید میکند، چیست؟
شايد بهتر باشد بگوییم چه چیزی محیطزیست را تهدید نمیکند! به هرحال با پیشبینیهایی که شده است، با کمبود آب مواجه هستیم، مسئلهي واگذاری منابع طبیعی هم مسئلهای است که باید نسبت به آن توجه بیشتری شود.
دربارهي تهران چهطور؟
خب، تهران در حال حاضر در وضعیت نامناسبي به لحاظ آلودگی هوا قرار دارد و به نظرم مسئولان با حساسیت بیشتری بايد نسبت به آن نگاه کنند تا بتوانند قدری از بار مشکلات آلودگی هوای تهران را كم كنند. بهعنوان مثال در تهران، تعداد زیادی تولیدی وجود دارد که میتوان آنها را هم مثل کارخانهها به اطراف تهران انتقال داد تا از این حجم آلودگی کاسته شود. البته اين مسئله هم در این زمینه وجود دارد که تا امروز نظارتی که باید، نسبت به این حوزه شکل نگرفته است. بهطور کلی گرچه در تهران زندگي نميكنم، ولی معتقدم تهران جای زیست نیست. بعد هم به نظرم سبکسازی شهرهايي مثل تهران میتواند در کاهش آلودگی هوا نیز تأثیرات زیادی داشته باشد.
امروز میبینیم روستاهای کوچک تقریبا خلوت و خالی از سکنه شدهاند و جمعیت زیادی از این روستاها برای اشتغال به شهر مهاجرت کردهاند. مسئلهي دیگر، بهینهسازی مصرف سوخت و آلایندهها است. بهنظر میرسد با برنامهریزی دقیق و جدی در این وادی نیز، میتوان در مرتفع کردن مشکلات آلودگی تهران مؤثر بود. ضمن اینکه فکر میکنم، توسعهي حمل و نقل عمومی هم در این جریان بیتأثیر نخواهد بود. بهطوری که اگر حمل و نقل عمومی از امکانات گستردهای برخوردار شود، دیگر کمتر کسی حاضر می شود که برای انجام دادن کار خود، مرتب از خودرو شخصی خود استفاده کند.