اين بازار تا امنيت پيدا نكند توليد كالاي فرهنگي در ايران به صورت يك جريان پايدار پا نميگيرد، رشد نميكند و به رونق نميرسد.
در حوزه سينما اين موضوع كاملا مشخص و واضح است كه فيلمهاي ما فاقد بازار امن هستند. در واقع فيلمهاي ايراني بهراحتي و شيوههاي مختلف در معرض تهاجم و سرقت قرار دارند. شبكه هاي ماهوارهاي بهصورت غيرقانوني و بدون پرداخت حقوق مالكانه صاحبان اثر، فيلمهاي ايراني را سرقت ميكنند و روي آنتن ميبرند. در بازار ويدئو نيز فيلمها به محض ورود به شبكه نمايش خانگي سرقت و بهصورت غيرمجاز تكثير ميشوند. اين اتفاق در ابعادي كلان و وسيع صورت ميگيرد و ما سينماگران هم نميتوانيم كاري انجام دهيم و اين وظيفه نهادهاي مسئول است كه مقابل اين سرقت آشكار و كلان بايستند.
از سوي ديگر حقوق فيلمهاي ايراني از سوي نهادهاي رسمي و دولتي و زيرمجموعههايشان نيز ناديده گرفته ميشود. مثل قطارها و اتوبوسها كه به راحتي و بدون پرداخت حقوق مالكانه و اينكه اساسا تعهدي نسبت به صاحبان آثار سينمايي داشته باشند، فيلمهاي ايراني را براي مسافرانشان پخش ميكنند. اين مصداق بارز فقدان امنيت براي كالاهاي فرهنگي است. نكته ديگر اينكه برخي سالنهاي سينما از اكران فيلمهايي كه داراي پروانه نمايش وزارت ارشاد هستند پرهيز ميكنند. وقتي بازار سينما امنيت ندارد، جذب سرمايه با مشكل مواجه شده و توليد فيلم در هزارتوي مشكلاتي متعدد گرفتار ميشود.
دامنه اين مشكلات از مرحله توليد به بخش توزيع، معرفي و تبليغ نيز تسري يافته و زير سايه اين ناامني ميتوانيم نسبت به رشد و اعتلاي صنعت سينماي ملي اميدوار باشيم؛ آن هم در شرايطي كه سينماي ايران بايد با انبوه فيلمهاي خارجي كه در وسيعترين ابعاد عرضه ميشوند نيز رقابت كند. انبوه فيلمها و سريالهاي خارجي كه بهصورت ديويدي و با زيرنويس فارسي در دسترس هستند همزمان دهها كانال ماهوارهاي اقدام به پخش سريال و فيلم خارجي بهصورت دوبله ميكنند. محصول چنين وضعيت آشفته و نگرانكنندهاي ازدستدادن دهها ميليون مخاطب چه در داخل كشور و چه در منطقه و ديگر نقاط جهان است. در واقع مخاطب بالقوه فيلم ايراني مصرفكننده كشورهاي رقيب شده است. بازگرداندن اين مخاطب از دست رفته تنها به شرطي امكانپذير است كه بتوانيم بازار امني براي كالاهاي فرهنگيمان ايجاد كنيم؛ طوري كه توليد زيرساختش قوي شود و به يك جريان پايدار و پررونق برسد.
يك پرسش هم كه در اين ميان مطرح است: مگر ميشود ما سينماي قوي و پررونقي نداشته باشيم اما رسانه هاي سمعي و بصري فراگير و اثرگذار داشته باشيم؟چطور ممكن است سينما به صورت مداوم تحقير و تضعيف شود، گرفتار ركود و رخوت باشد و رسانههاي ديداري و شنيداري اثرگذاري را در جامعهمان داشته باشيم؟ اينها در كنار يكديگر معنا و مفهوم دارند و بدون صنعت سينماي ملي پويا و موفق نميتوانيم رسانههاي سمعي و بصري تاثيرگذار و فراگيري داشته باشيم؛ آن هم در دنيايي كه دنياي جنگ منظومههاي رسانه اي و هنري است و در حال حاضر ما عرصه را كاملا به رقيبان جهاني واگذار كرده و اجازه دادهايم مخاطبان ما را جذب كنند. يعني ما داريم منظومه خودمان را از مخاطبان محروم ميكنيم و بازار را يكسره در اختيار رقبا قرار ميدهيم.
مقابله با سرقت گسترده فيلمهاي ايراني توسط شبكههاي ماهوارهاي از طريق سفارتخانههاي كشورمان و پيگيري حقوقي در كشورهايي كه پايگاه اين شبكهها در آن واقع شدهاند، امكانپذير است. سامانبخشيدن به وضعيت داخل نيز به سهولت امكانپذير است بهشرط اينكه كه عزمي جدي براي حل اين مشكل وجود داشته باشد. سازمانهاي دولتي ميتوانند زيرمجموعههايشان را موظف كنند كه به حقوق مالكان آثار فرهنگي احترام بگذارند. ميتوانند اعلام كنند هيچ مجموعه و سازماني حق ندارد بدون خريد رايت و پرداخت حقوق قانوني صاحبان اثر، فيلمها را به نمايش درآورد. در حوزه تكثير نسخههاي قاچاق فيلمها هم نهادهاي انتظامي، قضايي و امنيتي بايد به صورت جدي ورود كنند.پرسشي كه در ميانههاي بحث مطرح كردم همچنان قابل طرح است. توجيه اينكه عزمي جدي براي دفاع از بازار كالاهاي فرهنگي در ايران وجود ندارد، چيست؟
- نويسنده و كارگردان سينما