بهگمانم چنين گزارهاي غلط است چون اغلب ساكنان پايتخت كه در ايام تعطيلي از تهران خارج ميشوند اساسا تهراني نيستند. شهري كه به دليل مهاجرتهاي بدون كنترل و بيبرنامه به شكل بيقوارهاي گسترش يافته بسياري از ساكنانش به زادگاه و محل آباء و اجداديشان عشق ميورزند. پس نميتوان گفت تهرانيها شهرشان را دوست ندارند و منتظر فرصتند تا به مسافرت بروند.
اين عزيزان از كرمان، تبريز، شيراز، اردبيل، بوشهر، يزد و ديگر نقاط كشور عزيزمان به تهران مهاجرت كردهاند و طبيعي است كه مثلا اردبيليها به شهر خودشان تعصب داشته باشند و در مجالي كه فراهم ميشود به سرزمين پدريشان بروند. پايتخت براي بسياري از مهاجران شهر فرصتهاي شغلي و محلي براي كسب درآمد است. اينها به تهران آمدهاند چون امكانات پايتخت را در شهر خودشان نمييابند ولي عشق و علاقهشان را نسبت به زادگاهشان هرگز از دست نميدهند. پس بسياري از افرادي كه در روزهاي تعطيل به مسافرت ميروند گرچه ساكن تهران هستند ولي تهراني نيستند.
در ايامي كه شاهد چندروز تعطيلي پياپي هستيم، تهران خلوت ميشود و شايد بتوان گفت تازه فرصتي براي تهرانيها پيش ميآيد كه شهر را خارج از هياهو و شلوغي معمولش ببينند. من در ايام تعطيلات در تهران ميمانم و حتي در زمان تعطيلات طولاني نوروز هم اين شهر را ترك نميكنم و به مسافرت نميروم چون خلوتي پايتخت را در اين ايام بسيار دوست ميدارم؛ ايامي كه بهخصوص در شبهايش وقتي رانندگي ميكنيد تهران را زيباتر از هميشه ميبينيد و چنين فرصتي را من مغتنم ميدانم؛ هرچند چهره پايتخت با تهران دهههاي 40 و 50 تفاوتهاي گستردهاي پيدا كرده است.
به خاطر دارم كه در فاصله سالهاي 1345 تا 1355 با زندهياد عليحاتمي در تهران قدم ميزديم؛ در خيابان لالهزار، نادري، ميدان بهارستان و ديگر نقاط پايتخت كه الان از آنها تنها خاطرهاي نوستالژيك باقي مانده است. زندهياد حاتمي وقتي ميخواست مجموعه «جاده ابريشم» را بسازد كه بعدها شد «هزاردستان» بخشهايي از آنچه در اين سريال ماندگار ميبينيد را بر اساس بناهاي بهجامانده در لالهزار بازسازي كرد.
با زندهياد حاتمي در لالهزار قدم ميزديم و عكاسي ميكرديم. مثلا در لالهزار هنوز سردر گراند هتل باقي مانده بود. براساس عكسهايي كه ثبت شد بعدها دكوراتور سريال «هزاردستان» از اينها به عنوان اسنادي از تهران قديم بهره گرفت و دكور شهرك غزالي را ساخت. تهران قديمي كه ما در آن پرسه ميزديم الان ديگر تقريبا وجود ندارد. لالهزار به عنوان پرخاطرهترين خيابان تهران قديم حالا جايي است كه فقط براي خريدن چراغ و لوستر ميتوانيد به آن سر بزنيد. خيابان نادري را دلارفروشها و موبايلفروشيها قبضه كردهاند و خلاصه اين تهران ديگر با شهري كه ما از آن خاطرهها داريم نسبت چنداني ندارد. به گمانم ديگر همنسلان من هم چنين حسي را نسبت به تهران دارند؛ شهري كه سيمايش به شدت دگرگون شده و آنقدر تغيير كرده كه گويي اين پايتخت ديگر شباهتي به آن تهران ندارد.
- نويسنده، بازيگر و كارگردان تئاتر و تلويزيون و سينما