اگر در سحرهاي ماه مبارك رمضان تلويزيون را روشن كرده باشيد، حتما ديدهايد كه هر صبح يكي از مؤذنهاي تواناي كشورمان بر بلنداي برج ميلاد ميايستد و اذان صبحگاهي سر ميدهد؛ مؤذنهايي كه هر كدام عمري تلاش و زحمت در عرصه قرائت قرآنكريم را پشت بانگ اذان خود دارند؛ همان انسي كه نمك صدايشان شده و دل ما را هم جلا ميدهد. در اين ميان، استاد حسن رضاييان را بهعنوان يكي از اساتيد توانا در عرصه قرائت قرآن و اذان ميشناسيم؛ استادي كه صداي خوش و لحن دلنواز و انس با قرآن را از اجدادش به ارث برده و حالا كه ذكر «حي عليالصلاه» اذان صبح، ظهر و مغرب را با نواي او ميشنويم، نميتوانيم از نماز بگذريم و بهكار و زندگي روزمره مان مشغول بمانيم.
استاد حسن رضاييان، در مسابقات قرآني زيادي شركت كرده و علاوه بر اينكه برنامههايي براي اجراي تلاوت قرآن دارد، جلساتي هم براي آموزش تجويد و صوت و لحن برگزار ميكند. او در كنار پدرش، حاج عبدالكريم، مدتهاست كه به حرفه تجويز و فروش داروهاي گياهي مشغول است و دستورات طبي امامان معصوم(ع) را كه با عناويني مثل طبالرضا(ع) و طبالصادق(ع) مشهور است، در تجويزهاي خود بهكار ميگيرد.
حاج حسن حالا 2 فرزند دارد: يك دختر و يك پسر؛ دخترش هم مثل پدر با قرآن مأنوس است و پسرش، سجاد يكي از قاريان و موذنان تواناست كه در راديو قرآن فعاليت ميكند. نوه كوچكي هم دارد كه با وجود سن كم، حالتهاي قرائت پدر و پدربزرگ را بهخودش ميگيرد تا بتواند مثل آنها قرآن بخواند. ماه مبارك رمضان فرصت خوبي است تا به سراغ اين مؤذن توانا و قاري بينالمللي كشورمان برويم و با او درباره موفقيتهايش گفتوگو كنيم.
- بسياري از مردمي كه نواي اذان يا قرائت شما را ميشنوند، ميخواهند بدانند شما از چه زماني فعاليتهاي قرآني را شروع كردهايد كه حالا با داشتن حدود 60سال سن، مدتهاست بهعنوان قاري و مؤذن موفق در سطح جهاني فعاليت ميكنيد.
براي پاسخ به اين پرسش بايد از دوران كودكي و سبك زندگي خانوادهام بگويم. تقريبا 8 ساله بودم كه هر روز صبح در برنامههاي صبحگاهي مدرسه، قرآن ميخواندم. درست است كه آن زمان آشنايي دقيق و صحيحي با صوت و لحن تلاوت قرآن نداشتم اما همه تلاشم را ميكردم تا به بهترين نحو آيات قرآن را تلاوت كنم. وقتي هم كلاس ششم دبستان بودم، به ياد دارم كه در كلاس درس، معلم ما كناري مينشست و من صحيحخواني و اصول تلاوت صحيح را به دانشآموزان آموزش ميدادم. در درس عربي هم بهدليل اينكه با قرآن و ترجمه آن آشنايي خوبي داشتم، كمك معلم عربي بودم.
- آن زمان صوت و تلاوت قرآن را كجا آموزش ديده بوديد؟ شخص خاصي كمكتان ميكرد يا به نوارهاي تلاوت گوش ميداديد؟
خودم علاقه زيادي به قرائت قرآن داشتم و به همين دليل نوارهاي قرآن را تهيه ميكردم و با اشتياق زيادي به آنها گوش ميدادم. البته از دوران كودكي به موسيقي علاقه زيادي داشتم. گاهي به تصنيفهاي قديمي گوش ميدادم و آنها را حفظ و تقليد ميكردم.
- پس چه شد كه از ميان تمام گرايشهاي موسيقي، به سمت قرائت قرآن هدايت شديد؟
دليلش فضاي معنوي و روحيات مذهبي در خانوادهام بود. پدربزرگ و پدرم قاري و مؤذن بودند. در هيئتهايي كه در دوران كودكي ما در مسجد محل برگزار ميشد پدربزرگم، حاج حسين رضاييان، پشت رحل مينشست و جلسه را رهبري ميكرد. پدرم هم قاري و مؤذن توانايي است كه هر كس صداي تلاوت اذان او را در دوران جوانياش شنيده باشد، شباهت آن را با نواي اذان من تشخيص ميدهد. پدرم فقط به شركت در جلسات قرآني اكتفا نميكرد. بهطور مرتب هر روز بعد از نماز صبح چند صفحه از قرآن را تلاوت ميكرد. به اين ترتيب صداي قرائت پدر هميشه در خانه ميپيچيد و طبيعي بود كه من هم در چنين خانوادهاي به سمت قرائت قرآن گرايش پيدا كنم. حتي به ياد دارم زماني كه كوچك بودم و هنوز مدرسه نميرفتم چون پدرم بهطور مداوم سورههاي واقعه، مزمل و نبأ را در خانه تلاوت ميكرد و آيههاي آنها را بهخصوص در سحرها شنيده بودم، تقريبا تمام سوره واقعه را حفظ شده بودم.
پدر استاد رضاييان:تربيت قرآني را از همان دوران كودكي بايد شروع كرد. من هم با همين عقيده سعي ميكردم فرزندانم را با قرآن مأنوس كنم. تلاوت مداوم قرآن در خانه، يكي از راههاي ايجاد انس با قرآن است و اين كار را بايد آنقدر ادامه داد تا ذهن و قلب بچهها قرآني شود. البته آن زمانها تلاوت مداوم قرآن در خانه بيشتر مرسوم بود و حتي در سفرها هم اين كار را ترك نميكردند.
پسر من هم كودك كه بود، كنارم مينشست و به تلاوت قرآن گوش ميداد. آنقدر به اين كار علاقه داشت كه با اينكه هنوز سواد خواندن و نوشتن نداشت، حالت قرائت را ميگرفت. دستها را كنار گوشهايش ميگرفت و آيههايي را كه از حفظ بود با لحن صوت ميخواند و به مرور اذان و اقامه را ياد گرفت و توانست در اين كار هم موفق شود.
- پس همين علاقه و قرار گرفتن در كنار پدر و مادري مذهبي، موجب شد كه به قرائت قرآن گرايش پيدا كنيد.
همينطور است. تقريبا 10ساله بودم كه براي نخستين بار تلاوت سوره حشر را با صداي استاد عبدالباسط شنيدم. آنقدر اين تلاوت برايم جذاب و گيرا بود كه از همان لحظه بهطور جدي تصميم گرفتم سراغ هيچ كدام از شاخههاي موسيقي نروم و فقط قرائت قرآن را ياد بگيرم. درواقع تلاوت استاد عبدالباسط تا اندازهاي براي من كه آن زمان فقط 10سال داشتم، جذاب بود كه صبح زود از خانه بيرون ميآمدم و فاصله محله تهران نو تا ميدان امامحسين را پياده طي ميكردم تا رأس ساعت 8 صبح مقابل مغازهاي باشم كه همان ساعت، قرائت سوره حشر استاد عبدالباسط را از باندهاي راديويي پخش ميكرد. برايم مهم نبود كه هر روز اين مسير را پياده ميرفتم و مجبور بودم دوباره برگردم. آن زمان شاگرد مغازهاي بودم كه در خيابان لاله زار بود و من هر روز بعد از شنيدن صوت استاد عبدالباسط بايد فورا به محل كارم ميرفتم. اما جذابيت آن قرائت به حدي بالا بود كه ميتوانست هر روز صبح، من را تا آن مغازه بكشاند. بعد از شنيدن تلاوت استاد عبدالباسط، تا محل كار كه برسم، سورههاي قرآن را با صداي آرام براي خودم ميخواندم.
- اشاره كرديد كه چون در خانواده مذهبي زندگي ميكرديد، با قرآن انس داشتيد. اما اتفاق اصلي چه بود كه شما را وارد مسير قرآني كرد؟
شخصي به نام حاجآقا شيرازي در نزديكي محل زندگي ما بود كه حسينيهاي در خانهاش داشت كه آن را حسنيه ناميده بود. روزهاي محرم و صفر هيئتي راهاندازي و هر روز مراسم عزاداري برگزار ميكرد. او با وجود اينكه تقريبا 60ساله بود، شخصيت جوانپسندي داشت و با اخلاق خوش و خلق نرمي كه داشت، سعي ميكرد جوانها را راهنمايي كند.
تقريبا 12ساله بودم يك روز كه با او صحبت ميكردم، از صوت و صدايم تعريف كرد و گفت: حيف است با اين صداي خوب تصنيف ميخواني، بهتر نيست سراغ قرائت قرآن بروي و قاري موفقي شوي؟! همراه با او به جلسهاي راه پيدا كردم كه قاريان مطرحي در آنجا تلاوت ميكردند و آن جلسه، مربوط به مرحوم استاد مولايي، قاري برجسته قرآن بود. بعد از جلسه همان روز، حاجآقا شيرازي دست من را در دست استاد مولايي گذاشت و به اين ترتيب من را به او سپرد تا من را تربيت قرآني كند و اصول قرائت را به من بياموزد. از آن روز به بعد هر صبح جمعه خودم را به مسجدالرضا(ع) ميرساندم تا بتوانم در كلاسهاي استاد مولايي شركت كنم. آن زمان خانه ما در شرق تهران بود و بايد خودم را تا حدود مركز شهر ميرساندم. گاهي مسير را پاي پياده ميرفتم و براي همين مجبور بودم نيمه شب ودرتاريكي هوا حركت كنم تا در جلسهاي كه بعد از نماز صبح برگزار ميشد، شركت كنم. گاهي هم پولخردهايي را كه از پدرم ميگرفتم جمع ميكردم تا با وسيله نقليهاي خودم را به آن جلسه برسانم.
كلاسهاي ديگري در شبهاي سهشنبه با حضور استاد مولايي برگزار ميشد كه ساعتها طول ميكشيد و من هم در آنجا مينشستم و از نكاتي كه استاد به قاريان تذكر ميداد بهره ميبردم. گاهي هم نوبت به ما ميرسيد و چند آيه از قرآن را تلاوت ميكردم.
- اين روزها كه جلسات قرآني به بركت ماه مبارك رمضان رونق زيادي دارد، جوانان و نوجوانان زيادي در جلسات قرآني شركت ميكنند. اما در اين ميان عدهاي تصور ميكنند به محض ورود در جلسات قرآني بايد شروع به تلاوت كنند، بدون اينكه توجهي به تلاوت ساير قاريان داشته باشند؛ بهنظر شما چنين رويكردي صحيح است؟
كساني كه در جلسات آموزش قرائت قرآن شركت ميكنند نبايد انتظار داشته باشند كه حتما در هر جلسه از آنها استقبال شود و قرائت كنند. خوب است از تلاوت ساير قاريان هم استفاده كنند و توجه داشته باشند كه استاد قرائت چه نكاتي را مطرح ميكند. حتي در جلسههاي خانگي كه هيئتهاي قرآني برگزار ميشود هم بايد شخصي كه تسلط بهتري بر اصول صحيحخواني و قواعد تجويدي دارد نكات را به ديگران يادآوري كند. درواقع قرائت كردن براي يادگيري اصول كفايت نميكند و بايد به نكات مطرح شده در اين جلسات توجه شود.
- خودتان چقدر در خانه تمرين قرائت داشتيد؟
هميشه دلم ميخواست قرآن را بهخوبي قاريهاي توانا بخوانم. آنقدر به خواندن قرآن علاقه داشتم كه در دوران مدرسه، به محض اينكه به خانه برميگشتم، قرآن را ميآوردم و گوشهاي مينشستم و ميخواندم. تمام مدت هم تلاش ميكردم كه صوت خوبي داشته باشم. آنقدر براي اين كار زحمت ميكشيدم كه گاهي اوقات، صدايم خشدار ميشد و چند روز نميتوانستم با صداي خوبي قرآن بخوانم اما به محض اينكه صدايم صاف و رسا ميشد، بازهم تمام وقتم را صرف تلاوت قرآن ميكردم.
تمام روز كنار ضبط صوت مينشستم و از راديو يا نوار كاست، قرآن گوش ميدادم. آنقدر اين كار را ادامه ميدادم كه يكبار پدرم عصباني شد و ضبط صوت را از پنجره بيرون انداخت. خودم دوباره ضبط صوت شكسته را تعمير كردم تا بتوانم صوتهاي قرآني را ياد بگيرم.
البته آن روزها مداحي هم ميكردم و در هيئتي كه در مسجد محل زندگي ما برگزار ميشد، علاوه بر قرائت قرآن، مداحي هم ميكردم. اما هرچه انس با قرآن در من بيشتر شد تصميم جديتري گرفتم كه بهطور تخصصي به قرائت قرآن و اذان بپردازم.
- اين روزها در اوقات اذان صبح، ظهر يا مغرب، بارها نواي اذان با صداي شما از رسانههاي صوتي و تصويري پخش ميشود. چه شد كه وارد عرصه اذان شديد؟ به هر حال نواي اذان داراي اصول و قواعدي است كه با قرائت قرآن تفاوت دارد.
حقيقت اين است كه اذان گفتن را هم از پدرم، حاج عبدالكريم، به ارث بردهام. درواقع پدرم يكي از تواناترين مؤذنهاست كه اگر نوار اذان ايشان در دوران جواني ميبود، امروز خيلي از مؤذنها ميتوانستند از آن استفاده كنند. در دوران رژيم پهلوي طلبه جواني به نام سيدمحمد كربلايي از كربلا به تهران آمد، صداي اذان پدرم را روي نوارهاي ريلي آن دوران ضبط كرد و آن را به كربلا برد تا در لحظههاي اذان، آن را در حرم مطهر امام حسين(ع) پخش كند. بعد از اينكه نيروهاي بعث به حرم امام حسين(ع) راه پيدا كردند، وسايلي از جمله نوار اذان حاجعبدالكريم مفقود شد و به اين ترتيب هيچ صدايي از اذان دوران جواني او موجود نيست.
البته من هم لحن و صوت اذان پدر را به خوبي ياد گرفتهام و در اذانها از آن بهره ميبرم. در عين حال قصد دارم بهطور ويژه بر شيوه تلاوت اذان كار كنم. به لطف خدا، اذانهايي كه گفته ميشود از لحاظ صوت و لحن، كيفيت خوبي دارد اما بهنظر من در تلاوت اذان همه فاكتورهايي كه بايد رعايت شود، وجود ندارد چون اذان يك شعار است و همانطوركه بايد شعار را با صداي محكم و قاطع سر داد، اذان هم همينطور است. مؤذن بايد «حي علي الصلاه» را طوري بگويد كه هر شنوندهاي پيام آن را بفهمد و بدون تأمل همه كارهاي دنيايي را رها كند و به سوي نماز برود.
- رزق حلال
خانواده رضاييان سالهاست كه به فروش داروهاي گياهي كه به طب سنتي يا طب اسلامي مشهور است، اشتغال دارند، بهطوري كه ميتوان اين كار را بهعنوان حرفه خانوادگي در خانواده رضاييان معرفي كرد. استاد حسن رضاييان در اينباره ميگويد: «چون پدرم سالها در اين حرفه فعاليت ميكرد، من هم از 35سال قبل به اين كار مشغول شدم. البته طب سنتي را مترادف با طب اسلامي ميدانم چون طب سنتي با دين اسلام آميخته و لازمه اين حرفه اين است كه شخص متديني وارد آن شود. هرچند كه امروزه اين وجه كار چندان مورد توجه نيست اما سالها قبل هركسي كه وارد اين حرفه ميشد، آنقدر متدين بود كه بر خود لازم ميدانست دستورات ديني را رعايت كند. حتي بسياري از بازاريان باايمان هم بودند كه هر روز صبح در كلاس درس مكاسب شركت ميكردند تا شيوه كسب و كار اسلامي را ياد بگيرند». البته حاج حسن و پدرش، هنوز هم دستورات طبي امامان معصوم(ع) را كه به عناويني مثل طبالرضا(ع) يا طبالصادق(ع) مشهور است، در تجويزهاي خود بهكار ميگيرند.
- استقبال مردم آفريقا از تلاوت قاري ايراني
سال68 بود كه در مسابقات بينالمللي قرآن كريم، حسن رضاييان در رشته قرائت با قارياني از 35كشور دنيا رقابت كرد و رتبه اول را بهدست آورد. در عين حال بارها در مسابقات قرآني در سطحهاي گوناگون شركت و هر بار رتبههاي اول تا سوم را از آن خودش كرد.
او تا به حال براي قرائت قرآن يا شركت در مسابقات قرآني، به بيشتر از 30 كشور دنيا سفر كرده. در اين بين، خاطره جالبي از سفرش به آفريقاي جنوبي دارد: «ماه مبارك رمضان سال 1999بود كه براي شركت در يك برنامه قرآني به آفريقاي جنوبي دعوت شدم. بعد از تمام شدن برنامه، دوستاني از سفارتخانه تماس گرفتند و از من خواستند كه در مسابقات قرآنياي كه در شهر ديگري برگزار ميشود شركت كنم. من هم دعوت آنها را قبول كردم و در مسجد قدس آن شهر حاضر شدم. سبك مسابقه قرآني آفريقاي جنوبي به اين صورت است كه چند قاري از كشورهاي مختلف، آياتي از قرآن را تلاوت ميكنند و درنهايت مردم هستند كه قضاوت ميكنند چهكسي بهتر از بقيه قرآن را تلاوت كرده است».
جالب اينكه نگاه مردم كشورهايي مثل آفريقاي جنوبي به شيعيان ايراني، نگاه درستي نبود. خيلي از آنها انقلاب اسلامي ايران و ايرانيها را به درستي نميشناختند. آنها گمان ميكردند ايرانيها قرآن را تحريف كردهاند و آن را به درستي نميشناسند. استاد رضاييان درباره استقبال مردم آفريقا از قرائت خودش ميگويد: «در آن مسابقه، بعد از اينكه همه قاريان چندآيه را تلاوت كردند، مجري برنامه از مردم خواست به قاري مورد علاقه خود رأي بدهند. همانجا بود كه بيشتر مردم انگشت اشارهشان را به طرف من گرفتند و يك صدا با لهجه مخصوص بهخودشان ميگفتند: حَسان، حَسان... اول متوجه نشدم كه منظورشان چيست تا اينكه مجري اعلام كرد نفر اول مسابقه حسن رضاييان است. به اين ترتيب متوجه شدم منظورشان از حسان، حسن بوده كه نام كوچك من است».
- قرائت در اين خانواده موروثي است
قرائت قرآن كريم در خانواده رضاييان موروثي است. از حاجحسين رضاييان كه اداره جلسات قرآني را در حدود 100سال قبل در مسجدي در حدود مركز تهران برعهده داشته تا حاج عبدالكريم رضاييان كه قاري و مؤذن توانايي بوده، هنر قرائت قرآن با صوت و لحن زيبا به حاج حسن رضاييان هم رسيده و بعد از او پسرش سجاد، در اين عرصه وارد شده است. هرچند كه سجاد رضاييان اين روزها در راديو قرآن مشغول فعاليت است و در هيچ مسابقه قرآني شركت نكرده است اما كسب رتبه اول در مسابقات قرآني كاركنان صدا و سيما در رشته اذان نشاندهنده تبحر او در اين حوزه و ارث قرآني است كه از پدر و اجداد خود به يادگار دارد.
انس با قرآن كريم تنها به مردان خانواده رضاييان اختصاص ندارد بلكه خانمهاي اين خانواده هم از اهالي قرآني محسوب ميشوند. از مادربزرگ استاد حسن رضاييان تا همسر و دختر او، همگي از اساتيد تواناي قرآن و افراد مأنوس با كلام وحي محسوب ميشوند.
سجاد رضاييان در اينباره به نواي هميشگي تلاوت قرآن در خانه اشاره ميكند و ميگويد: «بزرگترهاي خانواده بايد از هر فرصتي براي تربيت قرآني فرزند خود استفاده كنند. وقتي در خانهاي مدام صداي تلاوت قرآن به گوش برسد، طبيعي بهنظر ميرسد كه اهل خانه هم با كلام وحي مأنوس باشند؛ همانطور كه وقتي بچههاي خانواده مدام در معرض برنامههاي ماهوارهاي باشند، از همين برنامهها الگو ميگيرند و تربيت ميشوند. من هميشه شاهد بودم كه پدرم در حال تلاوت قرآن و اذان است و به همين دليل از او الگو گرفتم. اذاني كه در مسابقات كاركنان صدا و سيما خواندم و رتبه اول را كسب كردم، الگويي از اذان پدرم بود كه در صوت و لحنها از او تقليد كرده بودم.»