بنابه نظر فقه شيعه و به دلايل نقلي و عقلي انتخاب مرجع تقليد و تبعيت از او يكي از احكام واجب اسلامي است كه بايد نسبت به آن توجه نشان داده شود. تقليد در مكتب شيعه از دوران امامت ائمه اطهار(ع) آغاز شده و تاكنون ادامه يافته است. بنابه احاديث مكرر كه از آنها بهعنوان دلايل نقلي ياد ميشود، تقليد كردن از مرجعيتي كه احكام الهي را از ۴ منبع قرآن، سنت، اجماع و عقل استنباط كند لازم است. در بعد عقلي نيز همانند همه مواردي كه انسان در مسائل تخصصي به فرد متخصص رجوع ميكند، شخص مقلد نيز براي دانستن يك مسئله به مرجع تقليد روي ميآورد تا پاسخ سؤالش را بيابد. در اين صفحه بيشتر درباره احكام انتخاب مرجع تقليد و ويژگيهاي يك مرجع تقليد آشنا خواهيد شد.
- ويژگيهاي مجتهد چيست؟
مجتهد بايد شرايط خاصي داشته باشد تا بتوان از او تقليد كرد. مجتهد بايد 9ويژگي داشته باشد تا ديگران از او تقليد كنند كه عبارتند از:
مرد باشد، بالغ باشد، عاقل باشد، شيعه 12امامي باشد، حلالزاده باشد، عادل باشد، بنابر احتياط واجب زنده باشد، حريص به مال دنيا نباشد و بنابر احتياط واجب اعلم باشد.
نكته: اگر زني به درجه اجتهاد رسيد، جايز نيست كه از شخص ديگري تقليد كند و حتما بايد به آنچه خود حكم ميكند عمل كند اما شخص ديگري نميتواند از مجتهد زن تقليد كند.
نكته: اگر مجتهد به دلايلي مانند «آلزايمر» عقل خود را از دست داد و يا بنا به دلايلي ويژگي «عدالت» يا حتي ديگر صفات را از دست داد ديگر نميتوان از او تقليد كرد.
نكته: شخص مقلد بايد ميان مجتهدان از آنكه اعلم است تقليد كند. اما اگر مجتهدان در يك رده باشند و اصطلاحا همطراز باشند ميتواند يكي از مجتهدان را بهعنوان مرجع تقليد برگزيند.
- پيدا كردن مجتهد جامعالشرايط
براي اينكه بفهميم چهكسي مجتهد واجد شرايط است و چهكسي اين ويژگي را ندارد ۳ راه وجود دارد؛ نخست اينكه خود شخص با توجه به شناختي كه از آيات و روايات دارد و تا حدودي دينشناس است و نسبت به مراجع تقليد نيز آشنايي كافي دارد ميتواند بفهمد چهكسي مجتهد جامع الشرايط است. روش دوم اينكه ۲ نفر عادل خبره و مجتهدشناس شهادت بدهند كه شخصي به درجه اجتهاد رسيده و واجد شرايط است. در روش سوم هم شهرت فراگير مجتهد ميان مردم مهم است؛ يعني اينكه يك مجتهد در جامعه مورد تأييد اكثريت باشد و همه او را بهعنوان مرجع عادل بشناسند و جاي شك و ترديد هم باقي نماند.
نكته: در شرط دوم آمده كه ۲ نفر عادل خبره و مجتهدشناس شهادت بدهند كه شخصي به درجه اجتهاد رسيده و واجد شرايط است. اين شرط تا زماني اعتبار دارد كه ۲ نفر عادل ديگر عليه مجتهد اعلام نظر خلاف نكنند و اصطلاحا «معارض» نداشته باشد.
نكته: اگر مجتهدي زمامدار حكومت شود و اصطلاحا «وليفقيه» شود، بر همگان لازم است كه به آن دسته از دستورات وي كه «احكام حكومتي» خوانده ميشود عمل كنند، حتي اگر حكم او با نظر ديگر مجتهدان يكسان نباشد.
نكته: بر هر انسان مكلف واجب است در ابتداي تكليف با تحقيق و پرس وجو مجتهد اعلم زمانه خودش را بيابد و از او تقليد كند. چنانچه در يك زمان، مجتهد اعلم حضور داشته باشد، تقليد از ديگر مجتهدان جايز نيست. مجتهد اعلم كسي است كه در استنباط احكام ديني نسبت به ديگر مجتهدان، تخصص و توانمندي بيشتري داشته باشد و احكام و حدود الهي را بهتر بشناسد. از ديگر نشانههاي مجتهد اعلم اين است كه نسبت به مسائل روز جامعه و زمانه آگاهي بيشتر و شناخت دقيقتري داشته باشد تا بتواند بهتر پاسخگوي مسائل روز مقلدان باشد.
نكته: چنانچه شخصي بخواهد مرجع تقليدي را برگزيند، اگر گزينه اعلم را پيدا نكرد و ديگر مجتهدان نيز همطراز بودند، شخص مقلد ميتواند از مجتهدان همطراز تقليد كند.
- تقليد از ابتداي سن تكليف
حالا بايد بدانيم تقليد كردن و انتخاب مجتهد از چه سني بر يك شخص واجب ميشود. هنگامي كه انسان به سن تكليف ميرسد و علائم بلوغ را در خود ميبيند بايد حتما يك مرجع تقليد براي خودش انتخاب كند. در واقع، نخستين وظيفه و دستوري كه شخص بالغ بايد از آن اطاعت كند انتخاب مرجع تقليد است چرا كه به جا آوردن اعمال شرعي بدون تقليد از مراجع جامع الشرايط نزد پروردگار قبول نخواهد شد. البته ۳ راه براي شناخت و عمل به احكام دين وجود دارد:
۱- اينكه خود فرد به درجه اجتهاد رسيده باشد. اجتهاد يعني استنباط و استخراج احكام شرعي و قوانين الهي از مدارك و منابع قطعي كه نزد فقهاي اسلام مقرر و ثابت شده است.
2- اينكه فرد در عمل به احكام احتياط كند. احتياط يعني عملكردن بهطوري كه مطمئن شود وظيفه شرعي خود را انجام داده است، مثلاً كاري را كه بعضي از مجتهدان حرام ميدانند و بعضي ديگر حـرام نميدانند به جا نياورد و كاري را كه بعضي واجب ميدانند و بعضي ديگر واجب نميدانند، انجام دهد.
۳- اينكه فرد از يك مجتهد تقليد كند.
نكته: دخترخانمها و آقاپسرهايي كه به تازگي به سن تكليف رسيدهاند ميتوانند بنا بهنظر پدر و مادرشان، از مرجع تقليد آنها تبعيت كنند تا بعدها بتوانند خودشان مرجع تقليد اعلم را شناسايي كرده و از او تقليد كنند.
- مجتهدي كه فوت كرده است
كسي كه از يك مرجع جامعالشرايط تقليد ميكنند تا زماني كه او در قيد حيات است و يكي از شروط اصلي اجتهاد را از دست نداده ميتواند مقلد او باقي بماند. اما اگر مرجع تقليد از دنيا رفت، تنها با مقدماتي ميتواند همچنان مقلد او باقي بماند كه اصطلاحا به اين امر «بقاي بر ميت» گفته ميشود. مقلد پس از فوت مرجع تقليد بايد به مرجع تقليد اعلم زنده رجوع و از او تقليد كند و سپس از مرجع تقليد جديدش استفتا ميكند كه آيا ميتواند همچنان از مجتهد قبلي تبعيت كند يا نه. درصورت موافقت مرجع تقليد جديد، او ميتواند دوباره از مرجع تقليدي كه به رحمت خدا رفته تقليد كند.
نكته: در حال حاضر، بيشتر مجتهدان اعلام كردهاند كه مقلدان مجتهداني كه از دنيا رفتهاند ميتوانند همچنان از احكام آنها تبعيت كنند و به تقليدشان باقي بمانند. با اين حال، هر شخص بايد دوباره از نظر مرجع تقليد جديد خود مطمئن شود.
- شرايط رجوع بهنظر مراجع ديگر
گاهي اوقات پيش ميآيد كه يك شخص بخواهد در يك مسئله خاص به فتواي مرجع ديگري عمل كند. اگر در آن مسئله خاص، مرجع تقليد خودش به جاي فتواي قطعي «احتياط واجب» گفته باشد، مقلد ميتواند در همان مسئله به فتواي مرجع ديگري كه «فتواي قطعي» دارد عمل كند.
نكته: اگر مقلد از مرجعي تبعيت ميكند، اما ميداند كه مثلا مجتهد ديگري درباره احكام خريد و فروش داراي تخصص و تجربه بالاتري است و نسبت به آن موضوع كه مكلف بنا دارد در آن مسئله از او تقليد كند اعلميت دارد، احتياط واجب آن است كه درصورت اختلاف فتوا بهنظر فرد اعلم در آن مسئله عمل كند.
- شرايط تغيير مرجع تقليد
زماني كه شخص مقلد، مرجع تقليدي را براي خودش انتخاب كرد، تنها در ۲ حالت ميتواند مرجع تقليد خود را تغيير بدهد كه اصطلاحا به آن «عدول» گفته ميشود.
اول: هر زمان كه مرجع تقليد يكي از شرايط اصلي مرجعيت را مانند عدالت و يا عقل از دست بدهد، بر مكلف لازم است كه اصطلاحا از او «عدول» كرده و مرجع ديگري را كه نسبت به ديگران اعلم است برگزيند.
دوم: مرجع بعدي اعلم از مرجع اول باشد و نظراتشان هم درباره يك فتوا مختلف و متفاوت باشد.
نكته: شخص تنها به اين دليل كه فتواي مرجع تقليدش داراي سختي و دشواري است، نميتواند از نظر مرجع تقليدش عدول كند.
- دانستن احكام واجب است
اعمال عبادي و يا غيرعبادي كه ما مسلمانان انجام ميدهيم بايد مطابق احكام و فتواي مرجع تقليد باشد تا خداي ناكرده دچار گناه و معصيت و خطا نشويم. به همين دليل، بر همه واجب است احكامي كه مبتلا به و مورد نياز است را ياد بگيرند. مثلا شايد همه مستطيع نباشند كه به سفر حج مشرف شوند و براي همين، اگر احكام حج را ندانند تا زمان تشرف برايشان مسئلهاي بهوجود نميآيد، اما دانستن احكام خواندن نماز و اموري از اين قبيل كه به همه مربوط ميشود براي مقلدان واجب است.
نكته: چنانچه شخصي در موضوع مبتلابه، اطلاعات شرعي كافي ندارد و در آموختن احكام نيز كوتاهي ميكند جزو «جاهلين مقصر» خواهد بود و دچار معصيت شده است؛ مثلا شخصي كه شغل او خريد و فروش است، حتما بايد احكام مربوط به شغل خود را بداند و اگر در يادگيري احكام مرجع تقليد خود سهل انگاري كند معصيت كرده است.
تقليد در فروع دينپاسخ به چند سؤال درباره احكام تقليد
- آيا براي تقليد از يك مجتهد حتما بايد بررسي كنيم كه او رساله دارد يا نه؟ دسترسي به احكام مراجع تقليد از چه راههايي امكانپذير است؟
داشتن رساله توضيح المسائل از جمله شرايط مجتهد جامعالشرايط و مرجع تقليد بودن نيست. براي همين اگر شخصي تحقيق كرد و متوجه شد كه مجتهدي نسبت به ديگران اعلم است اما رساله ندارد بايد از او تقليد كند. مقلدان نيز از ۳ روش ميتوانند از فتواي مجتهدشان آگاه شوند نخست شنيدن فتوا و مسئله از خود مجتهد، دوم شنيدن از ۲نفر عادل يا يك نفر مورد اطمينان و سوم رجوع به رساله مجتهدي كه از او تقليد ميكنند.
- تقليد مربوط به اصول دين است يا فروع دين؟
تقليد در اصول دين جايز نيست، چرا كه اين بحث اعتقادي است و بايد از روي دليل و كسب يقين بهدست بيايد و تقليدپذير نيست. آنچه درباره تقليد گفته شده مربوط به فروع دين است.
- اگر كسي مدتي بدون تقليد عمل كرد و بعد از سالها متوجه شد كه بايد از يك مرجع تقليد ميكرده، تكليف او چيست؟
هر وقت كه توجه به اين مسئله پيدا كرد بايد تقليد كند و پس از انتخاب مرجع تقليد، اگر اعمال انجام شده مطابق فتواي مراجع تقليدش بوده صحيح است و اگر مغاير بوده بايد آن را جبران كند.
- آيا شخص غيربالغ هم لازم است كه از احكام پيروي كند؟
خير تا زماني كه يكي از نشانههاي بلوغ در فردي تحقق پيدا نكرده، مكلف به احكام شرعي نيست.
- نشانههاي عدالت در مرجع تقليد كدام است؟
عدالت يعني اينكه انسان هميشه تقوايي داشته باشد كه مانع از ترك واجبات يا انجام محرمات شرعي شود. از اين رو، عادل به شخصي گفته ميشود كه يا از روي پرهيزكاري گناهي را بهصورت عمد انجام ندهد و يا فعل واجبي از او ترك نشود. براي اثبات و احراز عدالت در انتخاب مرجع تقليد هم حسن ظاهر كافي است.
- آيا زنان ميتوانند از مرجع زن تقليد كنند؟
خير. اگر زني طبق شرايطي كه لازم است به درجه اجتهاد رسيد بر او واجب است كه طبق نظر و حكم خودش عمل كند. اما ديگر زنان نميتوانند از او تقليد كنند و حتما بايد مرجع تقليد مرد داشته باشند.
- آيا هنگامي كه مرجع تقليد از عبارت «جايز نيست» در مسئلهاي استفاده كند و شخص مقلد بدان توجه نكند فعل حرامي را مرتكب شده است؟
در مقام عمل به احكام شرعي تفاوتي ميان «جايز نيست» و «حرام است» وجود ندارد و مقلدان بايد در اين زمينه دقت نظر داشته باشند.