كار آينه نشاندادن جسم مقابل است اما خود آينه هم مستقلا ماهيتي دارد و ميتواند بهعنوان جسم، تصويري بهخود بگيرد و در آخر اثري از خود به جا بگذارد كه سالها هر چشمي را بهخود خيره كند. تجلي اين تصوير را در هنر آينهكاري ميبينيم و هر بار به خالق اين شكستهاي متعدد و تودرتو آفرين ميگوييم كه چطور با دستان خود طاقها، ديوارها، گلدستهها، ستونها و هزار محل ديگر را اينطور آراسته است. يكي از مرداني كه همواره هنرش در اماكن مذهبي و غيره متجلي شده محمدرضا نويد آينهكار پيشكسوتي است كه سالهاست در حرم حضرت عبدالعظيم يا همان شاهعبدالعظيم مشغول طراحي و نصب آينههاست. سراغش رفتيم تا بدانيم اين هنر چه جايگاهي در معماري امروز ما دارد و چرا نسبت به گذشته به آن كملطفي ميشود.
اغلب اهالي تهران حداقل يكبار به زيارت حرم حضرت عبدالعظيم در شهرري رفتهاند؛ حتي مردمي كه از شهرهاي دور و نزديك به پايتخت ميآيند احتمالا سري به حرم زدهاند. بعيد است كسي به اينجا بيايد و در كنار بهرهبردن معنوي از امامزادههاي مدفون در شهرري و بالاخص حضرت عبدالعظيمحسني(ع) از تلألو نور و بازتاب آينههاي داخل حرم روحش جلا پيدا نكند. اين همه آينهكاري و بازتاب نور ما را كنجكاو كرد كه سراغ هنرمند يا هنرمنداني برويم كه اين معماري زيبا را از خود به جا گذاشتهاند. پرسان پرسان داخل حرم را گشتيم و آخر سر ما را به قسمت خواهران صحن امامزادهطاهر(ع) راهنمايي كردند. داربستها تا سقف رفته بودند و چند نفر مشغول كار بودند. يكي از خدام حرم گفته بود بايد سراغ استاد محمدرضا نويد را بگيريد.
يكي مشغول برش آينههاست، يكي روي داربست، آينهها را كار ميگذارد و چند نفر هم گوشه ديگر مشغول گچكاري و آماده كردن ديوار براي كاشت آينه هستند. وقتي اسم استاد نويد را ميبريم همه به ديوار پر از آينه اشاره ميكنند كه مردي مشغول تنظيم آينهها است. پيرمرد انگار وجودش آينه است؛ ساده و شفاف. با لبخند قبول ميكند با او چند دقيقهاي صحبت كنيم. از آينهكاري حرم ميپرسيم و اينكه كدام قسمتها كار اوست؛ «تقريبا همه صحنهاي جديد حرم حضرت عبدالعظيم را من آينهكاري كردهام و الان نزديك به 50سال است كه در حرم مشغول بهكار هستم؛ دقيقش ميشود از سال1346. افتخار دارم كه در حرم كار كنم. من در زندگي هرچه دارم از دوستي و حضور در جوار آستان ايشان است. هر حاجتي كه دارم هميشه با شاهعبدالعظيم در ميان ميگذارم و هميشه برآورده شده است». با كمي حساب و كتاب ميگويد كه تاكنون توانسته بيش از 10هزار مترمربع از حرم حضرت عبدالعظيم را در سبكهاي حاشيهسازي، مقرنسسازي، گرهكشي، رسميبندي و خطوط قرآني آينه كاري كند و حدود 1000مترمربع ديگر را نيز بايد با دستان هنرمندش آذين كند.
- هنر موروثي
آينه كاري هنري است كه در خانواده نويد موروثي است و اين هنر از پدرش به او رسيده؛ «پدرم هم آينهكاري ميكرد و هم گچبري كه كاخ سعدآباد كار اوست. دايي من يعني عبدالكريم نويدتهراني از هنرمندان بنام آينهكاري بود كه بعدها فرزندان او هم هنرش را ادامه دادند، بهخاطر اين هنر بود كه كلا در قديم به خانواده ما طايفه شيخان ميگفتند. بچه كه بودم به آينهها به چشم خرده شيشه نگاه ميكردم اما بزرگتر كه شدم انگار الفتي بين من و آينه ايجاد شد. براي همين پيش دايي و پدرم مشغول هنر آينهكاري شدم؛ آن زمان 17سالم بود. علاقه زيادي بهكار داشتم و بهخاطر خانوادهام توانستم اسم و رسمي هم بهدست بياورم. براي همين در خيابان مقدس اردبيلي فعلي خانه رئيس سازمان برنامه وقت را آينهكاري كردم كه نخستين كار مستقل من بود». 58سال كار با آينه آنقدر به استاد نويد آموخته كه بتواند نوآوريهايي در اين زمينه داشته باشد. خود او درباره نوآوري در هنر آينهكاري ميگويد: «قديم گچ مرده، سريش و شيره انگور يا خرما را مخلوط ميكردند اما من از سال 56 گچ زنده و سريش را مخلوط و چسب چوب را هم به آن اضافه ميكنم تا محكمتر شود و به اين ترتيب ملاط چسب آينه حاضر ميشود. آينه هرچقدر شفافتر، سفيدتر و نازكتر باشد، كار زيباتر ميشود». زيرساخت محل نصب آينهها تنها بخشي از كار استاد نويد است، بخش ديگر آن بهخود آينه برميگردد و اينكه جنس آينه بايد چطور باشد. او معتقد است كه آينه بايد از جنس بلور باشد تا به خوبي نور را انعكاس دهد و اينكه حتي چه رنگي باشد و كجا چه آينهاي نصب شود هم بسيار مهم است؛ «در همه مكانها نميتوان از آينهكاري استفاده كرد. در جاهايي كه نورهاي مستقيم خورشيد نباشد، ميتوانيم از اين هنر استفاده كنيم، تشخيص زاويه نور بسيار مهم است. البته آينهكاري در قديم در خانههاي سنتي كاربرد زيادي داشته اما اكنون خانهها به سبك اروپايي است و از آينهكاري و گچبري در خانهها استفاده نميشود، از طرفي كارشناسان حوزه معماري هم هيچ علاقهاي به سبكها و تزيينات سنتي نشان نميدهند. آينهكاري هر صدسال نياز به مرمت دارد، زيرا آينه از شيشهاي كه يك طرف آن جيوه است، درست ميشود و با گذشت زمان جيوه اكسيدشده و گچ زير آن ميپوسد. با اين حال آينه جزو مصالحي است كه سالها عمر ميكند و زيبايي خود را به راحتي از دست نميدهد».
- معماري مدرن، بلاي جان هنر سنتي
هر هنري همواره با روح انسان در ارتباط است و تداوم آن در ادوار مختلف نشان از موفقيتش دارد، اگرچه زماني هنر آينهكاري جزو جدا نشدني معماري ايراني اسلامي بوده اما سالهاست كه در معماري مدرن، استفاده از آن زنگار گرفته است. استاد محمدرضا نويد هم به اين مسئله آگاه است و كمي از محافل آكادميك گلايه دارد كه چرا به اين هنر قديمي كم توجهي ميكنند؛ «امروز كسي در دانشگاه آينه كاري آموزش نميدهد و هيچ دانشجويي هنر آينه كاري را بلد نيست. بعضي وقتها دانشجوياني به محل كار ما ميآيند و ميخواهند كه اين كار را ياد بگيرند اما زود خسته ميشوند، مشغول به معماري مدرن ميشوند و ميروند. معمارهاي ما هم هيچ آشنايي با اين هنر ندارند. بارها شده معماري به اينجا آمده و اصلا انگار كه هنر و تلألو آينهها را نديده بلكه فقط به ترك ديوار دقت كرده است. از طرف ديگر نبايد برخي از مدعيان هنر آينهكاري را هم ناديده گرفت، چند سال پيش به يكي از كاخهاي معروف تهران رفته بودم ديدم كه شخصي را براي مرمت آينهها آوردهاند، او نهتنها نقشها را به غلط درآورده بود بلكه بخشي از آينههاي سالم را هم تخريب كرده بود براي همين مجبور شدم كه دوباره كاري كنم يا كسي آينهكاري جايي را قبول ميكند ولي براي اينكه هزينه كار براي خودش پايينتر دربيايد آينهها را دست كار ميگذارد كه زيبايي ندارد. اين قبيل كارها هم باعث شده كه معماران استقبال چنداني از هنر آينهكاري نداشته باشند و اين هنر مهجور بماند. باز از زاويه ديگري اگر به اين هنر نگاه كنيم مسئله درآمدزايي آن هم هست كه متأسفانه اگر جواني بخواهد اين هنر را ادامه دهد درآمد چنداني برايش نخواهد داشت». زماني هم مسئولان كتابخانه ملي از او خواسته بودند كه تجربياتش را مكتوب كند چراكه معماران اروپايي شيفته هنر آينهكاري ايراني هستند كه استاد نويد به آنها گفته؛ «من نويسنده خوبي نيستم اما اگر كسي كه قدرت كتابت دارد را با من همراه كنيد فوت و فن كار را به او ميگويم و خودم هم علاقه دارم كه تجربياتم براي نسلهاي بعد باقي بماند و از آن استفاده كنند»؛ بعد از اين حرف، مسئولان هم ميروند و ديگر سراغ او نميآيند.
- هنر، عشق ميخواهد
آينهكاري حرم حضرت عبدالعظيم(ع) تنها بخشي از كارهاي محمدرضا نويد است، نبايد از آينهكاري تالار شمسالعماره و برليان در كاخ گلستان، تالار جهاننما در كاخ نياوران، هتل شاهعباسصفوي در اصفهان و بناهاي مذهبياي چون حرم امامحسين(ع) در عراق، حرم حضرت رقيه در سوريه و حرم بيبي شهربانو در ايران هم غافل شد؛ «زماني كه ميخواستند حرم امامحسين(ع) را بازسازي كنند بخشي از آينهكاريهاي حرم را به من سپردند كه با خوشحالي آن را قبول كردم. اما موقع كار كردن متوجه ضعف معماران شدم و اينكه حتي معمارهاي حرم امامحسين(ع) هم نميدانستند آينهكاري چه ظرافتها و پيشنيازهايي در معماري دارد. مسئول خريد آينهها چند هزار مترمربع آينه از دبي سفارش داده بود و وقتي آنها را آوردند به او گفتم كه آينهها به درد نميخورد، چرا كه بسيار ضخيم بود و اگر آنها را نصب ميكرديم امكان سقوط آنها وجود داشت». بهترين خاطرهاي كه استاد نويد از كار در اماكن متبركه دارد مربوط به حرم حضرت رقيه(س) در سوريه است؛ «زماني كه در حرم حضرت رقيه(س) مشغول بهكار بودم قرار شد لامپهاي لوستر حرم را باز كنم و براي همين روي داربست رفته بودم. يكي از دوستان ميخواست برق را قطع كند تا من كارم را انجام دهم و من فكر ميكردم كه برقها را قطع كرده كه ناگهان برق مرا گرفت، چند لحظهاي ميلرزيدم و بعد هم به عقب رفتم اما با اينكه روي داربست بودم و كمربند حايل هم نداشتم بهطور معجزهآسايي روي يكي از ميلههاي داربست فرود آمدم و به لطف حضرت رقيه(س) اتفاقي برايم نيفتاد».
شايد مسئولان مربوطه و استادان دانشگاه ما به هنر آينهكاري آنطور كه بايد ارج نمينهند و كمكم دوره اساتيدي چون محمدرضا نويد سر رسيده باشد اما مردم كشورهاي ديگر از طرفداران اين هنر ايراني اسلامي هستند و شاهد مثال آن هم كارهايي است كه استاد نويد در خارج از كشور انجام داده؛ «يكي از آينهكاريهاي من مربوط به رستوران دالاهو در آلمان است كه سالها پيش در اين كشور انجام دادم و وقتي مشتريان اين رستوران كه بعضي از آنها از صاحبمنصبان هم بودند كارم را ديدند از من خواستند كه براي اجراي پروژههاي ديگر و آموزش آن به علاقهمندان آينهكاري در آلمان بمانم و مخارج زندگي من را هم آنها تأمين كنند؛ اما نپذيرفتم چراكه كار در بقاع متبركه براي من لذتي دارد كه حاضر نميشوم آن را با چيزي عوض كنم».
هنر استاد نويد چندبار هم در نمايشگاههاي بينالمللي به نمايش درآمده است كه خود او درباره نمايشگاه اسپانيا اينطور ميگويد: «سال 1994در نمايشگاه اسپانيا شركت كردم و با آثاري شامل جام، گلدان و تابلوهاي آينهكاريشده در اين نمايشگاه حضور يافتم كه با استقبال زيادي روبهرو شد. يك تابلو بهنام «رودرز» كه گچبري روي آينه است، ساختم و بهعنوان هديه ايرانيان به رئيس نمايشگاه تقديم كردم. اسپانياييها هميشه دور غرفه ما جمع ميشدند و خيلي سريع آثار را ميخريدند. من در آن نمايشگاه بينالمللي رتبه نخست را كسب كردم و در ايران هم تقدير شدم». او 2سال پياپي يعني در 1992 و 1993 نيز در نمايشگاه مالزي شركت كرده كه در تمام اين نمايشگاهها رتبه نخست را كسب كرده است.
اگر چه هنر آينهكاري در خانواده استاد نويد موروثي است و از پدر به پسر رسيده اما خود او پسري نداشته كه بتواند اين هنر را برايش به ارث بگذارد. البته دامادش هنر استاد را آموخته و در برخي از طرحهاي بزرگ كمكحال اوست؛ «خيلي دلم ميخواست ميتوانستم هنرآينهكاري را به فرزندان خودم آموزش دهم، اما بهخاطر اينكه دختر بودند نميتوانستم آنها را سركار بياورم. از طرفي هم اگر پسر بودند شايد آنها را براي شغل ديگري تشويق ميكردم چرا كه در اين دوره و زمانه نميتوان با درآمد كمي كه آينهكاري دارد زندگي را چرخاند. اگر كسي هم رو به آينهكاري بياورد بايد بداند درآمد آن تنها كفاف خرج روزمرهاش را ميدهد. اين هم يكي از آن مواردي است كه بايد گفته شود كه واقعا بايد كارفرمايان مزد كارگران آينهكار را بيشتر درنظر بگيرند تا جوانان رغبت كنند و اين هنر را همچنان زنده نگه دارند».
- در ركاب استاد
لباس كارش پر از گچ شده و مشغول آماده كردن آينهها براي نصب است. از او درباره كار كنار استاد محمدرضا نويد ميپرسيم و سعيد حضرتي كه چند سالي است كنار او است اينطور ميگويد: «يكي از ويژگيهاي بارز استاد صبر او در كار است. طراحي نقش روي كاغذ، بناسوزني و گردهزني از كارهاي سختي است كه استاد همواره با صبر و حوصله آنها را انجام ميدهد. درباره استاد اين نكته هم هست كه همواره در كار انصاف را رعايت ميكند و هر موقع مشكلي براي يكي از بچهها بهوجود بيايد استاد خيلي سريع دست بهكار ميشود تا مشكل او را حل كند. واقعا بعضي وقتها حس ميكنيم براي استاد حكم پسرانش را داريم». آقاي حضرتي از پيمانكاران و مزدي كه براي آينهكار درنظر ميگيرند ناراضي است؛ «واقعا كار ما خيلي سخت است و پيمانكارها مثل سابق روزمزد با ما حساب نميكنند بلكه بهطور كلي كار را پروژهاي حساب ميكنند و همين هم باعث ميشود اگر كسي كار را قبول كند از كار بزند. ولي با اين حال من هيچ موقع نديدم كه استاد نويد بهخاطر كمبودن پول، در كار كم بگذارد. مثلا وقتي در حرم به آينهكاريها نگاه كنيد آيات قرآن را ميبينيد كه با آينههاي رنگي نوشته شدهاند و همه آنها كار استاد نويد است كه خودش با جان و دل آنها را بريده و نصب كرده. كساني كه كار آينهكاري ميكنند ميدانند اين كار خيلي سخت است و هر كسي حاضر نميشود آنقدر وقت بگذارد تا آيات را در آينهها نصب كند».
- نذري يك ارمني
در اين همه سالي كه در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) كار كردهام اتفاقات زيادي افتاده و بارها شاهد كرامت خاندان اهل كرم بودهام، يادم هست سالها پيش جواني قدبلند و خوشچهره به حرم آمد و گوشه حياط ايستاد. قيافهاش شبيه خارجيها بود و نگاه همه به طرفش چرخيده بود. راستش خيلي عجيب بود جواني با اين تيپ و قيافه اينطور گوشه حياط بيايد و اشك بريزد. از روي كنجكاوي پرسيدم كه چه شده و چرا اينطور گريه ميكند كه گفت «من ارمني هستم و حاجت خيلي مهمي دارم؛ شنيدهام كه اينجا مقبره يكي از اولياي خداست و تصميم گرفتهام اينجا نذر كنم تا حاجتم را بگيرم؛ اگر هم حاجتم را بگيرم يك لوستر در اين حرم نصب ميكنم». چند وقت بعد آن جوان آمد و با خودش يك لوستر بزرگ آورد. فرماندار وقت شهرري وقتي اين قضيه را شنيد دستور داد نام او را روي لوستر بنويسند و بعد از مدتي پلاكي روي لوستر نصب شد كه نوشته بود «اهدايي از طرف زاوان اوهانيان». مدتها اين لوستر در حرم نصب بود تا زماني كه مسئله طرح توسعه حرم پيش آمد و لوستر را باز كردند.