2. اروپا، انگلیس و سازمان ملل همواره در این مدت بهعنوان کارگزار آمریکا بودهاند.
3 . پس از 11 سپتامبر آمریکا سعی کرد هژمونی خود را بر جهان مسلط سازد و تسلط برخاورمیانه مقدمه این راهبرد فرض شد.
4 . گرچه بهاستثنای ایران بقیه کشورهای خاورمیانه در حلقه مریدان واشنگتن بودند اما آمریکا ابتدا با یورش به افغانستان و سپس با حمله به عراق طرح تسلط بر قلبها و مغزها را عملیاتی کرد.
5. مبارزه با تروریسم، جنگ بر ضد تروریسم، مقابله با سلاحهای کشتار جمعی، دمکراسیسازی، حقوق بشر و دهها اسم و عنوان دیگر، تغییراتی برای پنهان کردن طرح تسلط بر قلبها و مغزها در خاورمیانه بود.
6. دولتسازی و ملتسازی نزدیکترین تعابیر برای تحقق راهبرد تسلط بر قلبها و مغزها در خاورمیانه بود.
7. از 11 سپتامبر 2001 تا زمان حاضر، آمریکا در رسیدن به مقصود خود هیچ دستاوردی نداشته است و به دولتی منفور و منزوی در منطقه تبدیل شده است. توصیف دولت آمریکا به دولت منفور و منزوی، ناسزاگویی نیست که نتیجه همه نظرسنجیهای چند سال اخیر در خاورمیانه است.
8. در حال حاضر دولتسازی در لبنان، فلسطین و عراق در جریان است که روند آنها برخلاف میل آمریکا ادامه دارد.
در لبنان امیل لحود، رئیس جمهوری مسیحی که مورد مخالفت آمریکا و دارای محبوبیت مردمی است روزهای پایانی حضور در کاخ ریاست جمهوری لبنان را سپری میکند و آمریکا قادر نیست حتی با توسل به قطعنامههای شورای امنیت فرد دلخواه خود را جایگزین لحود کند.
در فلسطین به بهای نقض آرای مردم و نقض دمکراسی، پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی نادیده گرفته میشود. مردم غزه در محاصره شدید اقتصادی آمریکا، اروپا و اسرائیل و جریان فتح قرار دارند و همه این طرفها با هر انتخاباتی که احتمال پیروزی حماس در آن متصور باشد، مخالفند.
در عراق نیز پروژه دولتسازی همچون لبنان و فلسطین چون مخالف منافع غرب است با چالش روبهرو شده است. دولت قانونی نوری مالکی، نخستوزیر عراق دولتی قومی– مذهبی توصیف میشود تا زمینه مشروعیتزدایی از این دولت فراهم شود.
9. آمریکا در عرصههای دموکراسی، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و... قافیه را باخته است و مسأله دولتسازی در خاورمیانه را آخرین سنگر خود قلمداد میکند که در حساسترین مناطق آن قادر به هیچ ابتکار عملی نیست.
10. سیاست سرزنش همیشگی ایران به هر دلیل و بهانه ممکن، که هر روز با الفاظ خشنتری از سوی بوش و وابستگان رسانهای حزب حاکم دنبال میشود، برای سرپوش گذاشتن بر این ناتوانی مطلق در مشارکت در مسأله دولتسازی در این کشورهاست.