ياسمين زرگري، از طراحان و توليدكنندههاي اين برچسبهاست كه از تجربه 10سالهاش در اين زمينه ميگويد؛ از ايدهاي كه از يك استيكر ساده روي ديوار خانهشان شروع شده تا رسيدن به 1700محصول مختلف در فروشگاه اينترنتياي كه راه انداخته.
- قصه از كجا شروع شد؟
خانواده من اغلب دستي در هنر دارند، در نتيجه از بچگي نقاشي ميكردم و با فضاي كارهاي هنري آشنا بودم. بعد از اينكه كارشناسيام را در رشته مديريت بازرگاني گرفتم، بهعنوان مدير فروش و مسئول روابط عمومي وارد بازار كار شدم. اما با توجه به رشته تحصيليام، هميشه دوست داشتم وارد كار توليد شوم و كسب و كار خودم را راه بيندازم، اين شد كه مجبور شدم از شغلم استعفاكنم و در كلاس هاي فتوشاپ و كورل ثبتنام كنم. ماجراي برچسبها اينطوري شروع شد كه ما يك استيكر ديواري روي ديوار خانه خودمان داشتيم كه برايمان هديه آورده بودند. هر مهماني كه به خانهمان ميآمد و استيكر را ميديد، خوشاش ميآمد و ما را دربارهاش سؤالپيچ ميكرد. آنجا بود كه به فكر افتادم شايد بتوانيم خودمان از اينها توليد كنيم. خيلي آزمون و خطا كرديم و مواد مختلف را تست كرديم تا به نمونه مطلوب برسيم. يادم هست نخستين استيكري كه توليد كرديم، طرحش قاصدك بود.
فراز و نشيبها 3-2 سال اول فقط كارمان اين شده بود كه در مورد ماهيت و كاربردهاي اين محصول به مشتريهاي احتمالي توضيح بدهيم. برچسب ديواري در ايران شناخته شده نبود و همه كنجكاو ميشدند درباره برچسبها بدانند. مشكلات ديگري هم برايمان پيش آمد. يكبار گرافيستي كه برايمان كار ميكرد همه طرحها را با خودش برد! ما زماني 150 نماينده در شهرهاي مختلف داشتيم كه خيليهايشان وسط راه تصميم گرفتند براي خودشان كار كنند و طرحها را بهصورت مستقل براي خودشان كپي كردند. يكبار درست شب عيد بود كه يكسري از نمايندهها تلفنهايمان را جواب ندادند و همه برنامههايمان بههم ريخت. غيراز اين، حتي همين الان هم براي خريد دستگاه و متقاعد كردن بانكها براي گرفتن وام مشكل داريم.
- برچسبهاي كاشي چطور متولد شدند؟
من صفحهاي در فضاي مجازي دارم راجع به رنگ. يك روز استيكرهايي با طرح كاشيهاي مكزيكي در يك سايت ديدم. اول اصلا نميدانستم كه اينها استيكر هستند و فكر ميكردم كاشي واقعي باشند. بهخاطر تركيب رنگي زيبا، يك عكس از آنها توي صفحهام گذاشتم كه خيلي از آن استقبال شد. استقبال را كه ديدم به فكر افتادم كه خودمان استيكر با طرح كاشي توليد كنيم. بعدها تصميم گرفتيم طرحهاي كاشي سنتي و مينياتور ايراني را در كارهايمان استفاده كنيم كه البته كار سختي هم بود چون تصاويرِ با كيفيت از طرحهاي سنتي ايراني خيلي كم موجود است.
- اوج كار در اوج بحران!
دقيقا در بحبوحه راهاندازي سايت اينترنتي، همسرم به بيماري سرطان خون مبتلا شد و 9ماه در بيمارستان بستري بود. يادم هست گاهي طرحها را در بيمارستان حاضر ميكردم و براي چاپخانه ميفرستادم. كامپيوترم هم كنار تخت همسرم بود و سفارشها را با آن چك ميكردم. من هميشه روي قيمت حساس بودم و تلاش كردم در اوج گراني مواد اوليه، قيمت محصولاتمان را ثابت نگه دارم. دلم نميخواست به مشتريها فشار بياورم. بيماري همسرم به من ياد داده بود كه خيلي چيزهاي مهمتر از حسابِ سود و زيان صِرفا مادي در اين دنيا هست.
- برنامه ما براي فروش و بازاريابي
فروشگاه اينترنتي را 8 سال پيش راه انداختيم. اما همانطور كه يك زماني براي مشتري آسانتر بود كه اينترنتي و از طريق سايت خريد كند، حالا برايشان خريد از طريق سايت هم سخت است. امروز، مردم ميخواهند همهچيز را روي موبايلشان داشته باشند.
ديدهام كه اغلب توليدكنندهها در شبكههاي اجتماعي صفحه دارند و كارهايشان را تبليغ ميكنند؛ البته در اين فضا راه مستقيمي براي خريد و پرداخت آنلاين براي مشتري وجود ندارد. اين شد كه به فكر افتاديم اپليكيشن خودمان را براي خريد و فروش لوازم دكوري و هنرهاي دستساز راه بيندازيم. در اپليكيشن اين امكان وجود دارد كه هر كس فروشگاه خودش را داشته باشد و جنس خودش را بفروشد. امكان فروش اجناس دسته دوم هم البته به شرط رد شدن جنس از غربالگري كيفي، وجود دارد.