حالا ميشود دهها و صدها عكس را با كيفيت آنچناني از هر لحظهاي كه بخواهي بگيري، بهترينها را انتخاب كني، كادربندي، رنگ و نورش را تغيير بدهي و حتي واقعيت عكس را دستكاري كني. ديگر حتي نيازي به چاپ روي كاغذهاي مات و براق هم نداري. قابهاي عكس ديجيتال صدها و هزاران تصويرت را ذخيره و پخش ميكنند. فضاي مجازي هم در انتقال و انتشار تصوير به آنچنان ابزارهايي مجهز شده كه برخيهايش حتي تا همين 3-4 سال پيش شوخي بهنظر ميرسيد. حالا اگرچه كه عكاسي را از يك فرايند حرفهاي به يك امكان عمومي و همهجا در دسترس مبدل ساخت اما ماهيت وجودي عكس را هم بهعنوان يك پيام رسانهاي دگرگون كرد. نتيجه چه شد؟ عكس بهعنوان يك «سند» معتبر تصويري و يك واقعيت قابل اتكا، به يك عنصر مشكوك و قابل خدشه تبديل شد.
حالا ديگر يقين چشمي هم اعتبار گذشته خود را از دست داده است. نميشود به صرف ديدن يك تصوير به واقعيت و پيام آن ايمان آورد. گاهي وقتها عكس كاملا برعكس است. ميشود به راحتي تمام گنجشكها و كلاغها را رنگ كرد و به جاي قناري فروخت. بيگمان شما نيز تا به حال با نمونههاي بسياري از واقعيتهاي تصويري مخدوش شده روبهرو شدهايد. تصوير برج فروافتادهاي در شانگهاي چين را به جاي مسكن مهر استان مازندران جا ميزنند، عكس پهپاد سقوط كرده آمريكاييها در عراق را به جاي پهپاد شكار شده توسط سپاه پاسداران قالب ميكنند و خيلي چيزهاي ديگر... . عكس ديگر يك سند معتبر و بدون خدشه نيست، يك شاهد هرجايي است. بنابراين لطفا ديگر هر عكسي را كه ميبينيد، بدون تحقيق و بررسي باور نكنيد، شايد كاملا برعكس باشد.