وقتي اين اتفاق رخ داد آن وقت ميخواهيم با ايجاد پوشش گياهي كانون شكل گرفته را مهار كنيم اين درحالي است كه راهحل مقابله با بيابانزايي ناشي از تخريب حوضههاي آبخيز، بيابانزدايي نيست.
بايد درنظر داشت مهار كانونهاي گردوغبار ناشي از تخريب حوضههاي آبخيز تنها با رفع علت اصلي آن، امكان پذير است. براين اساس، اگر ما حقابه تالابي را گرفتهايم تا زماني كه حقابه تالاب را برنگردانيم هر عملياتي كه تحت عنوان احيا صورت بگيرد حالت مسكن دارد و ناپايدار خواهد بود. براي نمونه در حال حاضر، بيابانهاي اطراف ملارد، شهريار و اخيراً نيز دشت قزوين تبديل به كانونهاي بحران گردوغبار شده است بهطوري كه همين هفته قبل ما شاهد گردوغبارناشي از آن درآسمان تهران بوديم. اين كانونها بهدليل آن شكل گرفته كه ما بدون درنظر گرفتن حوزه پايين دست، در منابع آبي و رودخانههاي منطقه دخالت كردهايم.
اگر اروميه به وضعيت ناگوار امروز مبتلا شده ريشه در دخل وتصرف در منابع آبي و رودخانههاي بالادست دارد بيآنكه حوزه پايين دست درنظر گرفته شود. نمونه ديگر دستكاري در منابع آبي بدون درنظر گرفتن حوزه پايين دست، احداث سدهاي «بمپور» و «جيرفت» در كرمان است. هنگام احداث اين اين دو سد تنها به منافع اقتصادي ايجاد 35هزار هكتار كشت آبي توجه شد بيآنكه پيامدهاي ناشي از ساخت اين 2سد بر تالاب جازموريان بررسي شود. نتيجه آن شد كه با احداث سد بمپور و جيرفت هر چند 35هزار هكتار به اراضي كشاورزي افزوديم اما اين توسعه به قيمت خشك شدن جازموريان و ايجاد 600هزار هكتار بيابان تمام شد. درحاليكه اگر به جاي 35هزار هكتار كشت آبي 20هزار هكتار اراضي را زيركشت برده بوديم و در عوض حقابه جازموريان را تأمين كرده بوديم الان شاهد شكلگيري كانون بحران بيابانزايي به وسعت 600هزار هكتار نبوديم.
شكلگيري اين كانون عريض و طويل گردوغبار و ساير كانونهاي بحران بيابانزايي در كشور ناشي از بيتوجهي به توان منابع آبي و رودخانهها و استفاده از اين منابع است. به همين دليل ضروري است پيش از اجراي هر طرحي در يك حوضه آبخيز محدوديتهاي آن حوضه درنظر گرفته شود. واقعيت اين است كه ما طي سالهاي اخير بيتوجه به محدوديتهاي حوضههاي آبخيز كشور در منابع آبي و رودخانهها دستكاري كردهايم و اسفبارتر اينكه با همه شواهد و مستنداتي كه نشان ميدهد بيتوجهي به پتانسيل يك حوضه تا چه اندازه ميتواند مشكل ايجاد كند اين روند همچنان ادامه دارد.