به گزارش مهر؛ در هفته دفاع مقدس هم قدم و هم کلام شدیم با عباسعلی فلاح، رئیس شهرک سینمای دفاع مقدس. فلاح پیش از این هم در سال ۸۹ ریاست این مجموعه را به عهده داشت اما دلیل دوباره آمدنش شهادت علیاکبر رنجبر، مدیر پیشین شهرک در سانحه انفجار در لوکیشن پروژه «معراجیها» است. با او در دفتر کارش در شهرک دفاع مقدس ساعاتی را به گفتگو نشستیم.
فلاح با اشاره به اینکه شهرک سینمایی دفاع مقدس زیرمجموعه بنیاد فرهنگی روایت است و بنیاد روایت هم زیر مجموعه سازمان بسیج محسوب میشود درباره آن سانحه توضیح داد: در حادثه انفجاری که دو سال پیش سر صحنه فیلم «معراجی ها» رخ داد ما پنج نفر از دوستانمان را از دست دادیم که مدیر شهرک سرگرد رنجبر هم میان آنها بود. بعد از آن حادثه باید کسی این مسئولیت را به عهده میگرفت که نسبت به فضا شناخت کافی داشته باشد به همین خاطر سرپرستی این مجموعه به من سپرده شد.
گفتگوی صمیمانه مان را با پروژه هایی آغاز کردیم که این روزها در شهرک مشغول به کارند. عباسعلی فلاح در ذکر نام فیلم ها و خاطرات از آوردن نام هنرمندان پرهیز می کرد و بیشتر به گفتمان کلی تمایل نشان داد. او تعداد حضور پروژه های تصویری اعم از فیلم سینمایی، سریال، تله فیلم، نماهنگ و پروژه های عکاسی را حدود ۶۰ تیم در یک سال برآورد کرد و از آنجا که معمولا در زمان های نزدیک به مناسبتی چون هفته دفاع مقدس، فیلم و سریال های زیادی به این شهرک مراجعه می کنند، گفت: هفته پیش در یک روز ۳ پروژه تصویری در این مجموعه داشتیم و نیاز به هماهنگی های فوری احساس می شد. در چنین شرایطی ما سعی می کنیم به گونه ای پیش برویم تا همه بتوانند همزمان از این امکانات بهره برده و تاخیری در روند تولید فیلم ها به وجود نیاید. از طرفی درصددیم تا با ارائه امکانات لازم هزینه های فیلمساز را پایین بیاوریم.
- گاهی تانک هم به پروژه ها می دهیم
وی ادامه داد: علاوه بر فضای مربوط به حال و هوای دوران دفاع مقدس امکانات و تجهیزاتی مثل ماشین های سنگین و تامین موتور برق برای پروژه ها را هم در نظر می گیریم که تفاوت قیمتی چشمگیر با نرخ بازار دارد. حتی گاهی تسهیلاتی مثل تانک را برایشان فراهم می کنیم که خارج از این مجموعه امکان دسترسی به آن وجود ندارد و تنها در مراکز نظامی موجود است در این صورت فیلمساز با مبلغی بسیار پایین می تواند از این امکانات استفاده کند و با تولید آثار قابل توجه ارزش های انقلاب و دفاع مقدس را زنده نگهدارد.
رییس شهرک سینمایی دفاع مقدس گفت: مردم گاهی اینجا را در ارائه امکانات و خدمات با شهرک سینمایی غزالی مقایسه می کنند در صورتی که خدمات ارائه شده این مجموعه به خارج از شهرک هم امکان پذیر است. به طور مثال این روزها فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» فیلمی در رابطه با شهید احمد متوسلیان در کردستان جلوی دوربین رفته و ما خود را موظف دانستیم سلاح و مهمات گازی مواد منفجره را با تدارکات ایمنی برایشان فراهم کنیم.
فلاح بیان کرد: هرچه جلوتر می رویم با تغییر زمان، حفظ و نگهداری برخی آکسسوارها و لوازم سخت تر می شود. مثلا یک سری وسایل دوران جنگ امروز دیگر در رده سازمانی نیروهای مسلح نیست. ماشین های قدیمی چون مدلهای قدیمی تویوتا، هم از ارتش و هم از سپاه خارج شدند بنابراین اگر فیلمسازی بخواهد در این رابطه صحنه ای از آن زمان را به تصویر بکشد ما باید شرایط تامین این ماشین ها را مهیا کنیم. گاهی اگر پروژه محلی غیر از تهران باشد تا آنجا که بتوانیم ادوات را برای شان می فرستیم اگر هم ماشین های فوق سنگینی مثل تانک بخواهند با رده های نظامی سپاه منطقه مربوطه مکاتبه می کنیم تا در اختیارشان قرار دهند.
- وقتی گروه فیلمبرداری در یکی از اتاق ها را کنده بودند
وی با اشاره به اینکه شهرک دفاع مقدس حدود ۵۰۰ هکتار است و نگهداری و حفظ لوازم موجود کار چندان راحتی نیست، گفت: ما سعی داریم تا جایی که در توان مان است امکانات زیرساختی و کاربردی در اختیار فیلمسازان قرار دهیم اما برخی گروهای تولید وقتی یک سکانس را بگیرند دیگر هیچ چیزی بعد از آن برای شان اهمیت ندارد و گاهی به خاطر تغییر تصمیم شان ما را هم دچار مشکل می کنند.
وی ادامه داد: چند وقت پیش گروهی فیلمبرداری داشتند و چند روزی مشغول کار بودند. یک روز صبح که سر کار آمدم، دیدم درِ یکی از اتاق ها را درآوردند تا برای فیلم استفاده کنند. دیوار اطراف را خراب کرده بودند تا در، راحت تر بیرون بیاید و بعد هم قول دادند که درستش کنند. یکبار هم از ما درخواست ماکت سلاح کرده بودند اما روز تحویل نظرشان عوض شد و سلاح واقعی با مهمات خواستند. متاسفانه این ناهماهنگی ها فشار و استرس مضاعفی برای پرسنل ما به همراه دارد و چون گاهی این اتفاق خارج از ساعت اداری است و ما با مشکلات خاص خود مواجه می شویم.
در ادامه همکلام شدن با عباسعلی فلاح بحث محدودیت هایی مطرح شد که بعد از فاجعه انفجار در زمان فیلمبرداری «معراجی ها» برای سایر فیلمسازان به وجود آمد. وی در این باره گفت: بعد از این واقعه ضوابطی ایجاد شد که برای اغلب فیلمسازان مشکل ساز است. مواد ناریه ای که برای انفجارهای تصویری کاربرد دارد همان است که در معادن و جاده ها استفاده می شود با این تفاوت که برای فیلم در حد چند گرم است اما برای معادن چند کیلو و چند تن استفاده می شود.
وی افزود: برخی عناصر را نمی توانیم حذف کنیم مثلا مواد ناریه در صحنه انفجار وجود دارد یا برای جلوه های ویژه باید از گوگرد استفاده کنیم و این ها جایگزینی برای شان نیست. به همین خاطر در تلاشیم بتوانیم ناظران مواد ناریه و مسئولان تامین ایمنی را مجاب کنیم که این اتفاق قابل پیشگیری است ولی تنها زمان لازم است که این دوره گذار طی شود و همه چیز به حالت اول برگردد. در انفجاری که رخ داد هم متاسفانه یک شرایط خاص به وجود آمد. مواد، آماده بود تا در چاله های تعبیه شده قرار بگیرند اما قبل از این کار تساهلی پیش آمد و چون مواد کنار هم بودند حجم انفجار بالا رفت و از آنجا که به باک ماشین نزدیک بود آن هم منفجر شد و خسارات بیش از حد تصور وارد شد.
فلاح درباره اینکه با ایجاد استودیوهای سربسته و مدرن و تقویت جلوه های ویژه کامپیوتری چقدر می توان از بروز این فجایع جلوگیری کرد گفت: در برنامه طرح جامعی که داریم استودیویی به ابعاد صد در صد و پنجاه متر به ارتفاع سی متر در نظر داریم که ساخت آن اتفاق مثبتی در سینمای ایران است چون علاوه بر بحث انفجار در حل مشکلات دیگری مثل از دست دادن شب و روز در محوطه باز و غیره هم راحت تر عمل می کنیم هر چند که در نهایت کارگردان باید تصمیم بگیرد صحنه واقعی با جلوه های ویژه میدانی می خواهد یا کامپیوتری.
وی توضیح داد: در این طرح جامع مطالعاتی مباحثی ذکر شده که فضای شهرک را نه تنها برای فیلم های جنگی که برای استفاده در ژانرهای دیگر هم کاربردی تر می کند. ساخت این طرح از جهتی بر عهده ما خواهد بود و از طرف دیگر بر اساس نیاز یک فیلم ساخته می شود. مثلا برای فیلم «ایستاده در غبار» خط ریل راه آهن را ساختیم و با مکاتباتی که انجام دادیم سعی کردیم از شرکت راه آهن بتوانیم یک لوکومتیو بگیریم اما متاسفانه موافقت نشد.
- ارشاد و صدا و سیما دغدغه شهرک را ندارند
تامین هزینه های مربوط به شهرک بر اساس گفته های فلاح از طریق حمایت های سپاه و بسیج فراهم می شود. او در این باره به اساسنامه ای اشاره کرد و گفت: زمانی که سازمان صدا و سیما به ریاست علی لاریجانی اداره می شد و سید مصطفی میرسلیم هم رییس اداره فرهنگ و ارشاد بود اساسنامه ای بین اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان صدا و سیما، فرماندهی سپاه، سازمان بسیج و یک ارگان دیگر امضا شد تا هر کدام بیست درصد هزینه های این شهرک را تامین کنند اما جز بسیج و سپاه هیچ یک از آنها تا الان ریالی برای این شهرک هزینه نکردند.
فلاح گفت: ما معایب را منکر نیستیم اما اینجا طبق آن توافق تنها با ۴۰ درصد تامین سرمایه کار می کند. هر چند که بعد از انفجار مذکور حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی به شهرک آمد و ما هم تقاضای جلسه کردیم که وی به ما قول داد نشستی داشته باشیم ولی نزدیک دو سال است که هنوز موفق به صحبت با او نشدیم. به طور کل ارشاد نگاهش به ساخت فیلم است و توجهی به امکانات زیرساختی ندارد. در صورتی که عدم زیرساخت ها در آینده تولید را هم دچار مشکل می کند. ما برای تامین هزینه از پروژه هایی که باید به ما پول پرداخت کنند هم دچار مشکل هستیم. جالب اینکه بعضی از این فیلم ها الان چند سال از تولیدشان گذشته، اکران شدند و جایزه هم گرفته اند اما هنوز تمایلی به پرداخت بدهی شان ندارند.
صحبت مان به اینجا که رسید به پیشنهاد رئیس شهرک از دفتر بیرون آمدیم و گشتی در محوطه زدیم. کنار ساختمان دفتر، بنای دیگری وجود داشت که محل استقرار گروه های فیلمبرداری بود. محلی که اغلب اتاق های گریم و لباس و غذاخوری در این ساختمان تعبیه می شود. با ماشین رفتیم تا لوکیشن هایی از این شهرک پهناور را بازدید کنیم. فلاح برای مان تعریف کرد که چطور یکی از بازیگران معروف و بنام کشورمان از جاده های صاف این مکان خوشش آمده بود و با ماشین شاسی بلندش در حالی که ویراژ می داد سر یک پیچ گرفتار شد.
اولین جایی که رسیدیم پارکینگ برزگی بود پر از ماشین های سواری نظامی و اغلب غیرنظامی قدیمی که نیاز به تعمیر داشتند. فلاح به خاطر عدم تامین اعتبارات از شرایط تعمیر و نگهداری این فضا چندان راضی نبود. میان این همه ماشین چندتای شان بیشتر خودنمایی می کردند. یکی ماشین فولکسی که زیر دست صافکار بود و دیگر یک فیات بسیار قدیمی و قراضه که معلوم بود روزی جاه و جلالی برای صاحبانش داشته است.
خیلی حدس مان اشتباه نبود چون در توضیحات متوجه شدیم از این ماشین سه تا بیشتر به ایران نیامده است. یکی در اختیار ولیعهد پهلوی، یکی از آنِ خواننده معروف قبل از انقلاب و دیگری همین ماشین که صاحبش را نمی دانستند کیست و از شرکت هایی که ماشین های قدیمی را از رده خارج می کنند به دست شان رسیده بود. چندتایی هم ماشین بی در و پیکر وجود داشت که از آنها برای صحنه های انفجار و تصادف ماشین استفاده می شده است. فلاح عقیده داشت در صورت تامین اعتبار این فضا قابلیت آن را دارد که به یک گنجینه هنری تبدیل شود.
کمی جلوتر یک ماشین جیپ ۸۰ ساله نظرمان را جلب کرده بود. این ماشین هم جزو خودروهای از رده خارجی بود که در قبرستان ارامنه از آن استفاده می شد و سالیان پیش اجساد را با آن جابجا می کردند. از آنجا به سمت یک سالن بزرگ سرپوشیده رفتیم که پارکینگ ماشین های دوره جنگ جهانی بود که اخیرا این ماشین ها در یکی از پروژه های تاریخی سینمایی مربوط به آن دوره مورد استفاده قرار گرفته بودند.
حین قدم زدن از فلاح پرسیدم که آیا این مکان می تواند در اختیار بازدید عموم قرار گیرد و محلی برای درآمدزایی باشد؟ که فلاح در پاسخ به این سوال توضیح داد: این کار علاوه بر مشکلات خاص خود هیچ کمکی در تامین هزینه و درآمد نمی کند چون وسعت این محیط برای بازدید کننده زیاد است و نیاز به یک همراه راه بلد دارد از طرفی برخی افراد توجیه نیستند و ممکن است بی توجه به شرایط، سیگاری روشن کنند که پیش تر این اتفاق منجر به آتش سوزی شد. از طرفی شاید ظاهرا اینجا چیزی برای دزدی نداشته باشد اما سرقت کابل برق معمولا اتفاق می افتد و ما را با مشکل برق مواجه می کند. در این رابطه از وزارت نیرو درخواست کردیم اما هنوز کمکی به ما نشده است.
در ادامه مسیر به جایی رسیدیم که رد پاها و جای چرخ های ماشین سنگین کاملا در آن مشخص بود. فلاح دلیل آن را بارندگی هفته گذشته عنوان کرد که بولدوزری که قرار بود راه را هموار کند در اثر بارش زیاد در خاک فرو رفته و گروه فیلمبرداری را دچار مشکل کرده بود. وی اشاره کرد: تا کسی سر صحنه فیلم های جنگی نیاید مشکلات را لمس نمی کند. ساختن فیلم هایی در این ژانر مثل خود جنگ می ماند چون مصائبی غیرقابل پیش بینی دارد که در حالت عادی قابل تصور نیست.
کمی جلوتر سازه های جدیدی دیدیم که به دکور ساختمانی مجموعه «هنگام بیداری» مربوط می شد اما چون هنوز کار به تولید نرسیده ما هم اجازه بازدید و عکاسی نداشتیم. تنها متوجه شدیم که این دکور مربوط به دفاع مردم تنگستان است. رئیس این مجموعه همچنین از ساخت اصطبل برای نگهداری اسب خبر داد و گفت: برخی حیوانات مثل اسب برای فیلم ها مورد استفاده هستند اگر این اصطبل ساخته شود هم حیوانات در اثر جابه جایی ها کمتر آسیب می بینند هم در هزینه تولید صرفه جویی می شود.
بخشی از این زمین پهناور به زمین کشاورزی تعلق داشت. این زمین هم برای لوکیشن های مربوطه استفاده می شد و هم طبق گفته های فلاح فعالیتی قابل اعتنا در بخش اقتصاد مقاومتی به شمار می رفت. کمی اطراف را قدم زدیم و نفربر هایی که در جای جای شهرک به چشم می خورد پیش رویمان ظاهر شدند تا به خاکریزهای دوجداره نزدیک شدیم. این خاکریزها برای نمایش مواقعی در فیلم های جنگی است که دشمن از هر دو طرف حمله می کن. در این منطقه یکی از آکسسوارهای جالب تراورس های چوبی بود که به همت راه آهن تامین شده و به این محل آورده شده اند.
فلاح در توضیح این مساله بیان کرد: هشت سال دفاع مقدس تنها جنگ نیروهای مسلح با دشمن نبود بلکه همه وزارتخانه ها، ادارات، نهادها و مردم نقشی موثر داشتند. آن زمان کل کشور دست در دست هم جنگ را اداره کردند ولی بعد از اینکه همه چیز تمام شد هرکس به سویی رفت. حالا شهرک سینمایی دفاع مقدس اگر بخواهد زحمات و رشادت های همه افرادی که زمان جنگ زحمت کشیده اند را نشان دهد باید هر عنصری که زمان جنگ وجود داشته امروز هم نقشش را ایفا کند. نشان دادن وضعیت خطوط ریل راه آهن، بیمارستان ها و تجهیزات پزشکی آن زمان و ... تنها با کمک ارگان ها و سازمان های مربوطه امکان پذیر است.
- و اما انفجار...
کم کم رسیدیم به محل آن انفجار مهیب که هنوز بعد از دوسال روسیاهی اش به زمین مانده بود. خیلی صحنه های جالبی را در این فضا مشاهده نکردیم. گروه هایی که برای فیلمبرداری می آیند دوست دارند همه چیز را با نظر خودشان بچینند به همین خاطر در گوشه ای یک سنگر قدیمی را خراب کرده تا یکی دیگر به سلیقه خودشان بسازند و آن قبلی را نیمه کاره رها کرده بودند. متاسفانه یکی از سنگرها هم پر بود از ظرف های یک بار مصرف و بطری های آب معدنی که نشانه خوبی در این فضای فرهنگی نبود و جز آه و افسوس نکته دیگری در پی نداشت.
در میان کویر بی آب و علف، عباسعلی فلاح ما را به یک منطقه خوش آب و هوا از شهرک برد که تصورش هم هیجان انگیز بود. شهید رنجبر رئیس سابق شهرک دو سال قبل از شهادتش به همراه برادرش سدی ساخته بودند تا فیلمسازان بتوانند در تصاویر عملیات آبی - خاکی جنگ، از این منطقه استفاده کنند، همانطور که سریال «باب المراد» از این مکان بهره برده بود. این سد پر آب با گیاهان اطرافش علاوه بر منظره ای دیدنی و خوش آب و هوا مامن و مسکن پرندگانی شده بود که هر از گاهی در هوا پرواز می کردند. این سد بدون دریافت یک ریال اعتبار تنها به همت شهید رنجبر و همکارانش با امکانات موجود در شهرک ساخته شد. فلاح به نکته خوبی اشاره کرد و ان هم این بود که جز در زمان جنگ کسی این چنین بی توقع برای فعالیتی دل نمی سوزاند. دیدن صف قایق ها در خشکی هم منظره جالبی بود. حین گشت متوجه شدیم یکی از خدماتی که مدیریت این شهرک ارائه می دهد دعوت از جانبازان اعصاب و روان برای ماهیگیری از این سد بوده که مرکزشان به این محل نزدیک است.
در بخش دیگر این شهرک پهناور از جلوی لوکیشن سریال «یوسف پیامبر» گذشتیم. مهمترین سریالی که بعد از انقلاب در چند کشور خارجی هم به نمایش درآمده است. لوکیشن شهر تبس در مصر باستان را از دور تماشا کردیم همان محلی که هنوز گیاهانش آبیاری می شوند و سقف ها برای طول عمر بیشتر عایق کاری شده اند. از کنار سیلوهای معروف انبار گندم گذشتیم و به روستای کنعان رسیدیم. روستایی که البته امروز خیلی شبیه آنچه در سریال دیدیم نیست چون پروژه های بعدی به سلیقه خود سازه های آن را دستکاری کرده بودند.
فلاح برای مان تعریف کرد که فیلمسازان بر اساس قرارداد و مسئولیتی که در قبال تحویل آثارشان دارند خیلی بر اساس گرما و سرما نمی توانند برنامه ریزی کنند. مثلا تصویربرداری «یوسف پیامبر» مدتی به زمستان افتاده بود و برادران یوسف در سکانسی مجبور بودند لباس های دشداشه نازک به تن کنند و به یاد دارم که سرما بسیار اذیت شان کرد.
هنگام برگشت از جاده آسفالتی عبور کردیم که همین جاده لوکیشن جاده ای مناطق جنگی محسوب می شد و دیگر نیاز نبود گروه های فیلمبرداری به جاده های بین شهری بروند.
این شهرک سال هاست لوکیشن زندان قصر را هم در خود جای داده است. با اینکه بخشی از این زندان واقعی در منطقه چهار راه قصر امروزه محلی برای فیلمبرداری شده اما بسیاری از گروه ها به شهرک می آیند و از این لوکیشن نیز استفاده می کنند. مثل سریال «نفس گرم» که چندی پیش صحنه های مربوطه را در این محل ضبط کرده بودند. فلاح اشاره کرد که چندی پیش چند فیلمساز خارجی از این مکان بازدید کرده بودند و به ذهن شان هم خطور نمی کرده چنین امکانات سینمایی در کشور ما وجود داشته باشد.
در حال عبور از یک مسیر خاکی با ماشین به سازه ای رسیدیم که ما را یاد فیلم های وسترن می انداخت. فلاح از عکاس خواست تا دوربینش را آماده کند و ما با بالاترین سرعت ممکن از کنار این سازه رد شدیم که همین امر صحنه زیبای پرواز ده ها پرنده و صدای بال بال زدن شان را که منظره دیدنی و جالبی بود، به وجود آورد. این ساختمان برای یکی از تبلیغات ساخته شده بود و مدیریت شهرک با پرداخت بخشی از هزینه ها توانسته بود آن را نگه دارد.
عباسعلی فلاح رئیس شهرک سینمایی دفاع مقدس در پایان این سفر یک روزه بیان کرد: ما می خواهیم شهرک سینمایی دفاع مقدس آینه تمام نمای سال های جنگ باشد. برای رسیدن به این منظور هر کس باید نقش خود را به بهترین نحو ایفا کند. بحث مالی در اولویت نیست ما در صورتی می توانیم جنگ را به درستی آنچه وجود داشت به تصویر بکشیم که ارتش، سپاه، نیروی انتظامی، وزارت بهداشت، وزارت راه و... امکاناتی را که آن زمان مورد استفاده شان بوده در اختیار ما قرار دهند تا زحمات و نتیجه تلاش شان در سینما و تلویزیون دیده شود.