به گزارش شفقنا رسانه، قاسمی در نشست نقد و بررسی کتاب تیتر نویسی نوشته مجید رضاییان گفت: ما چهار دوره آموزش روزنامه نگاری را پشت سر گذاشته ایم که تیترنویسی محصول دوره چهارم است. دوره اول ۱۱۸ سال طول کشید که من نامش را میگذارم دوره بیکتابی. دوره دوم ۴۲ سال بود که باید نام آن را بگذاریم کلیگویی در عرصه آموزش روزنامه نگاری. ۲۰ سال است که وارد دوره سوم و ۱۰ سال است که وارد دوره چهارم شدهایم. این دو دوره به موازات هم پیش میروند. دقت کنید که من گفتم کتاب آموزش روزنامه نگاری، نگفتم متن درسی. زیرا از ۱۵ سال قبل ما جزوه نویسی در این عرصه را داشتیم.
او ادامه داد: در این تقسیم بندی کتاب عکاسی، گرافیک مطبوعاتی، تاریخ و اخلاق حرفهای روزنامه نگاری را در نظر نگرفتم. مراد من از این تقسیم بندی کتابهایی است که آداب نگارش در عرصه روزنامهنگاری را آموزش میدهند. ما در دوره سوم و چهارم جزئی نویسی را داشتیم و کتاب تیرنویسی دکتر رضاییان محصول این دوره است.
قاسمی در ادامه گفت: چاپ اول کتاب در سال ۹۲ و چاپ دوم در سال ۹۴ منتشر شد. من برای چاپ اول نقدی نوشتم که در مجله مدیریت ارتباطات و پس از آن به لطف دکتر شکرخواه در همشهری آنلاین بازنشر شد.
در اینجا بیشتر به تفاوت این دو چاپ میپردازم. چاپ اول با ۱۹۲ صفحه رقعی منتشر شد و چاپ دوم با ۲۳۲ صفحه در قطع وزیری انتشار پیدا کرد. طرح جلد همان است اما رنگ آن تغییر کرده است. روی جلد کتاب نوشته شده چاپ دوم، ویراست دوم که به نظرم این اشتباه است، زیرا این کتاب با تعریف ویراست همخوانی ندارد. باید نوشته میشد چاپ دوم با افزودههای جدید.
او ادامه داد: یکی از افزوده های کتاب، فصل چهاردهم است که در این فصل نمونه تیترهایی از ۱۲ نشریه خارجی آمده و در میان آن ۱۲ نمونه از تیترهای خود رضاییان در روزنامه جام جم، ولی اشاره ای به این موضوع نمیبینیم. یکی از دیگر از افزودههای کتاب مبحث تیترهای بین متنی است. همچنین فونت کتاب نسبت به قبل درشت تر شده و این خوب است. یکی دیگر از ویژگیهای این چاپ مقدمهای است که دکتر رضاییان نوشته است. همچنین جای منابع، اصلاح شده است.
قاسمی با تأکید به اینکه بر سر گفته هایش در نقد چاپ اول ایستاده، ادامه داد: دکتر رضاییان لطف کردند و مواردی از این نقدها را اعمال کردند اما بعضی از آنها را انجام ندادهاند. چیزی که به این کتاب آسیب میزند وجود فصلهای نامرتبی است که کار عمقی روی آنها صورت نگرفته است؛ یکی از آنها سیر تحول تیترنویسی است که اشارهای گذرا به آن شده و کلمهای در مورد ایران نمیبینید. در حالی که من در نقدم به سیر تحول تیتر در ایران اشاره کردم. دکتر رضاییان نه به کتابهای من و دوستان در این زمینه و نه به نقد من برای چاپ اول توجه نکردند.
او با اشاره به استفاده از مطالب صاحبنظران خارجی، به شوخی گفت که فرید از جک و جرج به مجید نزدیکتر است.
این پژوهشگر روزنامه نگاری و ارتباطات ادامه داد: با تعریف امروزی از تیتر نباید تیترهای گذشته را بررسی کنیم. هر دوره تیتر خاص خودش را دارد. ما که کتاب سیر تحول تیترنویسی در ایران را نوشتیم بخیه به آب نزدیم. ما سیری در تیترنویسی داریم که یا نباید به این موضوع بپردازیم یا اگر هم چنین فصلی را میآوریم باید آن را درست انجام بدهیم و از زحمات دیگران هم استفاده کنیم.
او اضافه کرد: برخی از موارد دیگر از جمله نادرستیهای حروف نگارانه در چاپ دوم اصلاح شده است اما بعضی از مطالب کتاب کم مثال و گاهی بیمثال هستند.
قاسمی در بخش دیگری از نقدش اشاره کرد: دکتر رضاییان بیشتر در نشریههای روزنامه فعالیت کرده و به تیتر مجله نگارانه اشاره ای نداشته است. ما در این کتاب تفاوت روزنامه نگاری کاغذی و مجازی را میبینیم اما تفاوت کاغذیها با هم را خیر. یکی از پیشنهادهای من این بود که برای ویژگیها و تجربیات ایرانیها یک کتاب جداگانه بنویسند که او فصل ۱۴ کتاب را به همین موضوع اختصاص داده است اما به نظرم باید کتاب مستقلی نوشته می شد. ما به تجربیات دوستان در این حوزه نیاز داریم. پس از این همه سال باید تجارب دوستان به صورت کتاب برای دانشجویان نوشته شود.
او به زبان کتاب رضاییان نیز نقدی وارد کرد و گفت: مشخص نیست این کتاب برای دانشجویان نوشته شده یا افراد متخصص. این کتاب به درد دانشجویان نمی خورد زیرا پیش زمینه هایی نیاز دارد که آنها با آن آشنا نیستند. اگر هم که برای افراد متخصص است اینها نیز نوشته های لوریس و افرادی مانند لوریس و ماسیس را خوانده اند و می خواهند از تجربیات رضاییان بدانند. من پیشنهادم این است که قبل از اینکه کتاب بعدیشان را بنویسند، تیترنویسی را در دو جلد بنویسند که یک جلد مربوط به آداب و جلد دوم مربوط به تجربههایشان باشد. بحث چکش کاری در زمان تیترزدن بسیار مهم است که خود رضاییان استاد این کار است. ایشان باید تجارب و خاطرات خودش در عرصه تیترنویسی را در این کتاب بیشتر بنویسد.
این روزنامه نگار پیشکسوت در ادامه گفت: نکتهای که در ایران وجود دارد این است که روزنامه نگاران ما اهل خاطره نویسی از خودشان نیستند و خاطرات دیگران را مینویسند. مانند همان مثالی که سلمانیها وقتی بیکار میشوند سر یکدیگر را میتراشند. در کشور ما نیز اگر روزنامه نگاری به سراغ همکارش برای مصاحبه برود میگویند بیکار شدهای که سراغ من آمدهای.
او ادامه داد: مواردی که دکتر فرقانی و دکتر شکرخواه در مورد تیترنویسی و همان مثال ۱۱۸ تیتر برای خرمشهر را اشاره کردند تا به حال هیچ کجا ثبت نشده است. ما در سالگرد خرمشهر چرا سراغ این افراد نمیرویم؟ هیچ کدام نیامدهایم تجربیاتمان را بنویسیم.
قاسمی به تجربهای از خودش در زمان اشتغال در کتاب هفته اشاره کرد و گفت: روزی قرار بود هم تیتر و هم عکس مطلبی را انتخاب کنم که مربوط به مصاحبه با زروئی نصرآباد بود. وقتی در متن مصاحبه به جمله "دستم رو شد ادامه ندادم" برخوردم از این جمله برای تیتر استفاده کردم و یکی از عکسهای زروئی که دستش به سمت جلوست را برای مصاحبه انتخاب کردم.
او با تأکید بر تجربه شخصی خود گفت: ما باید از این موارد بگوییم و بنویسیم. آنچه که در حال حاضر نیاز است شنیدهها و دیدههای رضاییان است. آرزوی من این است که او به پیشنهاد من عمل کند و آن دو جلد کتاب را منتشر کند.