گفت و گوی نشریه چهل کلید با این مدرس ارتباطات بیشتر درباره مسائل ریشهای و ساختاری مطبوعات محلی بود. وی میگوید در ساختار مطبوعات دو رکن مهم وجود دارد. رکن اول اسپانسری و مدیریتی، و دیگری سردبیری و محتوایی است. به اعتقاد رضائیان در مطبوعات محلی هر دوی این ارکان مخدوش شده است.
وی یکی از مسائل و دغدغه های اصلی مطبوعات محلی را مشکلات مالی این نشریات می داند و می گوید: در مطبوعات محلی سرمایه ای می آید که فقط هزینه کاغذ و لیتوگرافی را پاسخگوست، به علاوه سه نفر نیرو که به آنها حقوق نمیدهند و میگویند خودت را از پورسانت آگهیها تأمین کن. مشخص است که دیگر جایی برای کار حرفهای نمیماند. لذا باید کسی در کار مطبوعات سرمایهگذاری کند که از ساختار رسانه آگاه است و برای نشریه نقشه راه دارد.
- یکی از اصلیترین مشکلاتی که مطبوعات محلی کشور با آن مواجهند عدم توانایی آنها در پرداخت حقوق و مزایای مناسب به اعضای تحریریه است. همین امر یکی از دلایل عدم بازگشت فارغ التحصیلان رشته های ارتباطات به شهرهایشان است. آیا توسعه کمی مطبوعات بدون توجه به ظرفیت های اقتصادی مناطق مختلف کشور می تواند یکی از دلایل ناکارآمدی این مطبوعات باشد؟
اولین قاعده برای اینکه یک نشریه روی پای خود بایستد، استقلال مالی است. استقلال مالی پیش از آنکه محقق شود، ساختار نشریه مورد توجه است. در ساختار دو رکن مهم داریم: رکن اول اسپانسری و مدیریتی، و دیگری سردبیری و محتوایی است. در مطبوعات محلی هر دوی این ارکان مخدوش است. رکن مدیریتی به این دلیل مخدوش است که انگار برای کسانی که مجوز می گیرند فضیلت است که از رسانه سر در نیاورند، و این مشکل ساز است. این افراد حداقلی را از نظر مالی برای کار اختصاص می دهند و می خواهند بقیه هزینه ها را با آگهی ها پوشش دهند و همین است که خبرها تبدیل به آگهی می شوند، تیترها فروخته می شود و دیگر در آن نشریه جایی برای روزنامه نگار حرفه ای باقی نمی ماند. وقتی این اتفاق در بالا میافتد، رکن دوم که سردبیری و محتوایی است تحت تأثیر آن واقع می شود. نمی شود نشریه ای داشت که رکن اول آن مخدوش و رکن دوم درست باشد. اگر به افرادی مجوز دهیم که سرمایه، صلاحیت و توانایی این کار را دارند؛ آنگاه فاکتور دوم که شامل تحریریه و سردبیری تحت تأثیر آن حرفه ای می شوند. اما در مطبوعات محلی سرمایهای میآید که فقط هزینه کاغذ و لیتوگرافی را پاسخگوست به علاوه سه نفر نیرو که به آن ها حقوق نمی دهند و می گویند خودت را از پورسانت آگهی ها تأمین کن. مشخص است که دیگر جایی برای کار حرفه ای نمی ماند. باید کسی در کار مطبوعات سرمایه گذاری کند که از ساختار رسانه آگاه است و برای نشریه نقشه راه دارد.
- آیا نبود منابع نظری متعدد و جدی درباره مطبوعات محلی نشان از بی توجهی کارشناسان ارتباطات به این حوزه ندارد؟
منکر این نیستم که مغفول مانده، حتماً این طور است. اما یادمان باشد وقتی چیزی می خواهد به یک کتاب تبدیل شود باید پشتوانه اش پژوهشی باشد که خود از دل سمینارهای آسیب شناسی، حرفه ای و کاربردی بیرون آمده است. باید کسانی که در این زمینه کار کرده اند در قالب سمیناری با موضوعات تخصصی بحث کنند و برای آن مقالاتی تهیه و ارائه شود. زمانیکه مقالات ارائه و نقد شد آن وقت تبدیل به یک کتاب جامع، حرفه ای و کاربردی می شود. ما باید این کار را انجام دهیم و مطبوعات استانی را در رشته های مختلف نقد کنیم. همه برای مطبوعات استانی تعریف داریم اما باید تدوین جامعی از آن ارائه شود، به نظر من باید در قالب یک کنفرانس تخصصی با زیرمجموعههای مشخص این کار انجام شود و دبیرخانه مقالات برگزیده را در قالب کتاب ارائه کند.
- شما جزو کسانی هستید که هم سابقه تدریس آکادمیک دارید و هم در تحریریه کار کرده اید. به نظر شما کسانی که منکر کارکرد دانش نظری میشوند؛ آیا از ضعف خود در این زمینه خبر نمیدهند؟
این تقسیم بندی یا مقابل هم قرار دادن این دو شاید زیاد به صلاح نباشد و ما را به نتیجه نرساند. اساساً روزنامهنگاری مگر تئوریک است که اگر کسی گفت تجربی، در مقابل آن قرار بگیرد؟ روزنامه نگاری هیچ وجه تئوریکی ندارد. روزنامه نگاری دانش، نظریهها و یافتههای خود را از دل کار تجربی و علمی به دست می آورد؛ چون روزنامه نگاری میدانی و تجربی است. اصولاً رشته هایی که فنی ترند حتی در هنگام تدریس هم باید کار عملی انجام دهند. پس این دو را نمی توان اینگونه مقابل هم قرار داد. اما سوال شما ممکن است این وجه را داشته باشد که بعضی ها می آیند در قالب اینکه دارند کار تجربی می کنند، علم روزنامهنگاری را - با همین شرایطی که هست - نمیدانند. معتقدم این برمیگردد به اینکه رسانهها، روزنامهنگاری و روزنامهنگاران ما استانداردسازی نشدهاند و در خصوص روزنامهنگاران ما رده بندی صورت نگرفته است. زمانی که روزنامه نگاری ما استاندارد شد طبیعی است که روزنامه نگاری رده بندی شده ناشی از رسانه و روزنامه رده بندی شده برای استان، محله و منطقه تعریف پیدا می کند و یکی از شاخصهای آن علم روزنامه نگاری میشود. علم هم آن نیست که فرد فقط سر کلاس باشد و کار تجربی نکرده باشد، باید کار تجربی هم انجام شود. این طرف قضیه را هم ببینیم، چرا از بین این همه فارغ التحصیل دانشگاه کمتر کسی روزنامهنگار میشود؟ چرا کسی از دانشگاه روزنامهنگار بیرون نمی آید؟
به اعتقاد من متون آموزشی و روش آموزش باید بهبود پیدا کند و این رویکرد حاکم شود که مدرس این رشته خودش کار روزنامه نگاری کرده باشد. استاد باید خودش مجسمه روزنامه نگاری عینی باشد و این کار را بلد باشد. این اتفاقی است که در همه دانشکده های روزنامه نگاری دنیا می افتد و در برخی کشورها رسانه ها و موسسات رسانه ای اسپانسر آموزشی و علمی برای دانشگاه ها هستند و دانشجویان در رسانه هم آموزش می بینند.
- از سویی کمکهای دولت به مطبوعات باعث وابستگی به نهاد قدرت میشود و ناخودآگاه مانع انجام درست وظیفه آنهاست؛ از سویی دیگر اگر کمکهای دولتی قطع شود بسیاری از مطبوعات محلی قادر به ادامه فعالیت خود نیستند. راه حل را در چه میدانید؟
این بر میگردد به سوال اول. وضعیت الآن همین است که میگویید. در این شرایط تکلیف چیست؟ این مطبوعاتی که وجود ندارد، اگر کمک نگیرند نمی توانند ادامه حیات دهند. این نیست که کمک دولت را نادیده بگیریم بلکه میگوییم این کمکها مشکل را ساختاری حل نمیکند. الآن صورت مسئله این نیست که از دولت کمک بگیرند یا نه. اگر از دولت هم کمک بگیرند، مگر هزینههای آنان تأمین میشود؟ این موضوع باید ساختاری حل شود. اگر از دل یک کنفرانس علمی خوب یک کار پژوهشی مدون بیرون بیاید و اجرایی شود. با نقشه راه، این مسائل ظرف چهار سال حل می شود. در کلان شهرهای ما حتی در طول یک سال این مشکل برطرف می شود چون ظرفیت های بالایی دارند منتها یا بلد نیستند این کار را انجام دهند یا افرادی که برای این کار ساخته شده اند به میدان نمی آیند. این باشگاههای ورزشی که وجود دارند چرا یک روزنامه ورزشی استانی نداشته باشند؟ قرار نیست که تیراژ آن 400 هزار نسخه باشد. در همان محیط و با همان قاعده خودش منتشر میشود. هم منعکس میشود، هم بازتاب دارد، هم خوانده میشود، فروش میرود و آگهی هم دارد. ظرفیت های اینچنینی در کلان شهرها وجود دارد، در شهرهای کوچک هم به شکل دیگری می توان مشکل را برطرف کرد. وقتی رسانه دست اهلش باشد و قدرت پشت آن باشد خیلی ها حاضرند که بیایند. سیاست و مانیفست رسانه در همه جای دنیا تعریف دارد و این مشکل باید ساختاری حل شود. اگر این گونه شود، دیگر خبرنگار آلوده به آگهی نمی شود یا اینکه روابط عمومی او را تحقیر کند، از کنفرانس خبری آن ها را بیرون کنند و به آن ها توهین کنند. دیگر روابط عمومی تلفن نمی زند که این خبر را با همین تیتری که من میگویم کار کن. با این شرایط خبرنگار هویتی ندارد، اگر مشکلات به شکل اساسی و ساختاری حل شود مانیفست و هویت پیدا می کند و میتواند در برابر مخالفین خود بایستد. گفتمان های مختلف باید بتوانند حرف بزنند.
- آیا حس نمیشود که در کشور با خلأ یک سازمان و یک قانون مشخص که بتواند خبرنگاری را در شکل حرفهای آن تعریف کند، مواجهیم؟
در صحبت اشاره کردم رسانهها باید استانداردسازی شوند. این حرف را در اوایل دهه هشتاد مطرح کردم، الآن هم حرفم همان است. رسانههای ما باید استاندارد شوند، استاندارد هم قاعده دارد که یکی از آن آموزش نیروی انسانی و به کارگیری نیروی حرفهای است. گاهی کسانی که برای مصاحبه تماس میگیرند مبنایی ترین تعاریف را در حوزه ارتباطات و روزنامه نگاری نمی دانند. در حوزه های دیگر هم همین طور است و این نوع کار کردن در روزنامه نگاری استانی جواب نمی دهد. این جزو قواعد قطعی است که باید به آن پایبند بود.
- در رابطه با تشکل های صنفی چه؟
تأکید کردم که باید استاندارد سازی شود. اما آنجایی که باید باشد فقط انجمن تعریف شده روزنامه نگاران است که حرفه ای ها در آن حرف اول را بزنند و نه نیروهای سیاسی و نیروهای غیرحرفه ای.
- اخیراً انجمن سراسری مطبوعات محلی کشور اعلام موجودیت کرده است. این نیز خود آسیبی است که برای مطبوعات محلی هم در مرکز تشکلی صنفی ایجاد شود. آیا داشتن انجمن های صنفی استانی که خارج از بدنه دولت یا حداقل خارج از چارچوب اداره ارشاد فعالیت کنند؛ راهکار بهتری نیست؟
من آنها را نمی شناسم اما اصول حرفه ای را می گویم. اصول حرفه ای این تشکل ها این است که معمولاً از استان ها شروع می شود. اینها یک مجمع عمومی تشکیل می دهند و انتخابات برگزار می کنند و هیئت مدیره نهایی برای آن تشکیل می شود. در آن صورت می توان آن را انجمن مطبوعات محلی کل کشور نامید. اگر به این شکل و از پایین به بالا باشد، پسندیده است.
- پس شما راهکار اصلی را برای حل مشکلات مطبوعات محلی، رفع نواقص ساختاری و البته لزوم ورود حرفهای ها می دانید؟
ساختار پیش از همه قرار می گیرد. وقتی آن را اصلاح کنید استقلال در ابعاد مختلف حرفه ای، مالی و سیاسی حاصل می شود. این انتظاری حداقلی است که حاصل می شود. بعد از آن باید سراغ آموزش رفت و به نیروهایی که حرفه ای هستند، آموزش تخصصی ارائه داد. جایی هم که نیروی انسانی حرفه ای نیست، باید چنین نیروهایی تربیت شود. این آموزش فقط تحریریه نیست و شامل آموزش هنری، محتوایی (در همه ابعاد)، بازاریابی، توزیع، چگونگی ارتباط در وب 1 و 2، و حوزه های دیگر می شود. این گونه است که نشریه تبدیل به یک قدرت می شود و خیلی مؤثر خواهد بود. ما سرنا را از سر گشاد میزنیم.
چیزی که در استان ها جایش خالی است و در عین حال خیلی خوب جواب می دهد نشریات تخصصی استانی است. نشریات تخصصی در حوزه کشاورزی و صنعت یا فرضاً یک نشریه فرهنگی که موضوعات اجتماعی و مسائل سبک زندگی که در آن مطرح می شود مورد نیاز آنجا باشد مثل: غذا، پوشش، مفاخر، ادبیات و زبان آن محل خاص. این زمینه ها وجود دارد اما اصلاً کسی به این مسائل ورود پیدا نکرده است. این ها مواردی است که باید در یک کنفرانس علمی و به شکل کاربردی بحث شود نه اینکه کسی بیاید راجع به مطبوعات محلی اظهار نظر کند.
منبع: اولین شماره نشریه چهل کلید
نظر شما