يكي از مهمترين آنها، مسئله معيشتي مردم است؛ يعني پدري كه مجبور است براي تأمين معاش خانواده، 2 شيفته و 3 شيفته كار كند ديگر فرصتي براي مطالعه پيدا نميكند كه به تبع آن بچههايش هم به اين امر تشويق شوند. پس مسائل اقتصادي جامعه تأثيرگذار است. ضمن اينكه گاهي بحثهايي ميشود كه ميگويند مردم ما اصلا كتابخوان نيستند كه من آن را قبول ندارم.
من ميگويم ما اگر كتاب خوب به مردم تحويل بدهيم و ناشر قدر كتاب را بداند و با شكل و شمايل خوبي تحويل مخاطب بدهد مردم هم كتاب ميخوانند، چرا نميخوانند؟ درست است كه سطح مطالعه پايين است اما راهحل دارد. راحتترين و روشنترين روش ممكن اين است كه كتاب خوب ارائه كنيم كه در سبك زندگي و روش زندگي صحيح مردم تأثير بگذارد. البته خانوادهها هم در ترويج كتابخواني نقش مؤثر دارند. خود پدر و مادرها بايد با كتاب آشنايي داشته باشند تا بتوانند الگوي رفتاري براي كودك بهوجود بياورند.
ديگر اينكه بچهها را از مهدكودك بايد به كتابخواني عادت داد كه بچهها از دوران مهد كودك با كتاب آشنا شوند. در حقيقت كودكان را در اين سنين بايد به كتابخواني مبتلا كرد؛ كتابهاي مصوري كه بدون نوشته است و بعد كمكم كه كودك بزرگتر شد نوشتار هم به تصاوير اضافه ميشود تا كودك به كتاب دستگرفتن و كتاب خواندن عادت كند بهنظرم بهتر است به جاي ساعت انشا كه گاهي وقتها به هرز هم ميرود ساعت كتابخواني در مدارس راه بيفتد. اينها كار كارشناسي دقيق نياز دارد و بايد كتابشناس نظر بدهد. الان تهديد شبكههاي اجتماعي موبايلي و اينترنتي براي كاهش سرانه مطالعه جدي است؛ مثلا براي خود من اين اتفاق افتاد و در ابتدا كه با فيسبوك آشنا شدم مدت زيادي از وقت من صرف آن ميشد اما به هر حال كتاب جاي خودش را دارد.
براي نسل من كتاب با اين شكل و قالب چيزي است كه هيچ جايگزيني ندارد. شايد براي نسل جديد اوضاع كمي متفاوتتر باشد و كتاب الكترونيك رونق پيدا كند اما براي نسل ما هنوز كتاب اين ارزش و اين ماهيت را دارد كه آن را در دست بگيريم و لمس كنيم و گاهي آن را بو كنيم. اما همچنان من ترسي ندارم از اينكه در آينده كتاب الكترونيك جاي كتاب كاغذي را بگيرد.