از طرف ديگر پرداختن به اين موضوع در قالب انيميشني سينمايي با نگاه سرگرمكننده براي كودكان دنبال شده است. اين كار دومين انيميشن بلند سينماي ايران است كه به كارگرداني هادي محمديان و تهيهكنندگي حامد جعفري توليد شده است. اين انيميشن در جشنواره فجر مورد استقبال منتقدان و مردم قرار گرفت و بعد از آن هم در لبنان و چند كشور ديگر اكران شد. سراغ محمديان و جعفري بهعنوان اعضاي اصلي اين پروژه آمدهايم تا ببينيم وقتي قرار باشد سينماي ما صاحب صنعت انيميشن شود اولا چه راهي را بايد طي كرد و بعد چه ابزاري براي اين كار لازم است.
- شما سراغ موضوعي آمدهايد كه كمتر كسي به آن پرداخته و در حالت انيميشن هم قطعا قضيه خيلي سختتر ميشود. ايده كار از كجا بود؟
وضعيت كار ما با فضاي مرسوم سينمايي ايران متفاوت است؛ معمولا در فضاي سينما اينطور است كه وقتي كاري شروع ميشود يا كارگردان دنبال تهيه كننده است و يا برعكس اما اينجا چون شركت انيميشن هستيم و سالهاست كه بچهها با هم همكار هستند، فرآيند شكلگيري ايده بسيار متفاوت با جاهاي ديگر است. ما در هنر پويا كارگروهي براي ايدهپردازي و سوژهيابي داريم كه وظيفه اصلي آن بررسي و خلق ايدههاست. ما در گذشته ايده شاهزاده روم را در اين كارگروه بررسي كرده بوديم؛ يعني ما يك انيميشن كوتاه با همين موضوع ساخته بوديم و بعد از آن وقتي طرح فيلم سينمايي آن را مطرح كرديم دوستان از آن استقبال كردند.
- شاهزاده روم دومين فيلم يا بهتر بگوييم انيميشن ايران است كه روي پرده سينما ميرود؛ با وجود رقبايي كه در دنيا داريم آيا ميشود به اين كارها ادامه داد؟
نكته مهم درباره انيميشن ما اين است كه از نظر توانايي بالقوه چيزي كمتر از كمپانيهاي بزرگ دنيا نداريم. شما اگر تيتراژ پاياني يك انيميشن را ببينيد حتما اسم چند هنرمند ايراني كه اتفاقا كارهاي مهم هم برعهده آنها بوده را مشاهده خواهيد كرد. از هنر و علم هم چيزي كم نداريم؛ يعني بچههاي گرافيست ما به خوبي شخصيتها را خلق ميكنند و بعد هم از نظر فني انيماتورها به آنها جان ميبخشند ولي ما براي اينكه بتوانيم در حد انيميشنهاي ديگر كشورها يا به تعبير ديگر مخاطب جهاني، كار توليد كنيم نياز به زيرساختهايي داريم كه بايد به آنها توجه شود. يكي از نكات مهم مربوط است به عدم اعتماد به انيميشن در سينماي ما. وقتي درباره انيميشن در سينما صحبت ميشود همه فكر ميكنند يعني كارهاي بيكيفيتي كه بعضا از تلويزيون پخش ميشود، در حالي كه وقتي شاهزاده روم در جشنواره فجر اكران شد خود اهالي سينما هم متعجب شدند از چنين پروژهاي و اين نشان ميدهد كه تا قبل از اين چنين اعتمادي وجود نداشته است.
- ولي ما نمونههاي سينمايي ديگري هم داشتهايم...
بله! نمونههاي ديگر هم بوده كه البته به تعداد انگشتان يك دست هم نميرسد اما ويژگي اصلي شاهزاده روم به اين برميگردد كه اين كار، تجاري هم هست و از طرفي مخاطب آن فقط كودكان هستند. نه اينكه بزرگسالان از ديدن آن بهرهاي نميبرند، منظورم اين است ما كار را براي كودكان تهيه كردهايم و مخاطب اصلي ما كودكان هستند. به هرحال ما بعد از اكران شاهزاده روم بازخوردهاي خوبي را ديديم كه نشان ميداد سينما به اين عرصه هم اعتماد پيدا كرده است. براي مثال دوستاني مثل آقاي ايوبي كه براي تدوين به ما پيوستند ابتدا اين تصور را داشتند كه حالا مثلا قرار است كاري شبيه بقيه توليد شود ولي وقتي نمونههاي توليدشده كار را ديدند نتوانستند صرفنظر كنند و برعكس با آغوش باز به پروژه پيوستند.
مشكل بعدي كه درباره انيميشن بايد به آن توجه كنيم حمايتنشدن اين حوزه است. سينماي ايران به واقع صنعت نيست و در اين بين وضعيت انيميشن كه ديگر پيداست؛ يعني ما هيچ حامياي نداريم. پروژه شاهزاده روم هم كاملا توسط بخش خصوصي ساخته شد و براي ساخت آن هيچكدام از نهادها يا سازمانهايي كه مدعي كار فرهنگي هستند، به خصوص كساني كه ادعاي حمايت از كار مذهبي را دارند پشت ما درنيامدند و حمايت هم نكردند.
از نظر سختافزاري هم ما نياز به حمايت داريم چرا كه واقعا سيستمهاي كامپيوتري براي ساخت اين انيميشن جواب نميدادند و ما مجبور شديم از سوپركامپيوترهاي دانشگاه شريف استفاده كنيم كه خب، چنين كاري بسيار هزينهبر است چون انيميشن هم مؤلفههاي سينمايي را با خود دارد؛ يعني شما بايد ميزانسن داشته باشيد، نور و رنگ و دوربين هم هست ولي در ظاهر كه نگاه ميكنيد هيچكدام از اينها نيست؛ يعني وقتي شما بخواهيد يك چوب كبريت را هم داشته باشيد بايد آن را بسازيد و بعد از طراحي، به آن نقش بدهيد. با اين توضيحات، ما هم مشكلات سينما را داريم و هم مشكلات تصوير را كه بايد به آن خروجي برسيم و اين، هم زمانبر است و هم هزينه زيادي را به خودش اختصاص ميدهد.
- يك بخش از مشكلات در حوزه انيميشن به نبود امكانات و بودجه برميگردد ولي مردم هم واقعا سابقه خوبي از انيميشنهاي ايراني ندارند.
بله، اين مسئله درست است. مردم ما واقعا كارهاي خوب كم ديدهاند ولي خوشبختانه از شاهزاده روم حمايت خوبي كردهاند. متاسفانه اتفاقي افتاده طي چند سال كه جاي تاسف دارد؛ زماني كه ما بچه بوديم سينماي كودك به شدت زنده بود؛ يعني سينمايي بود كه بچهها دلشان ميخواست از طرف مدرسه و با دوستانشان به آنجا بروند و فيلم ببينند. پدر و مادرها در گذشته جرأت داشتند كه بچه خودشان را به سينما ببرند ولي در اين شرايط بچهها از ديدن يك انيميشن خوب محروم هستند، براي همين هم وقتي ميفهمند انيميشن خوبي بر پرده هست از آن استقبال ميكنند و ما خوشبختانه اين مسئله را درباره شاهزاده روم شاهد بوديم. من چند بار به شهرهاي مختلف رفتم و در اكران اين فيلم شاهد بودم كه بچههاي زيادي همرا با پدر و مادرهايشان به سينما آمده بودند و با دقت به آن نگاه كردند. اينها از جمله مسائلي است كه ما را به آينده انيميشنسازي دلگرم ميكند؛ يعني ما همه اين مشكلات را به جان ميخريم براي اينكه اين حس زيبايي كه بچهها به سينما دارند دوباره احيا شود.
- و حتما بايد براي كودكان، سينماي مستقل داشته باشيم؟
بايد اينطور باشد؛ يعني وقتي بچهاي ميخواهد به سينما برود مطمئن باشد كه براي رده سني او فيلم وجود دارد و ميتواند به همراه خانواده و دوستانش جلوي پرده نقرهاي بنشيند. در دنيا سينماي كودك را با انيميشن ميشناسند و اصلا وقتي بخواهند شركتي را بررسي كنند سراغ انيميشنهاي آن ميروند چراكه ميتواند به تنهايي بار خيلي از فيلمهاي پرهزينه را به دوش بكشد. حتي وقتي فيلمي قرار باشد با يك انيميشن به طور همزمان اكران شود عوامل آن ترجيح ميدهند كه اجازه دهند آن انيميشن ابتدا اكران شود و بعد فيلم را روي پرده ببرند. اين نشان ميدهد كه همه دنيا آمدهاند سمت انيميشن و اتفاقا سينما هم از جنس انيميش شده است و كمكم در فيلمهاي رئال هم شاهديم كه صحنههاي كامپيوتري و انيميشني بسيار تأثيرگذار هستند.
- يك مسئله درباره شاهزاده روم هست و آن شخصيتهاي آن است. به نظر ميرسد اين شخصيتها رنگ و بوي يك انيميشن ايراني را ندارند و از نمونههاي مشابه خارجي الگوبرداري شدهاند؟
ببينيد ما تقريبا 40 دقيقه از كار را در روم داريم؛ يعني ماجرا درباره روم و مسيحيان است و بعد از آن هم بخشهاي عرب را داريم كه باز ربطي به ايران ندارد و با اين تعاريف ما نيازي نداشتيم كه شخصيتهايمان ايراني باشد اما اگر درباره اصطلاحا استايل صحبت ميكنيد كه چرا شرقي نيست، چند دليل دارد. دليل اول اين بود كه ما در كشور تلاش نكردهايم كار انيميشني توليد كنيم كه مخاطب عام ما آن را ببيند و از آن لذت ببرد؛ يعني ما وقتي كه سراغ كارهاي جدي هم ميرويم براي جشنواره توليد شده است و مخاطب عام هرگز نميتواند با آن ارتباط برقرار كند. طراحان ما هم به خاطر الگوبرداري از نمونههاي خارجي نتوانستهاند كاري متناسب با فرهنگ ايراني- اسلامي توليد كنند و اين نياز به اعتماد و حمايت دارد؛ يعني وقتي طراحي ببيند در يك پروژه بزرگ ميخواهند از استعداد او بهره ببرند قطعا به خوبي عمل ميكند و طرحهاي خلاقانه و زيبايي را ارائه ميدهد.
ما براي شاهزاده روم اين فرصت را نداشتيم و نميشد در پروژهاي با منابع مالي محدود دست به چنين خطري زد و راه آزمون و خطا را پيش گرفت. ما 15 ماه براي اين 76 دقيقه زمان داشتيم و باز براي خلق استايل اختصاصي كه با فرهنگ ما صددرصد منطبق باشد زمان نبود اما تلاش خودمان را كرديم كه از استايلي بهره ببريم كه ذهن كودك و نوجوان ما كه قطعا مخاطب حرفهاي ما هم هست با آن آشنا باشد. ما بخش صدا را هم به اين استايل اضافه كرديم؛ يعني صداپيشههايي با ما همكاري كردند كه به شخصيتها نزديك بودند و همين هم باعث جذابيت بيشتر كار شد. البته اميدواريم براي پروژههاي بعدي بتوانيم استايلي را طراحي و خلق كنيم كه با فرهنگ ما همخواني زيادي داشته باشد.
- تفاوت كارگردان سينمايي با كارگردان انيميشن چيست؟
وقتي شما فيلم رئال ميسازيد يك سري مباني سينمايي داريد كه ما هم در كار انيميشن با آن مواجهيم؛ مثلا ما هم در انيميشن دوربين و حركت دوربين را داريم و دكوپاژ وجود دارد ولي تفاوت بزرگي كه بين اين دو وجود دارد اين است كه ما در كار انيميشن بازيگر نداريم؛ ما در اين حرفه بايد شخصيتهايي را بسازيم و بعد به آنها جان دهيم. مشكلات اصلي ما هم به همين مسئله برميگردد كه وقتي شخصيتي را به قصه اضافه ميكنيم بايد حركتهاي دوربين و ميزانسنو... را بنابر آن تنظيم كنيم. در واقع بازيگر موجودي زنده است كه حس را با خودش به تصوير ميآورد ولي شخصيت انيميشن اين حس را ندارد و ما مجبوريم كه احساسات را هم براي او خلق كنيم تا تماشاگر بيشتر بتواند با شخصيت ما ارتباط برقرار كند. از طرف ديگر كساني كه اين شخصيت را هم انيميت ميكنند بازيگر سينما يا تئاتر نيستند كه بدانند فرم بدن بازيگر الان بايد چگونه باشد كه مخاطب آن را بپذيرد براي همين نياز به مهارتهاي ديگري در كارگرداني انيميشن است كه كار را سختتر ميكند. حالا اين مسئله درباره تهيهكننده كار انيميشن هم هست. يعني شما در كاري مثل شاهزاده روم ميبينيد كه من و ساير عوامل كار را توليد ميكنيم و خروجي آن را هم درميآوريم ولي اين تهيهكننده است كه بايد زمان، هزينه و خروجي را با هم در يك جا مديريت كند و تازه بعد از توليد كار، فعاليت اصلي او اعم از تبليغات، اكران، محصولات جانبي و... شروع ميشود.
- مهمترين نقطه ضعف اين كار را در چه ديدي؟
به نظر من مهمترين نقطه ضعف انيميشن شاهزاده روم برميگردد به اينكه ما اولين كارمان بود و خيلي از تجارب را نداشتيم. ما ايدهاي داشتيم كه قرار بود روي پرده سينما نقش ببندد ولي متأسفانه اين تجربه را نداشتيم و نمونهاي هم وجود نداشت كه بخواهيم از آن الگو بگيريم. ما كار تلويزيوني و جشنوارهاي انجام داده بوديم و كار سينمايي نياز به ابزار و حوصلهاي داشت كه ما قبلا روي آن مانور نداده بوديم. با همه اينها به نظر بايد منتظر ماند و واكنشها را چند روز ديگر ديد؛ چرا كه تازه چهارشنبه اين فيلم اكران عمومي شده و نياز است ببينيم كودك و نوجوان ما كه اتفاقا مخاطب بسيار زيرك و ريزبيني هم هست چه نقاط ضعفي را در كار ميبيند تا ما بتوانيم در كار سينمايي بعدي آنها را مرتفع كنيم.
- بچهها ميخكوب بودند
ما اكرانهاي زيادي در شهرهاي مختلف داشتيم و بچههاي زيادي هم پاي فيلم نشستند، اما براي من يكي از جالبترين و خاطرهانگيزترين اكرانها مربوط است به اكران اصفهان. يادم هست من وقتي به سالن رسيدم جمعيت بچهها موج ميزد و خانوادهها هم قبل از شروع فيلم حسابي عصبي شده بودند؛ چرا كه براي خيلي از آنها جا براي نشستن نبود و مجبور شدند روي زمين و پلهها بنشينند. به نظرم هم در دلشان ميگفتند: «اين هم يك كارتون معمولي است ديگر. چرا بايد اينطور وقتمان را تلف كنيم؟» اما وقتي فيلم شروع شد ميديدم كه چطور آن همه سروصدا و شلوغي بچهها و بيحوصلگي خانوادهها به هيجان فيلم ديدن تبديل شد. من هم به جاي اينكه به فيلم نگاه كنم به بچهها و سالن نگاه ميكردم؛ چرا كه سالها بود نديده بودم اين همه بچه يكجا جمع شوند و ميخكوب به يك فيلم نگاه كنند. به نظرم براي آنها هم پديده عجيبي بود كه يك كارتون را با اين سايز و صداي دالبي در سينما ببينند. بعد از تمام شدن فيلم هم وقتي بيرون آمدم ديدم كه يك پسربچه اصرار ميكند كه دوباره فيلم را ببيند و پدر و مادرش در حال قانع كردن او هستند كه اين مثل سيدي داخل خانه نيست كه دوباره بشود آن را عقب برد. با ديدن اين صحنهها همه سختيهاي كار از تنم درآمد و احساس كردم كاري انجام دادهايم كه مفيد است.
- مهدي پاكدل، مدير توليد انيميشن
من نزديك به 12سال است در حوزه انيميشن كار ميكنم ولي اين 2سال آخر كه با ساخت انيميشن شاهزاده روم همزمان شد يك چالش جديدبراي من بود. ما هم از نظر كيفيت ميخواستيم خيلي متفاوت باشيم و هم از نظر كميت كار، كاملا با توليد يك سريال متفاوت بود. ما مثلا در يك سريال نهايتا 10كاراكتر داريم ولي در كار شاهزاده روم ما نزديك به 60كاراكتر داشتيم كه همه اينها بايد انيميت ميشد و بعد نياز بود كه تصاوير پردازش شوند. نزديك به هزار كامپيوتر بهمدت صد شبانه روز كار پردازش تصاوير يا همان رندر را انجام دادند كه اين، نياز به مراحل و فرايندهاي پيچيدهاي داشت كه من تا الان آن را تجربه نكرده بودم. 4مجموعه با ابركامپيوترهايشان اين كار را برعهده گرفتند كه نهايتا خروجي آن چيزي است كه اين روزها شما آن را ميبينيد. علاوه بر اين مسائل، ما متحركسازي شخصيتهاي اصلي و بعد پس زمينه را داشتيم كه خودم كار انيميت پس زمينه يا بكگراند را بر عهده گرفتم؛ واقعا كار سختي بود. براي مثال ما براي بازار برده فروشها خيلي تلاش كرديم كه كار واقعي جلوه كند و خود من بارها به رفتار مردم دقت كردم كه شخصيتهاي بك گراند را درست از آب دربياورم و اين مسئله زمان زيادي را از ما صرف كرد. آنقدر درگير كار بودم كه 2روز آخر اصلا نخوابيدم. يادم هست شبهاي آخر يكي از بچههاي دفتر آمد و گفت مهدي شماره آژانس را از كجا بردارم. به او گفتم برو سكانس 17برداشت 3! او با تعجب دوباره از من سؤالش را پرسيد و من نزديك به 30ثانيه فقط در ذهنم حلاجي ميكردم كه از من چه ميخواهد تا اينكه بالاخره منظورش را فهميدم.
- هنرپويا را «كمپاني انيميشن» ميكنيم
در حرفهايش چندبار بر اين مسئله تأكيد كرد كه ما ميخواهيم يك «كمپاني» انيميشن داشته باشيم؛ حامد جعفري كه تهيهكنندگي انيميشن شاهزاده روم را عهده دار بود درباره هدفش اينطور توضيح ميدهد: «ما وقتي ادعا ميكنيم كه ميخواهيم يك كمپاني بزرگ انيميشنسازي باشيم به اين دليل است كه سالهاست در اين زمينه كار ميكنيم. ما 2شركت را با هم ادغام كرديم و بعد مؤسسه هنرپويا تشكيل شد كه بهطور تخصصي انيميشنسازي را وظيفه خود دانست. نكته مهمي كه درباره مؤسسه وجود دارد اين است كه امنيت خاطر خانوادهها را در زمينه انيميشن دنبال ميكند؛ يعني ما اين خلأ را در خانوادهها حس كرديم كه ميترسند كودكانشان را به سينما ببرند براي همين تصميم گرفتيم امنيت خاطر را براي خانوادهها به ارمغان بياوريم». اين مسئله نياز به توليد محتوايي امن هم دارد و در رقابت با انيميشنهاي هاليوودي نياز به توليد فكر است. جعفري درباره اينكه چقدر اين خطمشي توسط گروه سازنده انيميشن شاهزاده روم دنبال شده است ميگويد: «همه جاي دنيا ميگويند كه ابتدا نياز است يك كودك در سينما سرگرم شود چرا كه اقتضاي سن و سالش است و بعد در پس اين سرگرمي بايد به او پيام رساند. ما سعي كرديم كه استانداردهاي اين كار را دنبال و آنها را در عمل اثبات كنيم. در ايران ميگويند كه ابتدا بياييم يك محتوا را درنظر بگيريم و بعد براي آن برنامهريزي كنيم ولي ما در انيميشن شاهزاده روم تصميممان بر اين بود كه ابتدا يك كارتون سرگرمكننده با كاراكترهاي جذاب داشته باشيم. درباره كاراكترها هم بايد اين را بگويم كه خيلي در مورد آنها فكر شده و حتي يكي دوتا از آنها با برنامهريزي و هدف در انيميشن جا دارد؛ يعني بچهها حتما با قاسم ارتباط برقرار خواهند كرد و ما هم براي پروژههاي بعدي براي آن برنامه داريم. به هر حال ما در اين پروژه ابتدا كار را از نظر بصري تقويت كرديم و بعد سراغ محتوا آمديم؛ يعني در كار ما به مسئله منجي پرداختيم ولي اينطور نيست كه بخواهيم روضهاي براي كسي بخوانيم و يا مسئله را غيرقابل باور كنيم بلكه واقعهاي تاريخي- مذهبي را به زبان كودكان بيان كرديم تا باورپذير باشد و هم بچهها و هم خانوادهها بتوانند با آن ارتباط برقرار كنند». بچههاي مجموعه هنرپويا از سال87 همديگر را ميشناسند و با هم كار ميكنند ولي وقتي قرار است بار يك شركت بزرگ را بر دوش بكشند نياز است همه ملزومات آن را همراه داشته باشند؛ «قطعا يكي از مسائلي كه براي ما مهم است مسئله آموزش نيرو است؛ يعني ما در ساير كمپانيهاي بزرگ ميبينيم كه مدرسه انيميشن راهاندازي و بعد هم از همان بچهها استفاده ميكنند. البته اين كار نياز به حمايتهاي مادي و معنوي زيادي دارد كه اميدواريم با جدي گرفتن صنعت انيميشن در كشور اين ابزار هم در اختيار ما قرار بگيرد ولي به هر حال ما در همين جمع كوچك هم، بچههاي زيادي را داشتيم كه بهعنوان كارآموز آمدند و بعد در پروژههاي مختلف بهخصوص همين شاهزاده روم بهعنوان نيروي متخصص مشغول شدند.» از حامد جعفري كه سيوچند سال دارد ميخواهيم برايمان از شيرينترين خاطرهاش درباره انيميشن شاهزاده روم بگويد كه او اينطور پاسخ ميدهد: «يك نهاد فرهنگي به ما پولي به مبلغ 100ميليون تومان قرض داده بود و بعد هم قرار گذاشتند كه اين پول براي حمايت از كار باشد. بعد از آن گفتند كه جاي اين پول ميخواهيم نسخه تلويزيوني و خانگي آن را به ما بدهيد. ما هم مخالفت كرديم چرا كه واقعا قيمت اثر اين نبود. اين مجموعه هم سريعا پول را مطالبه كرد و گفت اگر پول را ندهيد ما چك شما را برگشت ميزنيم. من درماه رمضاني كه گذشت در يكي از اكرانها اين مسئله را مطرح كردم و بعد از جلسه بود كه خانمي آمد و گفت شما اين كار را براي امام زمان(عج) انجام داديد و من اين مبلغ را متقبل ميشوم. اين براي من واقعا لذتبخش بود كه كاري كردهايم كه خط مشترك ميان شيعيان است و آنها هم در اين راه از چيزي دريغ نميكنند».