جا دادن لوازمي كه در خانههاي بزرگ قديمي استفاده ميشد در خانههاي آپارتماني كوچك امروزي تقريبا غيرممكن است. عليرضافتحي طراح ميزديواري، مهندس معمار است و همين باعث شده ميزي توليد كند كه در خانههاي نقلي امروزي به راحتي و با اشغال كمترين فضا، قابلاستفاده باشد؛ ميزي كه به راحتي ميتوان آن را جابهجا كرد و علاوه بر ميز، هم ميتواند يك كمد كوچك باشد، هم يك قاب عكس زيبا.
- از ايده تا اجرا
من زياد سفر ميكنم و اين در ايده گرفتن و ديدن تكنولوژيهاي جديد دنيا و بهرهمندي از آنها خيلي مؤثر است. ايده طراحي ميزديواري در يكي از سفرها جرقه خورد. در يكي از هتلها ميزي را ديدم كه به ديوار متصل بود و باز ميشد و جاي كمي را اشغال ميكرد. البته پايه نداشت و كاربري كمتري داشت. بعد از بازگشت، كار روي ايده را شروع كردم و طراحي آن چيزي حدود يك سال طول كشيد. بعد از رسيدن به طرح نهايي و پيش توليد، ميخواستم بدانم جايگاه محصول در بازار چطور است. چون پيش از اين هيچ كاري در زمينه توليد و فروش محصول انجام نداده بودم و آشنايي كافي نداشتم. براي همين طرح محصول را در چند سايت قرار دادم. استقبال خوبي از طرح شد و براساس پيشنهادهايي كه براي قيمت توسط مشتريان داده ميشد، قيمتيابي كردم. در همين حين ميديدم كه آگهياي را كه من امروز در يك بازار اينترنتي دادهام، 2 روز بعد كسي عينا آن را كپي كرده و در بازار ديگري قرار داده. با يكي از دوستانم صحبت كردم و به توصيه او طرح را ثبت كردم. مراحل ثبت، اينترنتي و بسيار آسان بود و به سرعت انجام شد. چندوقت پيش به يكي از كساني كه طرح را كپي كرده و آگهي آن را در اينترنت گذاشته بود زنگ زدم و گفتم من ايدههاي جديدتري دارم و ميتوانم آنها را براي توليد در اختيار شما قرار بدهم، لطفا كار ديگران را كپي نكنيد.
- پس از توليد
يكي از مشكلاتي كه بعد از توليد انبوه با آن مواجه شديم «خدمات نصب » بود. اينكه وقتي يك نفر اين ميز را ميخرد و به خانه ميبرد چطور آن را نصب كند. نصب دقيق ميز ديواري اصلا كار آساني نبود. ميدانستم كه زمين بعضي از خانهها به ميزان خيلي كمي شيب دارد و اين به مرور زمان به پايه ميزديواري آسيب ميرساند و ممكن است مشكلاتي را براي مشتري و محصول بهوجود آورد. محاسبه شيب زمين كار آساني نيست و حتي پيدا كردن نقاط دقيق سوراخ كردن ديوار براي نصب ميز هم سخت است و نياز به مترخواني دقيق دارد. براي حل اين مشكل هم خيلي فكر كرديم. آن موقع ما جنس را توليد كرده بوديم و بسته بندي آماده بود و تبليغات را هم آغاز كرده بوديم. ميز را ميگذاشتم روبهرويم و توي دفتر مينشستم و فكر ميكردم. در نهايت به ذهنم رسيد از جعبه خود ميز براي نصب آن استفاده كنيم. طوري كه مشتري جعبه ميز را روي زمين ميگذارد، در آن را باز ميكند و ديوار را از محلهايي كه روي در آن مشخص شده سوراخ ميكند. اينطوري هم شيب زمين محاسبه ميشود و هم فاصله بين 2سوراخ دقيق است و نياز به متر ندارد.
- فروش محصول
نميخواستم محصولم را فقط بفروشم؛ ميخواستم در خانه مشتري ماندگار شود. كيفيت و ماندگاري محصول از همهچيز برايم مهمتر بود. ميخواستم بتوانم همه جا سرم را بالا بگيرم و بگويم يك محصول ايراني توليد كردهام. ميشد همين محصول را در چين توليد و وارد كرد و با سود بيشتري هم به اسم كالاي خارجي فروخت. جالب اينكه مشكلات اصلي ما از زمان فروش شروع شد. من شايد يك طراح يا توليدكننده خوب باشم اما اصلا يك فروشنده خوب نبودم. از ايده تا اجرا و توليد محصول، يك مشكل دروني است و با يك هفته، يكماه فكر و تحقيق كردن حل ميشود. اما فروش، دنياي خيلي بزرگي است و آدم براي موفقيت در آن بايد تعامل با آدمهاي آن دنيا را بداند و تكنيكهاي مخصوص به آن را بلد باشد.
- آغاز توليد
قبل از اينكه خط توليد راه بيفتد، از شركتهايي درخواست خريد طرح ارائه شد، اما گفتم خودم توليدش ميكنم. مرحله اول توليد آزمايش مواد مختلف بود. از pvc شروع و انواع و اقسام مواد را امتحان كرديم. در خانهام نمايشگاهي از ميزديواريها دارم كه با مواد مختلف ساخته شدهاند. در نهايت نوعي mdf را انتخاب كردم كه ميتوان با ماژيك مخصوص، روي آن به آساني نوشت و پاك كرد. بعد از اين، توليد را شروع كرديم. بهتدريج در مراحل كار به مشكلاتي برميخورديم كه كار را بهصورت مقطعي متوقف ميكرد. 2بار هم بهصورت كامل خط توليد متوقف شد. بار اول براي انتخاب نوع قفلي بود كه ميز جمع شده را به قاب پشتش متصل ميكرد و ميز بسته ميشد. تحقيقات لازم را انجام داده بودم و قفل را انتخاب و خريداري كردم اما وقتي روي ميز كار گذاشته شد، امتحانش كردم و متوجه شدم كه مناسب نيست. چون هر بار براي بستن در، بايد قلاب آن را بالا ميبردند و بعد ميز را ميبستند. من خودم اين كار را موقع بستن، ميز فراموش ميكردم و نميتوانستم از مشتريام كه ممكن بود يك بچه 5 ساله باشد توقع داشته باشم فراموش نكند. كار را متوقف كردم و برگشتيم به نقطه اول. بعد از آن دوباره تحقيقاتمان را شروع كرديم و در نهايت آهنربايي طراحي كردم كه اين كار را به خوبي انجام بدهد. بار دوم هم بهخاطر محدودكننده زاويه پايه ميز بود.
انتخابي كه اول كرده بوديم در عمل قابلاستفاده نبود. نياز به ابزاري داشتيم كه پايه ميز بهصورت عمودي بماند و بيش از حد باز نشود و از طرفي بايد طوري ميبود كه به راحتي بتوان پايه ميز را روي آن جمع كرد و ميز را بست.
ابزاري كه در بازار موجود بود پاسخگوي چنين نيازي نبود. حتي با چند شركت خارجي هم صحبت شد و ابزار پيشنهادي آنها را هم امتحان كرديم كه هيچ كدامشان به كارمان نيامد. به همين دليل توليد دوباره متوقف شد تا ابزاري كه مناسب باشد را پيدا كنيم. به تلفن همراهم هميشه يك بند وصل است. به ذهنم رسيد براي نگه داشتن پايه ميز ميتوانيم از بند استفاده كنيم. تنها مشكلي كه استفاده از بند داشت طول عمرش بود كه بعد از مدتي بهخاطر اصطكاك از بين ميرفت. ما حتي سيم كلاچ اتومبيل را هم براي اين كار استفاده كرديم و به نتيجه دلخواه نرسيديم و در نهايت به كابلي رسيديم كه در صنعت هواپيماسازي از آن استفاده ميشود. بعد از توليد نخستين محصول، مجبور شديم آن را از نو طراحي كنيم. وزن محصول اوليه حدود 22كيلو بود. ما ميخواستيم يك خانم بتواند محصول را از مغازه بخرد، به خانه ببرد و نصبش كند و وزن 22 كيلو اين كار را غيرممكن ميكرد. بعد از 2ماه كار دوباره روي طراحي محصول و استفاده از ورقههاي مختلف با قطرهاي متفاوت و كمي كاهش ابعاد توانستيم وزن آن را به 14كيلو و 600گرم برسانيم كه وزن نسبتا مناسبي است.