مدلهاي مدرني كه براي خانمهاي معتقد به دين توليد شده است؟ همان مدلهايي كه اين سالها در نمايشگاهها و مجلههاي مد ايراني، سريالهاي تلويزيون و گهگاه در كوچه و خيابان مشاهده ميشود. مدلهايي با رنگ بنديهاي جذاب، متنوع و دوختهاي براق و چشم نواز.
مدلهايي كه ميخواهد بگويد هيچ تعارضي بين دينداري و به روز بودن وجود ندارد. زن مسلمان ميتواند هم حجاب داشته باشد، هم زيباييها و جاذبههاي خود را نشان دهد.الگويي كه ميگويد حجاب كه فقط به چادر و چاقچور نيست! ميتوان جوري لباس پوشيد كه هيچ جايي از بدن پيدا نباشد، اما شيك و تحريككننده باشد.
البته هنوز تجربه مالزي و تركيه و سوريه و لبنان در كشور ما جا باز نكرده است. شايد قرار است يكراست از منطقه باحجابي برويم سراغ بيحجابي و سر برهنگي!
اين يادداشت نميخواهد چيزي را تقبيح و يا چيزي را تأييد كند، بلكه ميخواهد از رخنه يك ديدگاه غلط در ميان باورهاي اصيل و صحيح پرده برداري كند.
دنياي مدرن، دنيايي است كه توليد را براساس مصرف طراحي كرده است. هرچه كه مردم بيشتر مصرف كنند، چرخهاي توليدي بيشتري خواهد چرخيد، ركود اقتصادي كمتر و طبيعتاً ثروت بيشتري اندوخته خواهد شد. اژدهاي مصرف كه بناي خود را بر سكس و خشونت و لذت و غنيمت شماري لحظهها، پابرجا كرده از هر فرصتي براي تحريك مردم به مصرف بيشتر بهره ميگيرد. لذا حتي دين و مناسك آن را در چنبره پنچههاي اهريمني خود مثل موم، نرم و مطيع ميسازد. كاري ميكند كه فلسفه حجاب با فلسفه مصرف جابهجا شود. او ميداند چه بسا بتوان جاذبههاي جنسي يك زن را با لباس، راحتتر از برهنگي نمايش داد. فقط كافيست بانوي مسلمان باطن حجاب را فراموش كند و يادش برود كه او كالاي مصرفي نيست.
حجاب براي آن است كه زن را بپوشاند و كاري كند كه او ديگر در معرض ديد اغيار نباشد تا بتواند باشأن انساني و نهشأن جنسي در جامعه حاضر شود. اما اژدهاي مصرف، در رسانههاي خود، علي الدوام تكنيكهايي عرضه ميكند كه روسريات را چگونه ببند! چگونه گره بزن! چگونه رنگش را با چكمه و مانتو و لاك دستت، هماهنگ كن. قدري درخصوص مصاديق اين رخنه فرهنگي بينديشيم.