شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۹
۰ نفر

همشهری دو - روح‌الله رجایی: کربلا زیاد رفته‌ام، زیاده از سهمم و آنچه همیشه فکرش را کرده‌ام. جایی هست در صحن حرم امام‌حسین(ع) که برای خودم نشانش کرده‌ام. همیشه هم همانجا می‌نشینم.

اگر كسي نشسته باشد، صبر مي‌كنم تا جاي من خالي شود. يك‌بار مرد عربي نشسته بود جاي من. بالاي سرش ايستادم تا برود.نيم ساعتي صبر كردم اما انگار خيال رفتن نداشت.متوجه شد منتظر ايستاده‌ام.كمي آنطرف‌تر يك جاي خالي بود.اشاره كرد كه آنجا بنشينم.گفتم مي‌خواهم همين‌جا بنشينم. جابه‌جا شد و سر جايم نشستم. با همان عربي دست‌و پا شكسته‌اي كه بلد بودم همكلام شديم. كنجكاو بود ماجرا را بداند. گفتم كه سفر كربلا زياد روزي‌ام مي‌شود و معمولا همين‌جا مي‌نشينم. پرسيد كه چه وقت‌هايي كربلا بوده‌اي؟ گفتم كه نيمه‌شعبان، شب‌قدر، شب ميلاد امام حسين(ع) و حتي عاشورا. گفت تا حالا اربعين كربلا آمده‌اي؟ نرفته بودم. حتي به سفر اربعين فكر هم نكرده بودم.چرايش را نمي‌دانم، لابد قسمتم نشده بود.گفتم كه نه.گفت:«پس تا حالا كربلا نيامده‌اي».

چقدر اين حرفش سنگين بود.راستش يادم نيست ديگر با «ابوخالد» چه گفتم و چه شنيدم اما يادم هست در سفر آن سال، زيارت اربعين را آرزو كردم. وقتي هم برگشتم درباره سفر اربعين پرس‌وجو كردم و دانستم كه چه فرصت بزرگي را در اين همه سال از دست داده‌ام. از جابر بن عبدالله انصاري خواندم كه نخستين زائر پياده حرم در اربعين بوده است و از ميرزاجواد آقا ملكي كه استاد اخلاق و عرفان امام(ره) بود و توصيه‌هايش به اين زيارت.حكايت زائراني را خواندم كه قيد جان شيرين‌شان را زده بودند تا سفري شيرين‌تر را تجربه كنند. گور صدام كه كنده شده بود، همه شيعيان دوباره اين سنت قديمي را زنده كرده بودند. در ايران هم اين سفر مورد توجه قرار گرفته بود و البته من غافل مانده بودم. آن سال حتما سال خوبي بود كه دعايم مستجاب شد و اربعين همان سال مسافر كربلا شدم. اينجا از شگفت‌ترين سفري كه در همه عمرم رفته‌ام خواهم نوشت؛سفري كه البته تا نروي، نداني... .

کد خبر 314533

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار مهارت‌های زندگی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha