كه با چشماني نابينا، خود را در همان اربعين اول به مدفن دوست و حبيبش حسينبنعلي(ع) رسانده و با دلي پر از غم و چشمي پر از اشك، بدن مشتاق خود را روي قبر خاكي افكنده و با حسين(ع) نجوا كرده است.
در اربعين است كه پرچم «حسينخواهي» برافراشته ميشود و در اربعين است كه حركت آرمانخواهانه حسين(ع) جهاني ميشود. دهم محرم 61، حسين (ع) را محاصره ميكنند و درحاليكه هنوز جان در بدن دارد سر از بدنش جدا ميكنند، اسبها را نعل تازه ميزنند و بر پيكر نورانياش ميتازند، خانوادهاش را به اسارت برده و شكنجه ميكنند و در طول ساليان هرآنچه ميتوانند ميكنند تا نور حسين(ع) خاموش شود. اما همچنان حرارت عشق حسين(ع) در عالم، قلبها را عاشق ميكند و شگفت آنكه ميزانالحراره اين عشق، اربعين است. اربعين نمايش بزرگترين اجتماع انساني در عالم هستي و در طول تاريخ انساني است؛ اجتماعي از آدمهاي شيدا كه اصرار دارند با پاي پياده خود را به كربلا برسانند. چه بسا دهها روز در راه باشند و حتي فرصت مداواي پاهاي پر آبله خود را نداشته باشند اما همين كه به كربلا ميرسند، از دور سلامي ميدهند و برميگردند؛ يعني آنكه حسين(ع)! ما به تو ارادت داريم؛ يعني آنكه نميخواهيم بگذاريم عاشورا دوباره تكرار شود، نميگذاريم حق، لگدكوب فتنهها و منفعت طلبيها شود.
اربعين است كه باعث ميشود دستگاههاي تبليغي استكباري ابتر بماند و شبكههاي خبرپراكني راهي براي فريب دلهاي سرگردان نيابد. زيارت اربعين است كه باعث ميشود ياد حسين(ع) فراموش و آرمانهاي او سانسور نشود.
اربعين، براي شيعه بهترين موسم عهدسپاري با حسين(ع) است؛ يك نقطه بازگشت، يك نقطه پالايش. به تعبير ميرزاجواد آقاي ملكي تبريزي، اربعين فصل نابي است براي مراقبه مشتاقان، هرچند در تمام عمر تنها يكبار واقع بشود. اجتماع اربعين، يك جامعه آسماني است، حركتي است هماهنگ از يك ملت آرماني؛ نمايشي از يك سبك زندگي منحصربهفرد. اينچنين است كه اربعين ميشود نماد و نشانه شيعه.