خب، اين باعث انرژي گرفتن ميشود. اصلا الفاظ ما را درميربايند. اما برخي نفرتآور هستند. انرژي آدم را از بين ميبرند. مثلا وقتي صحبت از كشتار بيرحمانه و اذيت زنان و كودكان است انسان اذيت ميشود. در اين ميان بعضي الفاظ نهتنها در ما شور ايجاد ميكنند بلكه هالهاي از قداست در اطرافشان ميبينيم كه وصفش امكانناپذير است. حال كه لفظش شيرين است خودش كه شيرينتر! شايد الفاظ گوناگون اينطور باشند. بهعنوان مثال كلمه «سيد الشهدا» در دل چه توفان و جولاني مياندازد. اين لفظ براي كسي است كه در قله است، انتها است و بينظير است در شهادت. به تعبير قرآن مقتول در راه خدا.عجب لفظي! و چه شيرين! چرا شيرين؟ بهخاطر اينكه وقتي عاشق تمام دارايياش را بدهد تا به معشوق برسد اين يعني شهادت و اين اوج وفاداري عاشق به معشوق است. رسول خدا(ص) ميفرمايند: بالاتر از هر كار خيري، خير و نيكي ديگري است تا آنكه فردي در راه خدا كشته شود و بالاتر از كشته شدن در راه خدا خير و نيكياي نيست؛ يعني همهچيز اينجاست، در فداكردن تعلقات كه بالاترين وابستگي ما آدمها همين بدن است.
قفسي كه جان ما در آن زنداني است و راه رهايي از آن نداريم ولي اگر اين بدن را رها كنيم به كجاها كه نميرويم. پيامبر اكرم(ص) فرمودند: با ريختن نخستين قطره خون شهيد همه خطاها وگناهانش بخشيده و ناديده گرفته ميشود و ديگر اينكه جايگاه خود را در بهشت ميبيند و از همسران بهشتي اختيار ميكند و همچنين از گريه و زاري و عذاب قبر در امان است و از لباسهاي بهشتي بر او ميپوشانند. و زنده ميشود چون در زبان قرآن كسي زنده است كه به نداي الهي جواب دهد نه اينكه فقط در دنيا باشد. پيامبر فرمودند: اگر ميخواهيد به مردهاي نگاه كنيدكه راه ميرود به علي نگاه كنيد. آري او روي زمين است اما وابسته نيست پس در اين دنيا نيست. براي همين است كه اميرالمؤمنين(ع) جانانه ميفرمايند: اي مردم همانا ايستادگان و فراريان را از مرگ گريزي نيست و هر كس به مرگ طبيعي نميرد كشته ميشود و شهادت بهترين مرگ است و سوگند به خدايي كه جانم در دست اوست، هزار ضربه شمشير آسانتر است بر من از مرگ در بستر. بعد هم كه فردي شهيد شد تمام مراتبش اوج ميگيرد؛ هم روحش، هم جسمش و هم لباسش. انگار بدنش روح اوست و لباسش جسم او، بهخاطر همين بدون غسل و كفن با لباس خودش دفن ميشود.
نظر شما