چاقي نشانه آدمهاي ثروتمند و مرفه بود. كسي از چاقي بدش نميآمد.صاحبان صنايع براي آنكه به درآمد بيشتري برسند فهميدند بايد كاري كنند كه خريداران بيشتري داشته باشند. ولي خب، مردم فقط چيزهايي را ميخريدند كه بدان نياز داشتند. اينجا بود كه صاحبان پول فهميدند جيبهايشان پر نخواهد شد مگر آنكه مردم، سرسامآور مصرف كنند. پس بايد در شيپور مصرف ميدميدند و «خريدن» را نوعي فضيلت و شخصيت قلمداد ميكردند.
مردم مصرفگرا شدند و چند برابر نياز خودشان ميخريدند و مصرف و انبار ميكردند و دور ميريختند. كمكم رفاه اجتماعي نيز بالاتر آمد. وقتها آزاد شد. 2روز تعطيلات در هفته و بعد مرخصيهاي اجباري. چون نيروي كار بايستي توان از دست رفته خود را بازيابي ميكرد تا بتواند بهتر و بيشتر كار كند. تفريحات و تعطيلات شد يك دغدغه جدي و محوري براي مردم.
ماشينها هم مسافتهاي طولاني را كوتاه كردند. رفتن كنار دريا شد يك تفريح خوب و سرگرمكننده و البته نشاط بخش. آدمهاي پولدار بيشتر خود را كنار دريا ميرساندند و نور مستقيم خورشيد صورت آنها را تيره ميكرد. آن وقت پوست تيره و برنزه شد محبوب و دوستداشتني. چون اين نوع پوست نماد ثروت و راحتي بود. بقيه مردم هم بدشان نميآمد به اين فضيلت دست پيدا كنند. لوازم آرايشي به فريادشان رسيد.
صنعت مد بازار را تسخير كرد. ديگر چاقي و پوست روشن نماد آسايش نبود. باكلاسها لاغر بودند و برنزه. رژ لب شد نماد رفاه و آرامش. صنعت لوازم آرايش در دنيا به گردش مالي ميليارد دلاري رسيد. مردم در چنبره خواست و جيب صنايع قرار گرفتند. چيزهايي كه روزگاري بد بود امروز خوب شد.
راستي جديدا كك و مك نيز مد شده است. چسبي ساختهاند كه يك خانم 4وعده روي صورتش ميچسباند و بعد از چند روز بيش از 70لكه ككو مك با رنگ بندي متنوع ايجاد ميشود. براي سالهاي بعد مشتاقيم!